|

هنر برای مردم

هنر همیشه مرکز اتحاد مردم بوده است و این کانون همبستگی ملجأیی بوده است که در دوران‌های مختلف جریان‌های اجتماعی و فرهنگی را هدایت و همراهی کرده است. هویت و اصالت از مهم‌ترین نیازمندی‌های جوامع است.

هنر برای مردم

حسین محسنی

هنر همیشه مرکز اتحاد مردم بوده است و این کانون همبستگی ملجأیی بوده است که در دوران‌های مختلف جریان‌های اجتماعی و فرهنگی را هدایت و همراهی کرده است. هویت و اصالت از مهم‌ترین نیازمندی‌های جوامع است. هویت اجتماعی، مجموعه‌ای از ویژگی‌ها و خصلت‌هاست که درخصوص نقش‌های اجتماعی، چگونه‌بودن را به افراد القا کرده و موجب تمایز افراد یک جامعه از افراد جامعه دیگر می‌شود. هویت، انواع مختلفی از قبیل فردی، فرهنگی، قومی و ملی، اقتصادی و سیاسی دارد.

هنر یکی از زیرمجموعه‌های مهم فرهنگی جامعه به حساب آمده و ناهمسو بودن آن با فرهنگ و احوالات عمومی، مسیری انفرادی و جدای از دغدغه‌های روح عمومی جامعه را موجب می‌شود. مسیری که یا از همان ابتدا از طرف جامعه پس زده شده یا خیلی زود به فراموشی سپرده می‌شود؛ بنابراین مطابق با تعاریف فوق، هویت در هنر معاصر ایران نیز می‌تواند هنر دارای هویت مستقل ایرانی باشد. هویت هنری مجموعه مؤلفه‌هایی است که در اثر هنری نمود یافته و آن را متعلق به یک بافت فرهنگی مشخص و متمایز از آثار هنری فرهنگ‌های دیگر می‌کند. رسالت هنرمند ایجاب می‌کند حوزه فکر و اندیشه خویش را در آفرینش هنری خویش نمایان کند و جامعه را با درک عمیق شرایط خود آگاه کند و با بهره‌گیری از هنر خویش به احراز هویت، آزادی و اعتلای فرهنگی بپردازد. گالری‌ها مراکز نمایش آثار هنری به‌ویژه آثار هنرهای تجسمی هستند. آثاری که فاصله زمانی زیادی از خلق آنها نمی‌گذرد و هنوز به اشیای هنری تاریخی تبدیل نشده‌اند تا مشمول قرار‌گرفتن در موزه‌ها شوند و متناسب با زمان و حتی پیشرو عمل می‌کنند. گالری با هدف نمایش آثار هنری برای بازدید عموم مردم، سابقه‌ای نسبتا طولانی و در‌عین‌حال پراکنده در بخش‌های مختلف جهان دارند. باوجود‌این شروع نقش‌آفرینی جدی و نظام‌مند آنها در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی هنر به قرن نوزدهم میلادی و اروپا بازمی‌گردد؛ اما نگارخانه در ایران سابقه طولانی ندارد و از سال‌های دهه 1320 خورشیدی ایران صاحب گالری شد و هنوز نتوانسته است بین عموم مردم به‌عنوان مرکزی اثرگذار و جدی لحاظ شود.

در دوران پس از انقلاب، پس از یک دوره رکود، عملکرد نگارخانه‌ها رونقی دوباره یافت. در یکی، دو دهه اخیر با وجود افزایش کمی این مراکز، میزان فرهنگ‌سازی و جریان‌سازی هنری نیز سمت‌وسویی جدید به خود گرفته است. گالری به‌عنوان محلی برای نمایش موقت و احتمالا فروش آخرین ساخته‌های هنری هنرمندان است که این مراکز اولین فضای عمومی برای نمایش آثار تازه خلق‌شده به دست هنرمندان و گروه‌های هنری هستند؛ اولین فضای رسمی برای دیده‌شدن از سوی رسانه‌ها، قضاوت مردم و نقد منتقدان هستند.

تقریبا در همه سال‌های فعالیت نگارخانه ایران، به غیر از دهه 60 خورشیدی، نگارخانه‌های خصوصی بیشتر از نگارخانه‌های دولتی در جریان‌سازی فرهنگی و هنری جامعه تأثیرگذار بوده‌اند. دلیل این تأثیرگذاری، آزادی‌های بیشتر، دوری از چارچوب‌های دست‌وپاگیر دولتی، مدیریت مستقل، تبلیغات مناسب و توجه به سود فروش آثار، یعنی داشتن اهداف مالی است.

هنر با هر تعریفی ازآنجاکه در جامعه وجود دارد یک عنصر اجتماعی است، به‌همین‌دلیل صرف‌نظر از خواست هنرمند در ارتباط با عناصر اجتماعی قرار می‌گیرد. هر عنصر اجتماعی در پی کسب حداکثری قدرت در ساختار اجتماعی است. روشن‌ترین شیوه کسب قدرت در هر نظام اجتماعی مدرن، سیاست است؛ حال این سؤال مطرح می‌شود که هنر چه نسبتی با سیاست یا بهتر بگوییم روشن‌ترین ابزار قدرت دارد؟ اگر کار هنرمند تا حد زیادی انگیزه‌دادن و نقدکردن بدانیم، باید تا جایی که می‌تواند نو و خلاقانه یا شاید بهتر بگویم عمیق و تأثیرگذار باشد. گالری هم با دید آنکه آخرین آثار هنری که ارزش‌شان را از متریال ساخت آثار نمی‌گیرند؛ بلکه این انسان و هنرش است که ارزش‌گذار آن می‌شود چه نقشی در‌این‌بین دارد؟ در زمانی به سر می‌بریم که انتظار مخاطب از گالری تعیین و پیشروی است؛ انتظاری که در نگاه مخاطبان با نمایش آثار مبتنی باخواست و شرایط عمومی مخاطبان خود. بیش از سه ماه است که گالری‌ها بنا بر شرایط حال حاضر فعالیت اثرگذاری نداشته‌اند و شاید در ابتدای این شرایط کسی باور نداشت شرایط به این درازا بکشد. حال برای بررسی و تعیین نقش اثربخش گالری باید موضوع را از چند جنبه بررسی کرد. عدم فعالیت آنان خودخواسته است یا موارد دیگری بر آن مؤثر بوده‌اند؟ آیا عدم فعالیت گالری را می‌توان متناقض با تعریف آن دانست؟ بازار هنر با این تعطیلی به چه سویی خواهد رفت؟ و تا کی توان تحمل خواهند داشت؟ هزینه‌های جاری هنرمندان و گالری‌داران از چه منابعی تأمین خواهد شد؟ آیا هنرهای تجسمی هنر محافظه‌کار یا صبورتری نسبت به دیگر هنرها محسوب می‌شود؟ آیا نمایشگاه‌های هنری می‌تواند نشانه همراهی‌نکردن با خواست‌های عمومی باشد؟

رسالت هنرمند ایجاب می‌کند حوزه فکر و اندیشه خویش را در آفرینش هنری خویش نمایان سازند. مثل همیشه در تاریخ، آثار هنری - ادبیات، تئاتر، نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی و... از مؤثرترین ابزار آزادی به شمار می‌آیند. از سوی دیگر، محدودکردن ایده‌ها و بیان هنری به انطباق، محصور‌کردن تنوع بیان به طیف محدودی از اشکال قابل قبول منجر می‌شود. از طرف دیگر در جهت مخالفت و نقد خود از طریق خلق آثار هنری به مخاطب بیان می‌کنند.

انسان به دنیا آمده‌است که زندگی کند و در این مسیر کوتاه چاره‌ای جز امیدواری ندارد و با وجود همه موانع، از ادامه‌دادن و زندگی‌کردن دست نمی‌کشد. اگر بپذیریم هنر خود یک زبان است و اگر بپذیریم جایی که کلام از سخن بازمی‌ماند، این تصویر، این هنر است که لاجرم دهان به گفتن باز می‌کند.

گالری ابتدا فضای فرهنگی و هنری برای ارائه آثار هنرمندانی‌ است که تعامل حرفه‌ای و درست با مخاطبان خود را ایجاد می‌کنند. هنرمندان همیشه در حمایت از دغدغه‌های جامعه پیشرو و پیشگام بوده‌اند و بر امرار معاش خود در همه بحران‌های اقتصادی اولویت قائل شده‌اند که متأسفانه همیشه مسئولان به این شناخت مهم نرسیده‌اند و یادآوری این هم ضروری به نظر می‌رسد که فشار روزافزون در نظارت و محدود‌کردن فعالیت‌های فرهنگی در حال گسترش بوده و هست که با عدم اعتماد و سخت‌کردن فعالیت سرمایه‌های فرهنگی هنری عرصه تنگ و دشوار شده و این نگاه سلیقه‌ای، موجب تعطیلی، لغو یا محدودیت‌های جدی در فعالیت‌های هنری در همه زمینه‌های هنری از‌جمله هنرهای تجسمی که جزء متواضع‌ترین شاخه‌های هنری بوده است، شده است.

لغو و اجرانشدن رویدادهای فرهنگی و هنری با وجود حال بد عمومی خواست کسانی را برآورده خواهد کرد که از این برگزاری‌ها ناخرسندند و طبعا با دست‌کشیدن از فعالیت و متوقف‌کردن فرهنگ و هنر، هیچ دگرگونی اجتماعی‌ای رخ نخواهد داد.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها