آینه
وطن امروز
چه کسی باید ابتدا استعفا کند؟
صادق فرامرزی: موقعیت اصلاحطلبان و روحانی همانند موقعیت تمام افراد موجود در یک قرارداد بر مبنای نیازهای متقابل شکل گرفته است، نیازهایی که هرکدام از دو طرف دستیافتن به بخشی از آن را محصول تعامل با طرف دیگر دانسته و میداند. بر این مبنا اصلاحطلبان به «رحم اجارهای» دولت روحانی برای تولد دوباره خود نیازمند بودند و روحانی نیز متقابلا نیازمند آنان بود تا بتواند با استفاده از ظرفیت پیادهنظامهای اجتماعی اصلاحات، خود را در میدان رقابتها تثبیت کند. اصلاحطلبان که پس از فتنه سال 88 راه ارتباطی خود به حاکمیت را از دست داده بودند و برای جلب اعتماد دراینباره میگشتند نیازمند سیاستمدار پراگماتیست و تکنوکراتی همچون روحانی بودند تا باز هم جای پایی در قدرت حاکم پیدا کنند که اگر از رادیکالیسم سال 88 به نانی نرسیدند، لااقل از اعتدال سال92 به آبی برسند و متقابل آن نیز روحانی نیازمند آن بود تا با پنهانکردن خود در پشت کالبد اصلاحات به همراهسازی طبقات بالانشین شهری با خود بپردازد تا به سرنوشت پدر معنویاش در اواسط دهه 70 دچار نشود. مخلص کلام آن بود که اصلاحطلبان از روحانی «بلندگویی درون حاکمیت» میخواستند و روحانی از
اصلاحطلبان تقاضای «طبلی درون جامعه» را داشت تا پس از رفع نیاز هر دو شرایط به آن سمتوسو برود که بتوانند جای پای متزلزل خود را محکم کنند.
اعتماد
عدهاي با ماسك انقلابي اهداف دشمن را به پيش ميبرند
عزتالله ضرغامي: وقتي دستگاههاي مختلف نظام در مسير قانوني، وظايفشان را انجام ميدهند رهبري معمولا با آنها مخالفت نميكنند، حتي اگر شخصا مخالف باشند. در همين قصه برجام، ممكن است نگاه رهبري به اين فرايند كاملا مخالف آن نگاهي باشد كه آقاي روحاني داشته است. در واقع، رهبري به دولت و رأي مردم احترام ميگذارند و تاجاييكه امكان داشته باشد حمايت هم ميكنند. شما ببينيد حمايتها و جملات رهبري درباره آقاي ظريف و مذاكرهكنندگان كشورمان چقدر سرشار از تعريف و تمجيد بود و به رسالت و تدين و سلامت آنها تأكيد شد. اين در شرايطي بود كه خيليها، حرفهاي ديگري درباره آنها ميزدند. تا جايي كه من اطلاع دارم و ذهنم ياري ميكند، تأييدي كه رهبري نسبت به آقاي ظريف و تيم مذاكرهكننده انجام دادهاند، اگر بگويم درباره هيچ شخصي نگفتهاند، حداقل ميتوانم بگويم كمنظير است. چرا؟ چون رهبري پشتيباني ميكنند تا دستگاهها بتوانند كارشان را انجام دهند. براي مثال برخي عملكردهاي صداوسيما از نظر رهبري داراي اشكال بود و ايشان در سخنرانيها بعضي انتقادهايشان را به ما ميگفتند و بعضي را هم در جلسات خصوصي با بنده مطرح ميكردند. ميگفتند بدانيد
فلان اشكال جدي را داريد، من اينها را جايي مطرح نميكنم ولي برويد و برطرف كنيد. بنده از اين نمونهها در دوران رياست بر سازمان زياد دارم [خنده]. بنابراين رهبري از دستگاهها حمايت ميكنند. در ماجراي فيلترينگ هم، شوراي عالي امنيت ملي تلگرام را فيلتر ميكند و دو هفته بعد تصميم به رفع آن ميگيرند و آقاي روحاني همان شب شبيه يك فتح بزرگ از آن با عنوان «دستور رئيسجمهور براي رفع فيلتر تلگرام» ياد ميكند. چطور در آن موضوع شوراي امنيت، شوراي امنيت است اما در ماجراي حصر كه با حضور شخص آقاي روحاني، حصر تصويب ميشود، براي رفع آن آدرس جاي ديگري را ميدهيم؟!
ایران
جامعهشناسی اعتراضهای صنفی
علیاصغر سعیدی: در جوامع توسعهیافته، سیاستگذاری اجتماعی از یک طرف سازشی بین سرمایهداران و از طرف دیگر بین سیاستگذاران است. سیاستگذاران به سرمایهداران هشدار میدادند که اگر به منافع نیروی کار توجه نکنید، عدم تعادل در فضای کار به ضرر شما تمام میشود. اما در کشورهای درحالتوسعه چنین دیدگاه و ابزار انجام چنین سیاستهایی وجود ندارد. در کشورهای درحالتوسعه که روند صنعتیشدن را طی نکردهاند، برخی از کنشها میتواند به بیثباتی اقتصادی منجر شود. اگر به حوادث اخیر و حوادث قبلی دقت کنید، اصل اعتراض و اعتصاب هیچ مشکلی ندارد بلکه اینکه چه نیروهایی اعتصاب را راهبری میکنند، مسئله اصلی است. این مسئله در تاریخ معاصر ایران نیز بارها اتفاق افتاده است. تا زمانی که سندیکاها و بخشهای اقتصادی مستقل را به وجود نیاوریم، این اقدامات منجر به هراس خواهد شد؛ چراکه معلوم نیست مدیریت اعتصاب در دست چه کسانی است. زمانی که اتحادیهها وجود داشته باشند، حق و حقوق اعتصابکردن دارند و وقتی اعتصابی شروع میشود، بهمنزله آغاز مذاکره است؛ نه آغاز تنش و درگیری. البته تنش وجود دارد اما آن تنش بهمنزله سازش بین نیروهاست. در عمل هم
اتحادیهها و اصناف به سازش تن میدهند، چراکه منافعشان نه در خشونت بلکه در رسیدن به توافق است.
وطن امروز
چه کسی باید ابتدا استعفا کند؟
صادق فرامرزی: موقعیت اصلاحطلبان و روحانی همانند موقعیت تمام افراد موجود در یک قرارداد بر مبنای نیازهای متقابل شکل گرفته است، نیازهایی که هرکدام از دو طرف دستیافتن به بخشی از آن را محصول تعامل با طرف دیگر دانسته و میداند. بر این مبنا اصلاحطلبان به «رحم اجارهای» دولت روحانی برای تولد دوباره خود نیازمند بودند و روحانی نیز متقابلا نیازمند آنان بود تا بتواند با استفاده از ظرفیت پیادهنظامهای اجتماعی اصلاحات، خود را در میدان رقابتها تثبیت کند. اصلاحطلبان که پس از فتنه سال 88 راه ارتباطی خود به حاکمیت را از دست داده بودند و برای جلب اعتماد دراینباره میگشتند نیازمند سیاستمدار پراگماتیست و تکنوکراتی همچون روحانی بودند تا باز هم جای پایی در قدرت حاکم پیدا کنند که اگر از رادیکالیسم سال 88 به نانی نرسیدند، لااقل از اعتدال سال92 به آبی برسند و متقابل آن نیز روحانی نیازمند آن بود تا با پنهانکردن خود در پشت کالبد اصلاحات به همراهسازی طبقات بالانشین شهری با خود بپردازد تا به سرنوشت پدر معنویاش در اواسط دهه 70 دچار نشود. مخلص کلام آن بود که اصلاحطلبان از روحانی «بلندگویی درون حاکمیت» میخواستند و روحانی از
اصلاحطلبان تقاضای «طبلی درون جامعه» را داشت تا پس از رفع نیاز هر دو شرایط به آن سمتوسو برود که بتوانند جای پای متزلزل خود را محکم کنند.
اعتماد
عدهاي با ماسك انقلابي اهداف دشمن را به پيش ميبرند
عزتالله ضرغامي: وقتي دستگاههاي مختلف نظام در مسير قانوني، وظايفشان را انجام ميدهند رهبري معمولا با آنها مخالفت نميكنند، حتي اگر شخصا مخالف باشند. در همين قصه برجام، ممكن است نگاه رهبري به اين فرايند كاملا مخالف آن نگاهي باشد كه آقاي روحاني داشته است. در واقع، رهبري به دولت و رأي مردم احترام ميگذارند و تاجاييكه امكان داشته باشد حمايت هم ميكنند. شما ببينيد حمايتها و جملات رهبري درباره آقاي ظريف و مذاكرهكنندگان كشورمان چقدر سرشار از تعريف و تمجيد بود و به رسالت و تدين و سلامت آنها تأكيد شد. اين در شرايطي بود كه خيليها، حرفهاي ديگري درباره آنها ميزدند. تا جايي كه من اطلاع دارم و ذهنم ياري ميكند، تأييدي كه رهبري نسبت به آقاي ظريف و تيم مذاكرهكننده انجام دادهاند، اگر بگويم درباره هيچ شخصي نگفتهاند، حداقل ميتوانم بگويم كمنظير است. چرا؟ چون رهبري پشتيباني ميكنند تا دستگاهها بتوانند كارشان را انجام دهند. براي مثال برخي عملكردهاي صداوسيما از نظر رهبري داراي اشكال بود و ايشان در سخنرانيها بعضي انتقادهايشان را به ما ميگفتند و بعضي را هم در جلسات خصوصي با بنده مطرح ميكردند. ميگفتند بدانيد
فلان اشكال جدي را داريد، من اينها را جايي مطرح نميكنم ولي برويد و برطرف كنيد. بنده از اين نمونهها در دوران رياست بر سازمان زياد دارم [خنده]. بنابراين رهبري از دستگاهها حمايت ميكنند. در ماجراي فيلترينگ هم، شوراي عالي امنيت ملي تلگرام را فيلتر ميكند و دو هفته بعد تصميم به رفع آن ميگيرند و آقاي روحاني همان شب شبيه يك فتح بزرگ از آن با عنوان «دستور رئيسجمهور براي رفع فيلتر تلگرام» ياد ميكند. چطور در آن موضوع شوراي امنيت، شوراي امنيت است اما در ماجراي حصر كه با حضور شخص آقاي روحاني، حصر تصويب ميشود، براي رفع آن آدرس جاي ديگري را ميدهيم؟!
ایران
جامعهشناسی اعتراضهای صنفی
علیاصغر سعیدی: در جوامع توسعهیافته، سیاستگذاری اجتماعی از یک طرف سازشی بین سرمایهداران و از طرف دیگر بین سیاستگذاران است. سیاستگذاران به سرمایهداران هشدار میدادند که اگر به منافع نیروی کار توجه نکنید، عدم تعادل در فضای کار به ضرر شما تمام میشود. اما در کشورهای درحالتوسعه چنین دیدگاه و ابزار انجام چنین سیاستهایی وجود ندارد. در کشورهای درحالتوسعه که روند صنعتیشدن را طی نکردهاند، برخی از کنشها میتواند به بیثباتی اقتصادی منجر شود. اگر به حوادث اخیر و حوادث قبلی دقت کنید، اصل اعتراض و اعتصاب هیچ مشکلی ندارد بلکه اینکه چه نیروهایی اعتصاب را راهبری میکنند، مسئله اصلی است. این مسئله در تاریخ معاصر ایران نیز بارها اتفاق افتاده است. تا زمانی که سندیکاها و بخشهای اقتصادی مستقل را به وجود نیاوریم، این اقدامات منجر به هراس خواهد شد؛ چراکه معلوم نیست مدیریت اعتصاب در دست چه کسانی است. زمانی که اتحادیهها وجود داشته باشند، حق و حقوق اعتصابکردن دارند و وقتی اعتصابی شروع میشود، بهمنزله آغاز مذاکره است؛ نه آغاز تنش و درگیری. البته تنش وجود دارد اما آن تنش بهمنزله سازش بین نیروهاست. در عمل هم
اتحادیهها و اصناف به سازش تن میدهند، چراکه منافعشان نه در خشونت بلکه در رسیدن به توافق است.