از جهان بیمرز تا دیوارهای بتنی
با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران بر این باور بودند که جهان وارد مرحلهای تازه از تاریخ شده است؛ مرحلهای که در آن مرزهای سنتی فرو میریزند و انسانها در قالب یک جامعه جهانی واحد به هم پیوند میخورند. در این میان، نظریه «دهکده جهانی» مارشال مکلوهان که نخستین بار در دهه ۶۰ میلادی مطرح شده بود، دوباره جان گرفت.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
احمد رشیدینژاد-پژوهشگر ژئوپلیتیک: با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران بر این باور بودند که جهان وارد مرحلهای تازه از تاریخ شده است؛ مرحلهای که در آن مرزهای سنتی فرو میریزند و انسانها در قالب یک جامعه جهانی واحد به هم پیوند میخورند. در این میان، نظریه «دهکده جهانی» مارشال مکلوهان که نخستین بار در دهه ۶۰ میلادی مطرح شده بود، دوباره جان گرفت. مکلوهان با تأکید بر قدرت رسانهها و ارتباطات الکترونیک، پیشبینی کرده بود فناوریهای نوین جهان را به دهکدهای کوچک بدل خواهند کرد؛ جایی که فرهنگها در هم میآمیزند و مرزها و فاصلهها از میان میروند. بسیاری از کارشناسان ارتباطات و سیاست بینالملل این دیدگاه را تحقق جهانیشدن فرهنگ دانستند و حتی از «یکپارچگی فرهنگی» به عنوان مرحله نهایی جهانیسازی یاد کردند. در دهههای پایانی قرن بیستم، اتحادیه اروپا به تجسم واقعی این آرمان بدل شد. حذف مرزهای فیزیکی، آزادی رفتوآمد شهروندان و ادغام اقتصادی، تصویری ملموس از جهان بیمرز را پیش چشم گذاشت. در این فضا، اندیشمندانی همچون آنتونی گیدنز، جهانیشدن را نه صرفا یک روند اقتصادی، بلکه تحولی عمیق در عرصه فرهنگ و اجتماع میدانستند و متفکرانی مانند رولاند رابرتسون از ادغام فرهنگهای محلی در یک فرهنگ جهانی سخن گفتند؛ فرهنگی که قرار بود همان دهکده کوچک مکلوهانی را به واقعیت بدل کند.
اما تجربه سه دهه اخیر نشان داد این تصویر بیش از آنکه واقعبینانه باشد، خوشبینانه است. بحرانهای مالی، موجهای تروریسم و فشارهای ناشی از مهاجرت گسترده، بهویژه پس از جنگهای خاورمیانه و آفریقا، موجب شد دولتها بار دیگر به مرزها به عنوان نخستین خط دفاعی بازگردند. در این باره، سند راهبرد امنیت ملی آمریکا 2025 بهوضوح این تغییر پارادایم را بازتاب میدهد. در این سند، مهاجرت دیگر به عنوان فرصت دیده نمیشود، بلکه تهدیدی برای انسجام اجتماعی و هویت فرهنگی آمریکا و متحدانش معرفی شده است. کاهش نرخ زادوولد در جوامع غربی و افزایش مهاجرت، ترکیب جمعیتی را دگرگون کرده و این تغییر به عنوان تهدیدی برای «هویت» تلقی میشود. براساس گزارش پلیتیکو، این سند بر استراتژی «تهدید هویتی» استوار بوده و هشدار میدهد تمدن غربی با خطرات وجودی ناشی از مهاجرت گسترده، تغییرات جمعیتی و فرسایش آزادیها روبهرو است. در متن سند حتی تأکید شده است اروپا باید اعتمادبهنفس تمدنی خود را بازیابد و از خطر «محو تمدنی» جلوگیری کند؛ نگاهی که نشان میدهد جهانیشدن فرهنگ، آنگونه که مکلوهان و رابرتسون پیشبینی کرده بودند، جای خود را به دغدغه حفظ مرزها و هویتهای ملی داده است.
این نگرانی فقط به آمریکا محدود نیست؛ اتحادیه اروپا که روزی نماد حذف مرزها بود، اکنون با سیاستهای سختگیرانهتری در حوزه مهاجرت و پناهندگی، نشان داده است برای حفظ ثبات داخلی ناگزیر به بازاندیشی در پروژه یکپارچگی خود است. طرحهای بازگرداندن مهاجران به کشورهای ثالث، ایجاد مراکز نگهداری در خارج از مرزها و تقویت کنترلهای مرزی، همگی بیانگر این تغییر رویکرد هستند. توافق اخیر وزیران کشور اتحادیه اروپا در بروکسل بر سر اصلاح «قانون بازگشت» و ایجاد نظام مشترک اخراج مهاجران، گامی مهم در همین مسیر بود؛ تصمیمی که به دولتهای عضو اجازه میدهد حکم اخراج صادرشده در یک کشور در سراسر اتحادیه اجرا شود. در کنار این، سازوکاری برای تقسیم بار مهاجرت میان اعضا و پرداخت مبالغی در قالب «همبستگی» نیز تصویب شد تا فشار از دوش کشورهایی که بیشترین موج مهاجرت را تحمل میکنند، کاهش یابد.
در سطح جهانی نیز روند بازگشت مرزهای فیزیکی با قدرتی تازه آشکار شده است. دیوارها و حصارهای بتنی بار دیگر به نمادهای سیاسی و امنیتی بدل شدهاند؛ از دیوار ۸۰کیلومتری اسرائیل با اردن و دیوارهای کرانه باختری گرفته تا حصارهای چندصدکیلومتری ترکیه در مرز با ایران و سوریه و دیوار ۷۴کیلومتری ایران با افغانستان. برجستهترین نمونه این بازگشت، مرز مکزیک و آمریکاست که سالها موضوع مناقشه سیاسی بوده و امروز با دیوارهای بلند و فناوریهای پیشرفته نظارتی تقویت شده است. این دیوار نهتنها برای مهار ورود مهاجران غیرقانونی ساخته شده، بلکه به عنوان نمادی از حاکمیت و حفاظت از هویت ملی آمریکا معرفی میشود. مجموعه این نمونهها نشان میدهد مرزها دیگر صرفا خطوطی فرضی نیستند، بلکه به سازههایی عظیم و نمادین بدل شدهاند که وظیفه اصلیشان حفاظت از «ما» در برابر «دیگران» است؛ بازتابی روشن از تغییر نگاه جهان به مفهوم مرز در عصر پساجهانیسازی.
به عبارتی، اگر در گذشته مرزها در نهایت به شکل دیوار چین، مرز میان تمدن و توحش بودند یا حصارهایی که شهرها را از هجوم بیگانگان محافظت میکردند، امروز دیوارهای بتنی و موانع الکترونیکی کشورها را از یکدیگر جدا میکنند. این دیوارها نهتنها برای جلوگیری از ورود مهاجران، بلکه برای کنترل جریانهای امنیتی، اقتصادی و حتی فرهنگی ساخته میشوند. جهان امروز بیش از هر زمان دیگری در حال قطعهقطعهشدن است و این قطعهقطعهشدن برخلاف آرمان جهانیسازی، به سمت تقویت دولت-ملت و مرزهای سخت پیش میرود.
در این میان، نظریهپردازانی همچون ساموئل هانتینگتون با طرح «برخورد تمدنها» هشدار داده بودند جهانیشدن نه به ادغام فرهنگها، بلکه به تشدید شکافهای فرهنگی و تمدنی خواهد انجامید. هانتینگتون بر این باور بود هویتهای فرهنگی و دینی، در برابر فشارهای جهانیسازی مقاومت خواهند کرد و مرزها بار دیگر به نمادهای هویتی بدل خواهند شد. امروز، با نگاهی به روندهای جهانی، میتوان گفت پیشبینی او بیش از نظریههای خوشبینانه مکلوهان و رابرتسون به واقعیت نزدیکتر بوده است. در این زمینه، سند امنیت ملی آمریکا 2025 بر این نکته تأکید دارد که امنیت در قرن بیستویکم فقط به توان نظامی یا اقتصادی وابسته نیست، بلکه «امنیت هویتی» به یکی از ارکان اصلی آن بدل شده است. در این چارچوب، مرزها نقشی حیاتی دارند. مرز دیگر فقط یک خط روی نقشه نیست؛ دیواری است که باید از انسجام فرهنگی، ارزشها و سبک زندگی یک ملت محافظت کند. این نگاه موجب شده است حتی در عصر دیجیتال، مرزهای فیزیکی با قدرت بیشتری بازسازی شوند.
در نهایت میتوان گفت جهان امروز شاهد بازگشت مرزها به شکلی است که یادآور گذشتههای دور است. اگر در تاریخ، دیوار چین یا دیوارهای بلند قلعهها نماد جدایی میان تمدن و توحش و ابزار دفاعی در برابر هجوم بیگانگان بودند، امروز همان منطق با چهرهای تازه بازگشته است. دیوارهای بتنی، حصارهای فلزی و سامانههای نظارتی الکترونیکی، همان کارکرد دیوارهای قلعههای قرون وسطی را یافتهاند؛ مرزهایی سخت و نفوذناپذیر که وظیفهشان حفاظت از هویت، امنیت و انسجام ملتهاست. این دیوارها دیگر فقط خطوطی بر نقشه نیستند، بلکه سازههایی عظیم و نمادین هستند که مانند برج و باروی شهرهای قدیم، نقش سپر دفاعی را ایفا میکنند. به این ترتیب، آینده نه جهانی بیمرز، بلکه جهانی با مرزهایی بلندتر و مستحکمتر خواهد بود؛ مرزهایی که مانند دیوارهای قلعههای گذشته، نماد جدایی و حفاظت هستند و بازتابی روشن از نیاز انسان به تعریف «ما» در برابر «دیگران».
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.