|

این شکل کنکور و ورود به دانشگاه شکاف اجتماعی را بیشتر می‌کند

نظام آموزشی در ایران در ظاهر قانون اساسی برای همه عمومی است، اما آنچه در فرایند عمل اتفاق‌ افتاده تناسب مدرک و پول است؛ یعنی کسانی که احتمالا به لحاظ اقتصادی وضعشان بهتر است، در مرحله اول سعی می‌کنند به خارج از کشور بروند و از طریق کلاس کنکور، کلاس‌‌های خصوصی و تقویتی خود را برای رشته‌های پزشکی و مهندسی آماده می‌کنند

تقی آزاد‌ارمکی*-معاون اسبق وزارت خارجه: نظام آموزشی در ایران در ظاهر قانون اساسی برای همه عمومی است، اما آنچه در فرایند عمل اتفاق‌ افتاده تناسب مدرک و پول است؛ یعنی کسانی که احتمالا به لحاظ اقتصادی وضعشان بهتر است، در مرحله اول سعی می‌کنند به خارج از کشور بروند و از طریق کلاس کنکور، کلاس‌‌های خصوصی و تقویتی خود را برای رشته‌های پزشکی و مهندسی آماده می‌کنند. البته شایان ذکر است که این تصور به وجود نیاید که قبل از انقلاب چنین مسائلی وجود نداشته، بلکه قبل از انقلاب هم وجود داشته و در دنیا همین وضعیت وجود دارد، فقط در ایران آن کسی که پول و قدرت بیشتر دارد، می‌تواند از رانت هم استفاده کند و به تحصیلات بهتری دست پیدا کند. این موضوع را ایران با انقلاب اسلامی هم نتوانست عوض کند و دوباره در همان چالش جامعه جهانی افتاد؛ همین که افراد پولدار، ارتباطات بهتری دارند و می‌توانند به آموزش عالی بهتر دست پیدا کنند. البته این به آن معنا نیست که افراد طبقات پایین‌تر نمی‌توانند درس بخوانند و به آموزش عالی دست پیدا کنند، بلکه ورود و دستیابی آنها سخت‌تر است. دانشگاه‌هایی مثل شریف و تهران، بچه‌های درس‌خوان را انتخاب می‌کنند، اما این درس‌خواندن بر اساس کنکور و روش‌های تست است؛ هوش و تلاش در بخش‌های پنهان رقابتی است. بین گروه‌های اجتماعی افرادی که پول ندارند ولی توانایی، هوش، جدیت و علاقه دارند و کسانی که پول دارند و حالا یا علاقه دارند یا ندارند، به دانشگاه راه پیدا می‌کنند. بعد از آن، ما گروهی از تحصیل‌کرده‌ها را می‌بینیم که از طبقه پایین با زحمت زیاد وارد دانشگاه شدند و گروهی دیگر از طبقه بالا با پول و زحمتی نه به اندازه گروه اول وارد شدند. اما در واقع مهم این است که سیستم تخصصی ایران کدام را به کار می‌گیرد؟ مشکل این است که در سیستم تخصصی، لزوما آدم‌های باهوش که برای تخصص خود زحمت کشیده‌اند، انتخاب نمی‌شوند، بلکه آدم‌هایی را که رابطه و قدرت دارند، انتخاب می‌کنند. این چرخ معیوب کاملا مشکل دارد؛ چون بچه‌های درس‌خوانده سرخورده می‌شوند یا به مشاغل پایین‌تر روی می‌آورند یا مهاجرت می‌کنند. معمولا هم بچه‌های درس‌خوانده‌ای که مهاجرت می‌کنند از قشر متوسط و پایین جامعه هستند؛ چون فقط از طریق نتایج تحصیلی خود می‌توانند چیزی کسب کنند. پس بیشتر مهاجران ما، کسانی هستند که در کشور درس خوانده‌اند و تحصیل‌کرده هستند ولی نتوانسته‌اند جذب کار مناسب خود شوند و مجبور می‌شوند به خارج از کشور بروند یا در نهایت به مشاغل دسته پایین‌تری دست پیدا بکنند. این مشکلی است که در جامعه وجود دارد. حال می‌تواند تضاد اجتماعی، نفرت اجتماعی و از‌بین‌رفتن سرمایه اجتماعی را به وجود بیاورد. باید توجه کنید مسئله کنکور برای جامعه‌ای است که حجم متقاضیان دانشگاه ۱۰ برابر یا حتی سه برابر صندلی‌های دانشگاه باشد؛ در آن شرایط یک چیز طبیعی و خوب است و این روش کمک کرد تا بچه‌هایی از طبقات پایین جامعه هم بتوانند وارد دانشگاه شوند و در این رقابت شرکت کنند. ولی وقتی کنکور خودش به یک پدیده کالایی تبدیل می‌شود و مثل اینکه بچه‌های پولدار از مؤسسات و کلاس‌های بسیاری به‌عنوان دوپینگ استفاده می‌کنند، بنابراین به جای آنکه جمهوری اسلامی کنکور را حذف کند باید این مؤسسات کنکور را حذف کند و سر‌و‌سامانی به مافیای آموزش عالی دهد؛ چون یک‌سری افراد آنجا منفعت می‌برند و سیستم آموزشی را به نابودی می‌کشند. دست آنها را باید از آموزش عالی کوتاه کرد. موضوع دیگر ترمیم دانشگاه‌هایی مثل پیام‌نور و دانشگاه آزاد است. اول باید مافیای آموزش عالی را سر‌و‌سامان داد و دوم نظام دانشگاهی را تخصصی کرد؛ یعنی مدرک فردی که در دانشگاه تهران درس خوانده با مدرک فردی که در دانشگاه پیام‌نور درس خوانده است، متفاوت باشد و در آخر اگر به این مسائل توجه نکنیم و کنکور را حذف کنیم، کسانی که صاحب قدرت، زور و پول هستند، در دانشگاه می‌مانند و بقیه دیگر امکان حضور نخواهند داشت. پس بازنگری به سیستم آموزشی باید پله‌ای انجام شود. اول اینکه دانشگاه‌های اصلی خودشان باید دانشجوی مورد نیاز را مثل دیگر کشورها جذب کنند؛ یعنی دولت باید دست از سر دانشگاه‌های شریف، تهران، شهید بهشتی، صنعتی شریف، امیرکبیر و چند دانشگاه اصلی کشور بردارد تا خودشان تصمیم بگیرند و دیگر به دولت و سیستم سازمان سنجش ربطی نداشته باشد. در این شرایط، بر اساس نیاز دانشجویی که می‌خواهند را می‌گیرند. در واقع دانشگاه سه سطح باشد؛ دانشگاه‌های سطح اول خودشان تصمیم بگیرند، آن‌هم فقط برای علم جذب دانشجو کند، برای سطح دومی‌ها کنکور بگذاریم تا برای نظام تخصص و کارشناس تربیت شوند و سطح سوم برای مدرک و فرهنگ تحصیل کنند که آنها بدون کنکور وارد شوند. مثلا دانشگاه پیام‌نور و دانشگاه آزاد بدون کنکور باشد، در این صورت تنوع دانشگاهی و تخصصی خواهیم داشت.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها