|

مروری بر رمان «برگ هیچ درختی» نوشته صمد طاهری

وفاداری به جنوب

رمان کوتاه «برگ هیچ درختی» اولین رمان صمد طاهری است که بعد از مجموعه داستان موفق «زخم شیر» انتشار یافت و مورد استقبال مخاطبان واقع شد. صمد طاهری، نویسنده باسابقه جنوبی، پیش از این دو مجموعه داستان به نام‌های «سنگ و سپر» و «شکار شبانه» و به‌تازگی رمان جدیدی را به نام «پیرزن جوانی که خواهر من بود» منتشر کرده است که از لحاظ فرمی و حجم بی‌شباهت به رمان «برگ هیچ درختی» نیست.

وفاداری به جنوب

محمد‌معین شرفائی: رمان کوتاه «برگ هیچ درختی» اولین رمان صمد طاهری است که بعد از مجموعه داستان موفق «زخم شیر» انتشار یافت و مورد استقبال مخاطبان واقع شد. صمد طاهری، نویسنده باسابقه جنوبی، پیش از این دو مجموعه داستان به نام‌های «سنگ و سپر» و «شکار شبانه» و به‌تازگی رمان جدیدی را به نام «پیرزن جوانی که خواهر من بود» منتشر کرده است که از لحاظ فرمی و حجم بی‌شباهت به رمان «برگ هیچ درختی» نیست.

قصه و فرم روایت

قصه رمان «برگ هیچ درختی» قصه شخصیتی به نام سیامک و سرگذشت خانواده اوست؛ پدر‌بزرگ، عمه‌کوکب، عمو‌عباس و دوستانش. وقایع رمان «برگ هیچ درختی» با چاشنی درام و البته نوع خاص شخصیت‌پردازی صمد طاهری بیان می‌شود. راز ماندگاری شخصیت‌های قصه‌های این نویسنده، منحصربه‌فرد‌بودن و اعمال خصوصیاتی است که در ذهن مخاطب ماندگار می‌شود؛ مانند شخصیت پزشک و متکی‌بودن او به انجام وظیفه در داستان «شکارچی»، شخصیت پدر و وظیفه‌ای که باید به انتها برساند در داستان «شکار شبانه»، شخصیت مادر و دلتنگی‌های او در داستان «زخم شیر» و در رمان «برگ هیچ درختی»، تمام کسانی که راوی از آنها می‌گوید دارای خصوصیاتی هستند که در ذهن ماندگار می‌شود. خصیصه‌هایی که نویسنده برای شخصیت‌هایش می‌سازد برآمده از فرهنگ جنوب و نوع وضعیت شخصیت در برهه مدنظر است. این نقطه قوت رمان و داستان کوتاه‌های صمد طاهری است.

مخاطب با سیامک در دو قسمت مواجه می‌شود که به ‌تناوب مابین فصول به دوران پیش از ورود به دانشکده افسری و بعد از آن سوق داده می‌شود. شیوه روایت رمان به‌صورت غیرخطی است و در کنار وضع شخصیت بین دوران جنگ، پیش و بعد از آن هم قصه روایت می‌شود. راوی که خود سیامک به‌صورت اول‌شخص است، در هر فصل جنبه‌ای از شخصیت خودش، محیط پیرامون و سرگذشت خانواده‌اش را تعریف می‌کند. جزئیات مورد توجه صمد طاهری خود سبک مشخص اوست؛ جزئیاتی که سرشار از ابهام، ایهام و تمثیل است. سیامک در خانواده‌ای زندگی می‌کند که تفکرات چریکی به‌صورت ضد‌و‌نقیض در آن وجود دارد و تتمه این تفکر در عمو‌عباس به‌صورت کاملا مشخصی باقی مانده است. نیستی پدر و مادر و عموی سیامک، به خاطر همین تفکرات، در یک سوی قضیه و انتخاب او برای رفتن به دانشکده افسری سوی دیگر کشمکش سیامک است. عمو‌عباس بعدا، در زمانی که سیامک سروان شده است، پیش چشمانش اعدام می‌شود و این‌گونه درست اوج قصه در همان ابتدا به مخاطب عرضه می‌شود و می‌بینیم که این سیامک دیگر سیامک گذشته نیست و بیان حالت لحظه اعدام و حتی ورود عمه‌اش برای تحویل گرفتن جنازه عمو‌عباس و جزئیات جنازه مانده بر روی زمین و جای گلوله‌ها، با آن لحن سرد و گزارشی سیامک، خود گره‌گشایی در آستانه گره‌افکنی است؛ این قوس شخصیتِ رخ‌داده سبب می‌شود سیامک، علی‌رغم خاطرات شیرینی که از دوران نوجوانی‌اش تعریف کرده، به آرمان‌های پدر، مادر و هر دو عمویش پشت کند و در راهی مخالف آنچه که خانواده‌اش بابت آن تاوان داده حرکت کند. ما در همان فصل اول و دوم که همین فرم غیرخطی را دارد، می‌خوانیم که خط اصلی قصه چیست و در ادامه با پرسش‌هایی که خود سیامک برای ما می‌سازد روبه‌رو می‌شویم. راوی به‌صورت ریزبینانه وارد جزئیات زندگی‌اش می‌شود. از خاطرات دوران جنگ، تظاهرات، دوستانش و حتی اعضای خانواده‌اش می‌گوید و هر بار نوک پیکانش به یک هدف می‌نشیند و این‌گونه راوی خاطراتی هدفمند از تمام شخصیت‌هایی می‌شود که سازنده زندگی او هستند. این ریزبینی یا جزئی‌نگاری باعث می‌شود که سیامک حسرت‌ها، آرزو‌ها و آرمان‌هایش را به نمایش بگذارد تا مخاطب تشخیص دهد مسیر ذهنی او و در کل هدف زندگی‌اش چیست؛ مانند قسمتی از رمان که راوی از لحظه‌ای می‌گوید که در خیالات او به‌صورت فلاش‌ فوروارد به آینده می‌رود و از یک حسرت بزرگ سخن می‌گوید. دقیقا در همان لحظه است که ما با تغییر شخصیت سیامک روبه‌رو می‌شویم. از این دست موارد در سرتاسر فصل‌های رمان وجود دارد. این باریک‌بینی از نگاه نویسنده در بطن شخصیت‌ها نهفته و به این رمان کوتاه عمق قابل‌توجهی می‌بخشد.

تکنیک‌ها و اصول نوشتاری

اصولا فرم رمان‌های کوتاه و ایجاز این رمان‌ها، تنه به تنه داستان کوتاه می‌زند و این شیوه‌های روایت، قصه‌پردازی، فضاسازی و شخصیت‌پردازی است که داستان بلند را به یک رمان تبدیل می‌کند. اما نویسنده از ایجاد این ایجاز یک جهان می‌سازد که فهم جهان قصه در قالب این ایجازگویی است. اگر آثار قبلی صمد طاهری را خوانده باشیم و با تفکرات این نویسنده آشنایی داشته باشیم به چند نکته مورد توجه مانند وفاداری او به جنوب، استفاده هرچه تمام‌تر از جغرافیا، فرهنگ و تاریخ، به‌خصوص تاریخ جنگ در جنوب، بر خواهیم خورد. این موارد که در مبحث شاخصه جنوب مورد توجه نویسنده قرار گرفته، در هر اثر به قسمتی از آن اشاره می‌شود و می‌توان به یقین گفت موضوع تکراری در قصه‌ها و ایده‌های صمد طاهری وجود ندارد. فلاش‌بک یکی دیگر از خصوصیات قلم و ذهن این نویسنده کهنه‌کار است؛ شخصیت‌پردازی یک‌تنه جور رمان «برگ هیچ درختی» را نمی‌کشد. یکی دیگر از نقاط قوت این رمان، نوع استفاده از تکنیک فلاش‌بک است. در این رمان، ایجاد محیط و بستری درست و بجا برای حرکت‌دادن شخصیت سبب شده که تکنیک فلاش‌بک و روبه‌رو قرار‌دادن گذشته‌های دور و نزدیک یا گذشته با حال بیشتر به چشم بیاید. حتی در همان صحنه اشاره‌شده، گذشته در مقابل آینده قرار می‌گیرد. ایجاز و گزیده‌گویی رمان‌های صمد طاهری، با در نظر گرفتن رمان جدید او، از دیگر خصایص آثار این نویسنده به شمار می‌آید. معمولا ایجاز، تمرکز زیادی از مخاطب طلب می‌کند؛ چراکه کلمات، روایت و فرم در مدیوم خودشان هستند و رعایت حداقلی، قصه را به سمت تمثیل و ایهام حرکت می‌دهد. شکل و شمایلی که چارچوب مشخصی می‌سازد و ذهن مخاطب را به نویسنده نزدیک‌تر می‌کند. 

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها