|

آنهایی که کنار مردم هستند

ساعت حدود 11 شب است و بیشتر چادرهای زلزله‌زدگان با نوری روشن شده. سکوتی در فضای این کمپ حاکم است، ولی در یکی از سالن‌های ساختمان آدم‌های پیر و جوانی که لباس قرمز هلال‌احمر به تن دارند، در حال جابه‌جایی اقلام و کالاهای مورد نیاز زلزله‌زدگان هستند. چند نفر جعبه‌های بزرگ را جابه‌جا می‌کنند و گروهی دیگر فهرست آنها را تکمیل می‌کنند. این آدم‌ها اعضای داوطلب این جمعیت هستند که از روز اول زلزله در کنار مردم حضور داشتند و بدون دریافت حقوق مادی خدمت‌رسانی می‌کنند.

آنهایی که کنار مردم هستند

ساعت حدود 11 شب است و بیشتر چادرهای زلزله‌زدگان با نوری روشن شده. سکوتی در فضای این کمپ حاکم است، ولی در یکی از سالن‌های ساختمان آدم‌های پیر و جوانی که لباس قرمز هلال‌احمر به تن دارند، در حال جابه‌جایی اقلام و کالاهای مورد نیاز زلزله‌زدگان هستند. چند نفر جعبه‌های بزرگ را جابه‌جا می‌کنند و گروهی دیگر فهرست آنها را تکمیل می‌کنند. این آدم‌ها اعضای داوطلب این جمعیت هستند که از روز اول زلزله در کنار مردم حضور داشتند و بدون دریافت حقوق مادی خدمت‌رسانی می‌کنند.

می‌خواهم بی‌نام‌و‌نشان بمانم

پیرزن است، اما سریع‌تر از هر جوانی این کیسه‌های بزرگ را جابه‌جا می‌کند.

 از او می‌پرسیم مادر جان ساعت 11 شب شده، چرا استراحت نمی‌کنید که با خنده‌ای می‌گوید: «هر وقت که کار تمام شد استراحت هم می‌کنیم». بین حرف‌هایش مشخص است در این 17 سال کار داوطلبانه تجربه حضور در بسیاری از زلزله‌های کشور را دارد، اما همچنان بی‌نام‌و‌نشان در حوادث حضور دارد و همراه دیگر اعضای جمعیت هلال‌احمر خواهد بود. نامش را که می‌پرسیم با همان لبخندی که حین کار دارد، می‌گوید: «نه، نه اسمم را نمی‌گویم، نمی‌خواهم چیزی از من جایی ثبت شود، با این شرایط راحت‌تر هستم».

 بعد از تجربه زلزله کرمانشاه می‌گوید که برای جابه‌جایی اقلام نیمه‌شب و تنهایی در جاده‌ای گیر کرده بوده و با تلاش خودش نجات پیدا کرده است. گرم صحبت هستیم که کسی او را صدا می‌زند؛ این پیرزن بی‌نام‌و‌نشان به‌سرعت از روی صندلی بلند شده و در بین جمعیت دیگر داوطلب‌ها ناپدید می‌شود.

امیدوارم به خوبی کنار مردم ایستاده باشم

عاطفه سفیددل، دختر جوانی که حالا 10 سال از اولین حضورش در جمعیت هلال‌احمر می‌گذرد، در گفت‌وگویی کوتاه می‌گوید: «الان دو، سه روز است که به این منطقه آمدیم تا به افراد زلزله‌زده خوی کمک کنیم. قبلا هم در زلزله‌های کرمانشاه و ورزقان حضور داشتم، البته در بخش پشتیبانی فعالیت می‌کردم. این مدت حضورم متوجه شدم همه زلزله‌زدگان در تلاش برای حفظ خانواده خود بودند.

 واقعا سختی کار برای ما معنی ندارد و می‌خواهیم از جان و دل به مردم کمک کنیم، ولی مردم هم به دلیل حادثه‌ای که برایشان پیش آمده واقعا در شرایط روحی مناسبی به سر نمی‌برند. 

ما سعی کردیم با هماهنگی خاصی این روزها به مردم کمک کنیم تا کسی از خدمات ما جا نماند.

 این چند روز مادر و پدرهای زیادی دیدم که تنها دغدغه‌شان آسایش فرزندانشان بوده است.

 شرایط بغرنجی است که می‌بینی این آدم‌ها جایی برای زندگی ندارند و خانه‌هایشان را از دست داده‌اند، اما همچنان در تلاش هستند تا همبستگی خانواده‌هایشان حفظ شود. در این شرایط امیدوارم وظیفه‌مان را به خوبی انجام دهیم».

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها