نگاهی به فیلم مهم ضدنژادپرستی
سختیها ی «سیدنی پواتیه» در «در گرمای شب»
محمدامین شکاری
این روزها پس از انتشار کلیپ لحظه کشتهشدن جورج فلوید، شهروند سیاهپوست آمریکایی، به دست یک نیروی پلیس، مسئله نژادپرستی در آمریکا دوباره همچون دهه 60 میلادی در سرخط خبرهای دنیا قرار گرفته است؛ به این بهانه به فیلم «در گرمای شب» یکی از مهمترین و جریانسازترین فیلمهای مربوط به مسئله تبعیضنژادی در آمریکا نگاهی انداختهایم و البته در ادامه به بررسی فیلم از دیدگاه یکی از مهمترین منتقدان آمریکا، یعنی ریچارد روپر پرداختهایم. «در گرمای شب» ساخته سال 1967 نورمن جویسون با بازی راد استایگر و سیدنی پواتیه در نقشهای اصلی، فیلمی است که نهتنها درباره مسئله نژادپرستی است، بلکه نژادپرستی به شکل رقتآوری به پشتصحنه فیلم هم راه یافته! مشهور است سیدنی پواتیه، ستاره فیلم که در زمان ساخت «در گرمای شب» دارنده یک جایزه اسکار نیز بود، اصرار داشت فیلمبرداری پروژه در ایالتهای جنوبی آمریکا انجام نشود؛ چون مدتی پیش از آن، گروه نژادپرست «کوکلاکسکلان» قصد کشتن او و هری بلافونته (بازیگر، خواننده و فعال اجتماعی آمریکایی) را در آن منطقه داشتند. به همین دلیل فیلمبرداری فیلم به ایالت ایلینویز در غرب میانه منتقل شد، اما صحنههای مربوط به مزارع پنبه فیلم را دیگر نمیشد در ایالت ایلینویز گرفت و عوامل کار مجبور شدند برای این بخش به ایالت جنوبی تنسی بروند. گفته میشود پواتیه در محل فیلمبرداری فیلم، شبها با اسلحه زیر متکا میخوابید تا مبادا گروههای نژادپرست افراطی دخل او را بیاورند. البته تهدیدهای افراد محلی سرانجام کار خود را کرد و فیلمبرداری زودتر از موعد در ایالت تنسی به پایان رسید. آنهایی که «در گرمای شب» را دیدهاند، میدانند فیلم یک سکانس سیلی بسیار مشهور دارد؛ لحظهای که برای اولین بار در فیلمهای جریان اصلی دوران مدرن هالیوود، یک مرد سیاه به گونه یک مرد سفید سیلی میزند؛ این صحنه در رمان اثر وجود نداشت، پواتیه اما پافشاری میکرد که این صحنه از هیچ نسخهای از فیلم خارج نشود. جویسون هم بعد از دیدن بُهت تماشاگران هنگام پخش این صحنه بود که به فیلم و تأثیرگذاریاش امیدوار شد. حالا به بهانه پررنگشدن مجدد مسئله تبعیضنژادی در آمریکا، به بررسی کوتاه ریچارد روپر از این فیلم نگاهی انداختهایم. ریچارد روپر، منتقد و ستوننویس روزنامه شیکاگو سانتایمز است که بین سالهای 2000 تا 2008 در برنامه «در سینما»، راجر ایبرت، منتقد بلندآوازه سینمای جهان را همراهی میکرد. روپر سالها بعد از نمایش اولیه «در گرمای شب» (1967) در بررسیای کوتاه درباره این فیلم چنین نوشت: «در گرمای شب» که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سال 1967 شد، نگاهی کوتاه به یکی از مهمترین فیلمهای ضدنژادپرستی آمریکاست. اما برای اینکه اهمیت جایزه اسکار «در گرمای شب» را درک کنیم، به یک دیدگاه تاریخی نیاز داریم. در فیلمهای برنده جایزه اسکار، بهترین فیلم در سالهای پیش از «در گرمای شب»، در اوایل دهه 60 این آثار بودند: «بانوی زیبای من»، «لورنس عربستان»، «آوای موسیقی» و «مردی برای تمام فصول»؛ همگی فیلمهای بزرگی هستند، اما آنها را بهسختی میتوان انعکاس رویکرد آن دوره آمریکا دانست. «در گرمای شب» به نوعی فیلم «کار درست رو انجام بده» (1989) ساخته اسپایک لی زمانه خودش بود؛ فیلمی که برخی پرسشهای دشوار را آنهم در برههای کلیدی از تاریخ سرزمینمان درباره وضعیت آمریکا از ما پرسید. سیدنی پواتیه این فیلم، در نقش ویرجیل تیبز یکی از مهمترین و بهیادماندنیترین نقشآفرینیهای تاریخ سینمای آمریکا را ارائه داده است. آن دیالوگ پواتیه در فیلم هم که گفت: «اونا به من میگن آقای تیبز»، تبدیل به یکی از مشهورترین دیالوگهای سینمای جهان تا به امروز شد». میتوان گفت بازی پواتیه در این فیلم، بیانیهای بود از وقار و شخصیت که از سطح نقش نیز فراتر رفت. ستاره باهامایی-آمریکایی سینما در این فیلم، نقش تیبز، یک بازرس پرونده قتل در فیلادلفیا را بازی میکند. او که برای دیدن مادرش به یکی از مناطق جنوبی آمریکا آمده، مظنون به قتل یک مرد سفیدپوست ثروتمند میشود. جرم اصلی تیبز، تنها «سیاهبودنش» است. او وقتی تبرئه میشود، با رئیس پلیس بخش جنایی آن منطقه یعنی کاراکتر راد استایگر برای پیداکردن قاتل پرونده متحد میشود. نزدیک به دو دهه بعد فیلمهای «48 ساعت» (نیک نولتی و ادی مورفی) و «اسلحه مرگبار» (مل گیبسون و دنی گلاور) دو نمونه موفق در سینمای آمریکا شدند که مانند این فیلم حول قصه همکاری یک پلیس سفید و یک پلیس سیاه شکل گرفتند. البته اهمیت «در گرمای شب» را در کنار بررسی مسئله نژادپرستی در آمریکای دهه 60 میتوان از طرف دیگر به عنوان یک «فیلم رفاقتی/buddy film» و همینطور یک فیلم هیجانی پرتنش نیز در نظر گرفت؛ اتفاقی که موجب شد دنبالههایی از این فیلم و نیز یک سریال درپی آن ساخته شود و البته آن پنج اسکار را هم که یکی از آنها جایزه باارزش بهترین بازیگر مرد برای راد استایگر بود، نباید فراموش کرد.
این روزها پس از انتشار کلیپ لحظه کشتهشدن جورج فلوید، شهروند سیاهپوست آمریکایی، به دست یک نیروی پلیس، مسئله نژادپرستی در آمریکا دوباره همچون دهه 60 میلادی در سرخط خبرهای دنیا قرار گرفته است؛ به این بهانه به فیلم «در گرمای شب» یکی از مهمترین و جریانسازترین فیلمهای مربوط به مسئله تبعیضنژادی در آمریکا نگاهی انداختهایم و البته در ادامه به بررسی فیلم از دیدگاه یکی از مهمترین منتقدان آمریکا، یعنی ریچارد روپر پرداختهایم. «در گرمای شب» ساخته سال 1967 نورمن جویسون با بازی راد استایگر و سیدنی پواتیه در نقشهای اصلی، فیلمی است که نهتنها درباره مسئله نژادپرستی است، بلکه نژادپرستی به شکل رقتآوری به پشتصحنه فیلم هم راه یافته! مشهور است سیدنی پواتیه، ستاره فیلم که در زمان ساخت «در گرمای شب» دارنده یک جایزه اسکار نیز بود، اصرار داشت فیلمبرداری پروژه در ایالتهای جنوبی آمریکا انجام نشود؛ چون مدتی پیش از آن، گروه نژادپرست «کوکلاکسکلان» قصد کشتن او و هری بلافونته (بازیگر، خواننده و فعال اجتماعی آمریکایی) را در آن منطقه داشتند. به همین دلیل فیلمبرداری فیلم به ایالت ایلینویز در غرب میانه منتقل شد، اما صحنههای مربوط به مزارع پنبه فیلم را دیگر نمیشد در ایالت ایلینویز گرفت و عوامل کار مجبور شدند برای این بخش به ایالت جنوبی تنسی بروند. گفته میشود پواتیه در محل فیلمبرداری فیلم، شبها با اسلحه زیر متکا میخوابید تا مبادا گروههای نژادپرست افراطی دخل او را بیاورند. البته تهدیدهای افراد محلی سرانجام کار خود را کرد و فیلمبرداری زودتر از موعد در ایالت تنسی به پایان رسید. آنهایی که «در گرمای شب» را دیدهاند، میدانند فیلم یک سکانس سیلی بسیار مشهور دارد؛ لحظهای که برای اولین بار در فیلمهای جریان اصلی دوران مدرن هالیوود، یک مرد سیاه به گونه یک مرد سفید سیلی میزند؛ این صحنه در رمان اثر وجود نداشت، پواتیه اما پافشاری میکرد که این صحنه از هیچ نسخهای از فیلم خارج نشود. جویسون هم بعد از دیدن بُهت تماشاگران هنگام پخش این صحنه بود که به فیلم و تأثیرگذاریاش امیدوار شد. حالا به بهانه پررنگشدن مجدد مسئله تبعیضنژادی در آمریکا، به بررسی کوتاه ریچارد روپر از این فیلم نگاهی انداختهایم. ریچارد روپر، منتقد و ستوننویس روزنامه شیکاگو سانتایمز است که بین سالهای 2000 تا 2008 در برنامه «در سینما»، راجر ایبرت، منتقد بلندآوازه سینمای جهان را همراهی میکرد. روپر سالها بعد از نمایش اولیه «در گرمای شب» (1967) در بررسیای کوتاه درباره این فیلم چنین نوشت: «در گرمای شب» که برنده جایزه اسکار بهترین فیلم سال 1967 شد، نگاهی کوتاه به یکی از مهمترین فیلمهای ضدنژادپرستی آمریکاست. اما برای اینکه اهمیت جایزه اسکار «در گرمای شب» را درک کنیم، به یک دیدگاه تاریخی نیاز داریم. در فیلمهای برنده جایزه اسکار، بهترین فیلم در سالهای پیش از «در گرمای شب»، در اوایل دهه 60 این آثار بودند: «بانوی زیبای من»، «لورنس عربستان»، «آوای موسیقی» و «مردی برای تمام فصول»؛ همگی فیلمهای بزرگی هستند، اما آنها را بهسختی میتوان انعکاس رویکرد آن دوره آمریکا دانست. «در گرمای شب» به نوعی فیلم «کار درست رو انجام بده» (1989) ساخته اسپایک لی زمانه خودش بود؛ فیلمی که برخی پرسشهای دشوار را آنهم در برههای کلیدی از تاریخ سرزمینمان درباره وضعیت آمریکا از ما پرسید. سیدنی پواتیه این فیلم، در نقش ویرجیل تیبز یکی از مهمترین و بهیادماندنیترین نقشآفرینیهای تاریخ سینمای آمریکا را ارائه داده است. آن دیالوگ پواتیه در فیلم هم که گفت: «اونا به من میگن آقای تیبز»، تبدیل به یکی از مشهورترین دیالوگهای سینمای جهان تا به امروز شد». میتوان گفت بازی پواتیه در این فیلم، بیانیهای بود از وقار و شخصیت که از سطح نقش نیز فراتر رفت. ستاره باهامایی-آمریکایی سینما در این فیلم، نقش تیبز، یک بازرس پرونده قتل در فیلادلفیا را بازی میکند. او که برای دیدن مادرش به یکی از مناطق جنوبی آمریکا آمده، مظنون به قتل یک مرد سفیدپوست ثروتمند میشود. جرم اصلی تیبز، تنها «سیاهبودنش» است. او وقتی تبرئه میشود، با رئیس پلیس بخش جنایی آن منطقه یعنی کاراکتر راد استایگر برای پیداکردن قاتل پرونده متحد میشود. نزدیک به دو دهه بعد فیلمهای «48 ساعت» (نیک نولتی و ادی مورفی) و «اسلحه مرگبار» (مل گیبسون و دنی گلاور) دو نمونه موفق در سینمای آمریکا شدند که مانند این فیلم حول قصه همکاری یک پلیس سفید و یک پلیس سیاه شکل گرفتند. البته اهمیت «در گرمای شب» را در کنار بررسی مسئله نژادپرستی در آمریکای دهه 60 میتوان از طرف دیگر به عنوان یک «فیلم رفاقتی/buddy film» و همینطور یک فیلم هیجانی پرتنش نیز در نظر گرفت؛ اتفاقی که موجب شد دنبالههایی از این فیلم و نیز یک سریال درپی آن ساخته شود و البته آن پنج اسکار را هم که یکی از آنها جایزه باارزش بهترین بازیگر مرد برای راد استایگر بود، نباید فراموش کرد.