لئون پانهتا در گفتوگو با اشپیگل:
پوتین میداند کسی نمیتواند جلوی او بایستد
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی

لئون پانهتا که در حال حاضر بازنشسته است و 76سال سن دارد، زمانی در دوران ریاستجمهوری «بیل کلینتون» بهعنوان رییس کارکنان کاخسفید کار میکرد و بعدها در دوره «باراک اوباما» رییسجمهوری کنونی آمریکا به وزارت دفاع و ریاست سازمان سیا رسید. او که از سال 2013 هیچ سمت رسمیای ندارد در مصاحبه با «اشپیگل» ضمن ضروری خواندن ارسال اسلحه به اوکراین از اهمیت انجام مانورهای بیشتر در مرزهای روسیه میگوید.
آقای پانهتا، آیا جنگ جدیدی در اروپا پیشروی جهان قرار دارد؟
همهچیز به این بستگی دارد که «ولادیمیر پوتین» رییسجمهوری روسیه متوجه خطری که بابت حمله او به اوکراین به وجود آمده است بشود و اینکه او این آمادگی را داشته باشد که یک آتشبس کامل را بپذیرد. وقوع یا عدم وقوع جنگ در اختیار پوتین است.
آیا این قرارداد آتشبس جدید میتواند پوتین را متوقف کند؟
از اینکه به یکقرارداد جدید رسیدیم خوشحالم اما نگرانی من این است تا زمانی که غرب برای کمکهای اقتصادی و نظامی به اوکراین آمادگی نداشته باشد، احتمال دارد این قرارداد نیز مانند بار قبل تداوم نداشته باشد.
اینکه پوتین چه فکری در سر دارد هنوز هم برای دنیا یک معماست. شما بهعنوان رییس سابق سیا در این مورد چه نظری دارید؟
او مانند یک مامور مخفی کلاسیک رفتار میکند. پوتین قصد دارد که نفوذ روسیه را بهویژه در جمهوریهای سابق شوروی افزایش دهد. او میخواهد این کشورها را از پیوستن به ناتو بازداشته و از همکاری آنها با اتحادیه اروپا جلوگیری کند. زمانی این امکان وجود داشت که بتوان با پوتین در مورد مسایل مهم گفتوگو کرد. حتی پیشرفتهایی نیز در اینمورد وجود داشت. اما بعدها او حالت تهاجمی گرفت و این خطرناک است. پوتین بذر یکجنگ سرد جدید را میکارد. آمریکا و متحدان غربیاش باید برای پوتین این مساله را روشن کنند که نمیتواند هر کاری دلش بخواهد انجام دهد. اگر در همه این سالها یکچیز آموخته باشم این است که با روسها باید از موضع قدرت حرف زد. اگر متوجه شوند که طرف مقابل ضعیف است از این وضعیت پیدرپی سوءاستفاده میکنند.
آیا پوتین دنیای غرب را به بازی گرفته است؟
من چنین برداشتی دارم. او خیال میکند که میتواند غرب را فریب بدهد و فکر میکند به هر چه میخواهد میرسد. پوتین فکر میکند که همواره میتواند همین بازی موشوگربه را ادامه بدهد. هیچ شکی نیست که روسیه در مورد رویدادهای اوکراین به جهان دروغ گفت. این روسها بودند که قرارداد آتشبس را نقض کردند. اکنون پرسش این است که پوتین این توافق را میپذیرد یا میخواهد به بازی خود ادامه دهد.
آیا آمریکا باید برای اوکراین اسلحه ارسال کند؟
ما باید از همان آغاز کار اقدامات بیشتری در این مورد انجام میدادیم که پوتین متوجه شود تا چه اندازه حملات او علیه اوکراین را جدی میگیریم. اعمال تحریمهای اقتصادی کاری درست اما ناکافی بود. ثانیا ناتو باید برای پوتین روشن کند در صورت حمله روسیه به کشورهای همسایه، این سازمان از هیچ اقدامی برای دفاع از این کشورها کوتاهی نمیکند. ما باید مانورهای نظامی بیشتری در این کشورها انجام دهیم. ثالثا باید بار دیگر طرحهایی برای آن سیستم سپر دفاعی جدید اروپایی ارایه دهیم زیرا روسها به هیچ عنوان خواهان چنین چیزی نیستند. افزون بر آن باید از مدتی پیش برای اوکراین اسلحه ارسال میکردیم. من میدانم که خیلیها میگویند حتی کمکهای نظامی هم نمیتواند روسها را به زانو درآورد. اما این کمکها میتواند به او نشان دهد که باید بهای زیادی برای اقداماتش بپردازد و به عنوان آخرین اقدام عقیده دارم که ایالات متحده باید برای کشورهای همسایه روسیه گاز و نفت سوبسیددار با قیمت عادلانه ارسال کند. ما در حال حاضر تولید زیادی داریم.
به آلمان هم باید نفت بفروشد؟
به آلمان، لهستان، مجارستان و همه کشورهایی که به انرژی صادراتی روسیه وابستگی دارند. به این صورت میتوانیم از فشارهای روسیه بر این کشورها در آینده جلوگیری کنیم. این مجموعه اقدامات میتواند پوتین را متوجه این مساله کند که برای ادامه حملاتش تاوان زیادی خواهد پرداخت.
اما «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان و اکثریت مردم این کشور با ارسال اسلحه به اوکراین مخالف هستند. آیا رابطه آلمانیها با پوتین سادهانگارانه است؟
من هرگز در مورد خانم مرکل چنین اظهارنظری نمیکنم. او نقش یکرهبر واقعی را در اروپا برعهده گرفته و من تلاشهای دیپلماتیک وی را درست میدانم. خانم مرکل هم باید این مساله را بپذیرد که در صورت عدم توفیق تلاشهای دیپلماتیک، آلترناتیو دیگری به غیراز اقدامات سختتر وجود ندارد.
پس شما به قدرت نرم و دیپلماسی بدون فشار چندان عقیده ندارید؟
تا به اینجایکار که این روش کارآمدی نداشته است. فردی مانند پوتین تنها چیزی که میفهمد قدرت سخت است.
به نظر شما آیا غرب بعد از دوران جنگ سرد در رابطه با روسیه مرتکب خطا نشده است؟
اشتباه ما این است که به جای تلاش همهجانبه برای جلوگیری از بروز بحران، فقط به آن واکنش نشان میدهیم. هر زمان که بحران پدیدار میشود ناگهان ما متوجه روسیه میشویم. در مورد «داعش» نیز فقط واکنش نشان دادیم. بهتر این بود که در مورد مسایل مهم و پیچیده در تعامل همیشگی باشیم. آنچه که به روسیه مربوط میشود، اینکه ما در دوران پرزیدنت دیمیتری مدودف از ارتباطات دایمی و خوبی برخوردار بودیم اما با آغاز دوباره ریاستجمهوری پوتین همهچیز عوض شد. ارتباطها هرروز کاهش یافت و امروز باید تاوان آن را بدهیم.
روسیه و پوتین تا به امروز از سیاست گسترش به شرق ناتو احساس خطر کردهاند. آیا شما این نگرانی روسها را درک میکنید؟
بله من این نگرانی را درک میکنم. ما باید بهجای القای حس انزوا و اینکه همه ما دشمن آنها هستیم، در جهت پذیرش روسها در خانواده جهانی تلاش کنیم. زیرا اصولا ذهنیت روسها این است که همه علیه آنها متحد شدهاند.
چه کسی مسوول جدی گرفتهنشدن نگرانیهای روسهاست؟
ما در جهان امروز با خطرات گوناگونی سروکار داریم. در یکجا تروریسم، در یکجا کرهشمالی و در جای دیگر این پرسش که چگونه با مشکل چین و روسیه و ایران و خاورمیانه باید روبهرو شویم. در حال حاضر بیشمار کانون بحران وجود دارد. صدسال پیش نیز مشابه چنین وضعیتی وجود داشت و منجر به جنگجهانی اول شد. امروزه تلاش میشود که هر مشکلی بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. ما هرگز تلاش نمیکنیم تصویری کلی و جامع از آنچه در حال وقوع است داشته باشیم. دنیای ناآرامی داریم و آمریکا باید نقش رهبری جهان را بر عهده گیرد زیرا هیچ کشور دیگری توان این کار را ندارد.
شما در کتاب خاطراتتان در مورد پرزیدنت اوباما نوشتهاید که او غالبا به جای آنکه شور و حرارت یکرهبر را داشته باشد مانند یک استاد حقوق رفتار میکند.
طبیعتا اوباما خطراتی را که در بیرون وجود دارد میبیند و به باور من، او دنیا و نقشی را که آمریکا باید در این دنیا ایفا کند درک میکند. اوباما امید داشت که اگر از عراق و افغانستان خارج شویم میتوانیم بار دیگر بر مشکلات داخلی آمریکا تمرکز کنیم. اما بدبختانه دنیا خلاف آن را به او نشان داد و امروز اوباما میداند که خطرات آن بیرون به ما ارتباط دارد. به عقیده من او متوجه شده است که آمریکا باید رهبری را به دست گیرد.
به عقیده شما میتوان ولادیمیر پوتین را با منطق یکاستاد حقوق تحت تاثیر قرار داد؟
من فکر میکنم که پوتین مشکلات داخلی اروپا و آمریکا و ناتوانی رییسجمهور و کنگره در حل مشکلات کشور خودشان را میبیند و میداند که در حال حاضر کسی نمیتواند در مقابل آنچه که او در اوکراین انجام میدهد قدمی بردارد زیرا همه با مشکلات خودشان دستوپنجه نرم میکنند.
شاید زمان آن رسیده است که آمریکا اعتراف کند در بحرانی مانند اوکراین در برابر دشمنی مانند روسیه محدودیتهایی دارد.
ببخشید اما این حرف اصلا پایه و اساسی ندارد. اینکه ما در برابر اقدامات روسیه در اوکراین کاری انجام نمیدهیم یکپیام روشن برای پوتین است. بالاخره به نقطهای میرسیم که از آن خطی که کشیدهایم عبور میکنیم و تاریخ به ما نشان میدهد که هرچه زودتر از این خط عبور کنیم بهتر است.
آیا رفتار اوباما در قبال پوتین و داعش آرمانگرایانه بوده است؟
نه. او در برابر القاعده و داعش مصمم عمل کرده است. قبول دارم که اوباما محتاط است. البته این یکی از ویژگیهای یکرییسجمهور محسوب میشود اما بالاخره باید تصمیم گرفت. اگر به خاطر احتیاط تصمیم نگیریم این مساله تبدیل به ضعف میشود. به همین خاطر من امیدوارم که پیامد این احتیاط یک تصمیم قاطع برای انجام کاری درست باشد.
اوباما در آگوست 2013 نیز مانند بحران امروز اوکراین تصمیم جنجالبرانگیزی در مورد گازهای سمی دولت سوریه گرفت. رییسجمهور در آن زمان با حمله هوایی علیه سوریه مخالفت کرد. آیا این تصمیم به وجهه آمریکا آسیب رساند؟
من تصمیم آن زمان رییسجمهور را یکتصمیم اشتباه ارزیابی میکنم. در این میان ما شورشیان سوریه را مسلح کرده و بیش از 5000 حمله هوایی در عراق و سوریه انجام دادهایم و ارتش عراق را داخل خاک آن کشور آموزش میدهیم. همه روسای جمهور مرتکب خطا میشوند اما این رییسجمهور از خطاهای دیگران درس گرفته است.
چرا نتوانستید در آن زمان اوباما را برای حمله به سوریه متقاعد کنید؟
بزرگترین نگرانی اوباما این بود که سلاحهایی که ما میخواستیم به آنجا ارسال کنیم به دست نااهلان بیفتد. صادقانه بگویم که ما نتوانستیم در این مورد کاری انجام دهیم اما به عقیده من این ریسکی بود که ارزشش را داشت.
به عقیده شما برای غلبه بر داعش چه کار باید کرد؟
تروریسم 11سپتامبر 2001 عوارضی داشت که در سوریه، عراق، نیجریه، سومالی، شبهجزیره عرب و در شمال آفریقا خود را نشان داد. ما قبل از هرکاری باید سرویسهای مخفی خود را بازسازی کنیم؛ ثانیا باید با قاطعیت عملیاتهای ضدترور و تروریسم انجام دهیم. پیوند و ارتباط میان نیروهای ویژه و سرویسهای اطلاعاتی سلاحی قدرتمند علیه تروریسم بهشمار میآید.
یعنی به عقیده شما باید مظنونان به ترور را کشت؟
بله، ما رهبران آنها را تحتنظر میگیریم و ساختار رهبری آنها را نابود میکنیم. سپس باید ظرفیتهای کشورهای درگیر مانند عراق را بالا ببریم. باید همزمان از اردن و اماراتمتحده عربی و عربستان سعودی پشتیبانی کنیم و البته به اروپاییها نیز نیاز داریم. حملات به پاریس و بلژیک روشن کرد که نهتنها آمریکا بلکه سراسر غرب در معرض تهدید قرار دارد. درنهایت باید با علتهای پیدایش اینگونه از افراطگرایی مبارزه کنیم. این در صلاحیت آمریکا نیست که به مردم دنیا بگوید که در قرآن چه نوشته شده است. این وظیفه مردم خاورمیانه و عربستان سعودی و اردن است که این کار را انجام دهند.
سرنگونی «بشار اسد» رییسجمهوری سوریه از مدتها پیش در کانون استراتژی آمریکا قرار نداشت.
اما با اسد نیز راهحلی وجود نخواهد داشت. درحالحاضر همگی ما در مورد داعش حرف میزنیم اما برای رسیدن به راهحلی صلحآمیز در سوریه باید اول رژیم سوریه تغییر کند.
لئون پانهتا که در حال حاضر بازنشسته است و 76سال سن دارد، زمانی در دوران ریاستجمهوری «بیل کلینتون» بهعنوان رییس کارکنان کاخسفید کار میکرد و بعدها در دوره «باراک اوباما» رییسجمهوری کنونی آمریکا به وزارت دفاع و ریاست سازمان سیا رسید. او که از سال 2013 هیچ سمت رسمیای ندارد در مصاحبه با «اشپیگل» ضمن ضروری خواندن ارسال اسلحه به اوکراین از اهمیت انجام مانورهای بیشتر در مرزهای روسیه میگوید.
آقای پانهتا، آیا جنگ جدیدی در اروپا پیشروی جهان قرار دارد؟
همهچیز به این بستگی دارد که «ولادیمیر پوتین» رییسجمهوری روسیه متوجه خطری که بابت حمله او به اوکراین به وجود آمده است بشود و اینکه او این آمادگی را داشته باشد که یک آتشبس کامل را بپذیرد. وقوع یا عدم وقوع جنگ در اختیار پوتین است.
آیا این قرارداد آتشبس جدید میتواند پوتین را متوقف کند؟
از اینکه به یکقرارداد جدید رسیدیم خوشحالم اما نگرانی من این است تا زمانی که غرب برای کمکهای اقتصادی و نظامی به اوکراین آمادگی نداشته باشد، احتمال دارد این قرارداد نیز مانند بار قبل تداوم نداشته باشد.
اینکه پوتین چه فکری در سر دارد هنوز هم برای دنیا یک معماست. شما بهعنوان رییس سابق سیا در این مورد چه نظری دارید؟
او مانند یک مامور مخفی کلاسیک رفتار میکند. پوتین قصد دارد که نفوذ روسیه را بهویژه در جمهوریهای سابق شوروی افزایش دهد. او میخواهد این کشورها را از پیوستن به ناتو بازداشته و از همکاری آنها با اتحادیه اروپا جلوگیری کند. زمانی این امکان وجود داشت که بتوان با پوتین در مورد مسایل مهم گفتوگو کرد. حتی پیشرفتهایی نیز در اینمورد وجود داشت. اما بعدها او حالت تهاجمی گرفت و این خطرناک است. پوتین بذر یکجنگ سرد جدید را میکارد. آمریکا و متحدان غربیاش باید برای پوتین این مساله را روشن کنند که نمیتواند هر کاری دلش بخواهد انجام دهد. اگر در همه این سالها یکچیز آموخته باشم این است که با روسها باید از موضع قدرت حرف زد. اگر متوجه شوند که طرف مقابل ضعیف است از این وضعیت پیدرپی سوءاستفاده میکنند.
آیا پوتین دنیای غرب را به بازی گرفته است؟
من چنین برداشتی دارم. او خیال میکند که میتواند غرب را فریب بدهد و فکر میکند به هر چه میخواهد میرسد. پوتین فکر میکند که همواره میتواند همین بازی موشوگربه را ادامه بدهد. هیچ شکی نیست که روسیه در مورد رویدادهای اوکراین به جهان دروغ گفت. این روسها بودند که قرارداد آتشبس را نقض کردند. اکنون پرسش این است که پوتین این توافق را میپذیرد یا میخواهد به بازی خود ادامه دهد.
آیا آمریکا باید برای اوکراین اسلحه ارسال کند؟
ما باید از همان آغاز کار اقدامات بیشتری در این مورد انجام میدادیم که پوتین متوجه شود تا چه اندازه حملات او علیه اوکراین را جدی میگیریم. اعمال تحریمهای اقتصادی کاری درست اما ناکافی بود. ثانیا ناتو باید برای پوتین روشن کند در صورت حمله روسیه به کشورهای همسایه، این سازمان از هیچ اقدامی برای دفاع از این کشورها کوتاهی نمیکند. ما باید مانورهای نظامی بیشتری در این کشورها انجام دهیم. ثالثا باید بار دیگر طرحهایی برای آن سیستم سپر دفاعی جدید اروپایی ارایه دهیم زیرا روسها به هیچ عنوان خواهان چنین چیزی نیستند. افزون بر آن باید از مدتی پیش برای اوکراین اسلحه ارسال میکردیم. من میدانم که خیلیها میگویند حتی کمکهای نظامی هم نمیتواند روسها را به زانو درآورد. اما این کمکها میتواند به او نشان دهد که باید بهای زیادی برای اقداماتش بپردازد و به عنوان آخرین اقدام عقیده دارم که ایالات متحده باید برای کشورهای همسایه روسیه گاز و نفت سوبسیددار با قیمت عادلانه ارسال کند. ما در حال حاضر تولید زیادی داریم.
به آلمان هم باید نفت بفروشد؟
به آلمان، لهستان، مجارستان و همه کشورهایی که به انرژی صادراتی روسیه وابستگی دارند. به این صورت میتوانیم از فشارهای روسیه بر این کشورها در آینده جلوگیری کنیم. این مجموعه اقدامات میتواند پوتین را متوجه این مساله کند که برای ادامه حملاتش تاوان زیادی خواهد پرداخت.
اما «آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان و اکثریت مردم این کشور با ارسال اسلحه به اوکراین مخالف هستند. آیا رابطه آلمانیها با پوتین سادهانگارانه است؟
من هرگز در مورد خانم مرکل چنین اظهارنظری نمیکنم. او نقش یکرهبر واقعی را در اروپا برعهده گرفته و من تلاشهای دیپلماتیک وی را درست میدانم. خانم مرکل هم باید این مساله را بپذیرد که در صورت عدم توفیق تلاشهای دیپلماتیک، آلترناتیو دیگری به غیراز اقدامات سختتر وجود ندارد.
پس شما به قدرت نرم و دیپلماسی بدون فشار چندان عقیده ندارید؟
تا به اینجایکار که این روش کارآمدی نداشته است. فردی مانند پوتین تنها چیزی که میفهمد قدرت سخت است.
به نظر شما آیا غرب بعد از دوران جنگ سرد در رابطه با روسیه مرتکب خطا نشده است؟
اشتباه ما این است که به جای تلاش همهجانبه برای جلوگیری از بروز بحران، فقط به آن واکنش نشان میدهیم. هر زمان که بحران پدیدار میشود ناگهان ما متوجه روسیه میشویم. در مورد «داعش» نیز فقط واکنش نشان دادیم. بهتر این بود که در مورد مسایل مهم و پیچیده در تعامل همیشگی باشیم. آنچه که به روسیه مربوط میشود، اینکه ما در دوران پرزیدنت دیمیتری مدودف از ارتباطات دایمی و خوبی برخوردار بودیم اما با آغاز دوباره ریاستجمهوری پوتین همهچیز عوض شد. ارتباطها هرروز کاهش یافت و امروز باید تاوان آن را بدهیم.
روسیه و پوتین تا به امروز از سیاست گسترش به شرق ناتو احساس خطر کردهاند. آیا شما این نگرانی روسها را درک میکنید؟
بله من این نگرانی را درک میکنم. ما باید بهجای القای حس انزوا و اینکه همه ما دشمن آنها هستیم، در جهت پذیرش روسها در خانواده جهانی تلاش کنیم. زیرا اصولا ذهنیت روسها این است که همه علیه آنها متحد شدهاند.
چه کسی مسوول جدی گرفتهنشدن نگرانیهای روسهاست؟
ما در جهان امروز با خطرات گوناگونی سروکار داریم. در یکجا تروریسم، در یکجا کرهشمالی و در جای دیگر این پرسش که چگونه با مشکل چین و روسیه و ایران و خاورمیانه باید روبهرو شویم. در حال حاضر بیشمار کانون بحران وجود دارد. صدسال پیش نیز مشابه چنین وضعیتی وجود داشت و منجر به جنگجهانی اول شد. امروزه تلاش میشود که هر مشکلی بهطور جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. ما هرگز تلاش نمیکنیم تصویری کلی و جامع از آنچه در حال وقوع است داشته باشیم. دنیای ناآرامی داریم و آمریکا باید نقش رهبری جهان را بر عهده گیرد زیرا هیچ کشور دیگری توان این کار را ندارد.
شما در کتاب خاطراتتان در مورد پرزیدنت اوباما نوشتهاید که او غالبا به جای آنکه شور و حرارت یکرهبر را داشته باشد مانند یک استاد حقوق رفتار میکند.
طبیعتا اوباما خطراتی را که در بیرون وجود دارد میبیند و به باور من، او دنیا و نقشی را که آمریکا باید در این دنیا ایفا کند درک میکند. اوباما امید داشت که اگر از عراق و افغانستان خارج شویم میتوانیم بار دیگر بر مشکلات داخلی آمریکا تمرکز کنیم. اما بدبختانه دنیا خلاف آن را به او نشان داد و امروز اوباما میداند که خطرات آن بیرون به ما ارتباط دارد. به عقیده من او متوجه شده است که آمریکا باید رهبری را به دست گیرد.
به عقیده شما میتوان ولادیمیر پوتین را با منطق یکاستاد حقوق تحت تاثیر قرار داد؟
من فکر میکنم که پوتین مشکلات داخلی اروپا و آمریکا و ناتوانی رییسجمهور و کنگره در حل مشکلات کشور خودشان را میبیند و میداند که در حال حاضر کسی نمیتواند در مقابل آنچه که او در اوکراین انجام میدهد قدمی بردارد زیرا همه با مشکلات خودشان دستوپنجه نرم میکنند.
شاید زمان آن رسیده است که آمریکا اعتراف کند در بحرانی مانند اوکراین در برابر دشمنی مانند روسیه محدودیتهایی دارد.
ببخشید اما این حرف اصلا پایه و اساسی ندارد. اینکه ما در برابر اقدامات روسیه در اوکراین کاری انجام نمیدهیم یکپیام روشن برای پوتین است. بالاخره به نقطهای میرسیم که از آن خطی که کشیدهایم عبور میکنیم و تاریخ به ما نشان میدهد که هرچه زودتر از این خط عبور کنیم بهتر است.
آیا رفتار اوباما در قبال پوتین و داعش آرمانگرایانه بوده است؟
نه. او در برابر القاعده و داعش مصمم عمل کرده است. قبول دارم که اوباما محتاط است. البته این یکی از ویژگیهای یکرییسجمهور محسوب میشود اما بالاخره باید تصمیم گرفت. اگر به خاطر احتیاط تصمیم نگیریم این مساله تبدیل به ضعف میشود. به همین خاطر من امیدوارم که پیامد این احتیاط یک تصمیم قاطع برای انجام کاری درست باشد.
اوباما در آگوست 2013 نیز مانند بحران امروز اوکراین تصمیم جنجالبرانگیزی در مورد گازهای سمی دولت سوریه گرفت. رییسجمهور در آن زمان با حمله هوایی علیه سوریه مخالفت کرد. آیا این تصمیم به وجهه آمریکا آسیب رساند؟
من تصمیم آن زمان رییسجمهور را یکتصمیم اشتباه ارزیابی میکنم. در این میان ما شورشیان سوریه را مسلح کرده و بیش از 5000 حمله هوایی در عراق و سوریه انجام دادهایم و ارتش عراق را داخل خاک آن کشور آموزش میدهیم. همه روسای جمهور مرتکب خطا میشوند اما این رییسجمهور از خطاهای دیگران درس گرفته است.
چرا نتوانستید در آن زمان اوباما را برای حمله به سوریه متقاعد کنید؟
بزرگترین نگرانی اوباما این بود که سلاحهایی که ما میخواستیم به آنجا ارسال کنیم به دست نااهلان بیفتد. صادقانه بگویم که ما نتوانستیم در این مورد کاری انجام دهیم اما به عقیده من این ریسکی بود که ارزشش را داشت.
به عقیده شما برای غلبه بر داعش چه کار باید کرد؟
تروریسم 11سپتامبر 2001 عوارضی داشت که در سوریه، عراق، نیجریه، سومالی، شبهجزیره عرب و در شمال آفریقا خود را نشان داد. ما قبل از هرکاری باید سرویسهای مخفی خود را بازسازی کنیم؛ ثانیا باید با قاطعیت عملیاتهای ضدترور و تروریسم انجام دهیم. پیوند و ارتباط میان نیروهای ویژه و سرویسهای اطلاعاتی سلاحی قدرتمند علیه تروریسم بهشمار میآید.
یعنی به عقیده شما باید مظنونان به ترور را کشت؟
بله، ما رهبران آنها را تحتنظر میگیریم و ساختار رهبری آنها را نابود میکنیم. سپس باید ظرفیتهای کشورهای درگیر مانند عراق را بالا ببریم. باید همزمان از اردن و اماراتمتحده عربی و عربستان سعودی پشتیبانی کنیم و البته به اروپاییها نیز نیاز داریم. حملات به پاریس و بلژیک روشن کرد که نهتنها آمریکا بلکه سراسر غرب در معرض تهدید قرار دارد. درنهایت باید با علتهای پیدایش اینگونه از افراطگرایی مبارزه کنیم. این در صلاحیت آمریکا نیست که به مردم دنیا بگوید که در قرآن چه نوشته شده است. این وظیفه مردم خاورمیانه و عربستان سعودی و اردن است که این کار را انجام دهند.
سرنگونی «بشار اسد» رییسجمهوری سوریه از مدتها پیش در کانون استراتژی آمریکا قرار نداشت.
اما با اسد نیز راهحلی وجود نخواهد داشت. درحالحاضر همگی ما در مورد داعش حرف میزنیم اما برای رسیدن به راهحلی صلحآمیز در سوریه باید اول رژیم سوریه تغییر کند.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.