وقتی زنان در ماراتن دویدند
ششمین ماراتن کیش قرار نبود چیزی بیش از یک رویداد ورزشی باشد. نه بیانیه سیاسی داشت، نه فراخوان اعتراضی. قرار بود هزاران نفر بدوند و جزیره برای چند ساعت تبدیل شود به میدان انرژی و هیجان... اما واقعیت این است که ایرانِ امروز بهقدری متراکم از معنا و حساسیت است که حتی دویدن هم میتواند تبدیل شود به مسئلهای ملی و دقیقا همین شد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
پگاه پاکزاد
ششمین ماراتن کیش قرار نبود چیزی بیش از یک رویداد ورزشی باشد. نه بیانیه سیاسی داشت، نه فراخوان اعتراضی. قرار بود هزاران نفر بدوند و جزیره برای چند ساعت تبدیل شود به میدان انرژی و هیجان... اما واقعیت این است که ایرانِ امروز بهقدری متراکم از معنا و حساسیت است که حتی دویدن هم میتواند تبدیل شود به مسئلهای ملی و دقیقا همین شد. تصاویر زنان شرکتکننده، ظرف چند دقیقه در شبکههای اجتماعی پخش شد و همانقدری که برای بسیاری طبیعی بود، برای برخی خط قرمز محسوب شد... پرونده قضائی، بازداشت برگزارکنندگان و موجی از اظهارنظرهای رسمی که مسابقهای ورزشی را به یک رخداد فرهنگی - سیاسی تبدیل کرد. اما حقیقت سادهتر از همه این حرفها بود: زنانی در یک ماراتن دویدند، نه بیشتر.
طبیعیبودنِ یک زن در حال دویدن میتواند معناهایی تولید کند که خودِ آن زنان حتی قصدش را نداشتهاند.
اگر بخواهیم صادق باشیم، نقطه مرکزی ماجرا «بدن» است. بدنی که در اینجا فقط یک بدن نیست؛ یک جایگاهِ مناقشه است. زنان شرکتکننده در ماراتن، نه دنبال شکستن قانون بودند و نه در حال اجرای نمادین مقاومت... آنها تنها کاری را کردند که سالهاست در تمام مسابقات جهانی انجام میشود، اما همین عادیسازی برای بخشهایی، چیزی بیش از یک انتخاب شخصی معنی پیدا کرد: نوعی خروج از نقشی که برای دههها برای زنان تعریف شده، اما زنان نسل جدید دیگر منتظر «اجازه» نیستند. نه برای دویدن، نه برای دیدهشدن، نه برای انتخاب ظاهر... . این تغییر آرام، اما عمیق است. شدت واکنشها به این رویداد بهنوعی، نشانه اضطراب است. از نگاه روانشناسی اجتماعی، هرگاه جامعه در آستانه تغییر باشد، دقیقا روی همان چیزهایی حساس میشوند که در حال لغزیدن هستند... ماراتن کیش، برای بخشی از جامعه، صرفا یک مسابقه بود.
اما برای بخشی دیگر، نشانهای از ازدسترفتن یک «حد» بود. حدهایی که سالهاست جابهجا شدهاند. این ماراتن نشان داد که جامعه ایران، نه یکدست است و نه ایستا! ترکیبی است از نسلهای متفاوت، تصورات متضاد از اخلاق و فهمهای تازه از زنانگی و آزادی، زنان حاضر در این رویداد فقط دویدند نه قهرمان بودند نه نماد! اما ناخواسته تبدیل به سوژهای شدند که دربارهاش باید موضع گرفته میشد. در نهایت، چیزی که در کیش دیده شد، بخشی از واقعیت ایران معاصر بود: واقعیتی که در آن، مردم زندگی روزمرهشان را طوری پیش میبرند که دولت خودش را با آن وفق دهد. اگر بخواهیم تصویری دقیق از وضعیت امروز ایران ترسیم کنیم، ماراتن کیش یک نمونه کوچک اما روشن است: جایی که زنان، آزادی شخصی و نظم رسمی، در چند کیلومتر دویدن، به تلاقی رسیدند. مسابقه تمام شده، اما ماراتن واقعی، ماراتن تغییرات اجتماعی هنوز در جریان است. در این مسابقه، نه سرعت مهم است و نه تعداد شرکتکننده؛ کسانی که میتوانند تا آخر مسیر ادامه بدهند و جامعهای بسازند که «طبیعیبودن» در آن، نیاز به توضیح نداشته باشد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.