|

شورای ششم و هفت اشتباه راهبردی در حکمرانی شهری‌

از وعده تحول تا واقعیت بحران

‌‌شورای شهر قرار است طنین صدای مردم باشد، نه تریبون توجیه وضعیت موجود. تهران، به‌عنوان پایتخت ایران، به شورایی نیاز دارد که شجاع، مسئله‌محور و مستقل از ملاحظات جناحی باشد. اما کارنامه شورای ششم تهران نشان می‌دهد فاصله‌ای معنادار میان «انتظارات عمومی» و «واقعیت عملکرد» شکل گرفته است. اکنون، در آستانه پایان این دوره، زمان آن رسیده است که بدون تعارف، خطاهای راهبردی این شورا مرور شود؛ خطاهایی که تکرار آنها می‌تواند آینده تهران را تباه کند.

از وعده تحول تا واقعیت بحران

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

ابراهیم علی‌پور-کارشناس مدیریت شهری:  ‌‌شورای شهر قرار است طنین صدای مردم باشد، نه تریبون توجیه وضعیت موجود. تهران، به‌عنوان پایتخت ایران، به شورایی نیاز دارد که شجاع، مسئله‌محور و مستقل از ملاحظات جناحی باشد. اما کارنامه شورای ششم تهران نشان می‌دهد فاصله‌ای معنادار میان «انتظارات عمومی» و «واقعیت عملکرد» شکل گرفته است. اکنون، در آستانه پایان این دوره، زمان آن رسیده است که بدون تعارف، خطاهای راهبردی این شورا مرور شود؛ خطاهایی که تکرار آنها می‌تواند آینده تهران را تباه کند.

۱. بی‌توجهی به ابرچالش‌های حیاتی شهر

تهران روی گسل بحران ایستاده است؛ آلودگی هوا، تنش شدید آبی، فرونشست زمین، ناایمنی سازه‌ها و ضعف زیرساخت‌های بحران. انتظار می‌رفت شورای ششم این مسائل را به اولویت مطلق خود تبدیل کند، اما بخش عمده‌ای از دستور کار شورا درگیر مسائل فرعی، نامه‌نگاری‌های کم‌اثر و طرح‌هایی شد که بیش از آنکه مسئله‌ای را حل کنند، جنبه نمایشی داشتند. شورا در برابر بحران آب، آلودگی و فرسایش محیط‌ زیست، سکوت سیاسی اختیار کرد.

۲. غلبه نمایش بر واقعیت؛ حکمرانی ویترینی

یکی از جدی‌ترین آفت‌های شورای ششم، تبدیل مدیریت شهری به صحنه نمایش پی‌درپی بود. پروژه‌هایی که گاه بدون ارزیابی دقیق و با تبلیغات گسترده معرفی شدند، اما اثر ملموسی در زندگی شهروندان نگذاشتند. تهرانِ امروز همچنان در ترافیک، آلودگی، ناایمنی و نابرابری دست‌وپا می‌زند، اما شورا بیش از آنکه به حل این دردها بپردازد، درگیر تولید «گزارش‌های پرزرق‌وبرق» شد.

۳. یکدستی سیاسی؛ از وعده کارآمدی تا واقعیت ناکارآمدی

دوره ششم با ترکیب یکدست از نظر سیاسی آغاز شد. وعده داده شد که دیگر خبری از درگیری‌های جناحی نیست و کارها با سرعت و انسجام پیش خواهد رفت. اما نتیجه چه شد؟ نه‌تنها سرعت و کارآمدی افزایش نیافت، بلکه اختلافات درونی، شکاف با بدنه کارشناسی و تنش‌های رسانه‌ای، فضای شورا را ملتهب کرد. تجربه نشان داد یکدستی سیاسی، اگر با شایسته‌سالاری همراه نباشد، به انسداد تصمیم‌گیری می‌انجامد، نه به انسجام.

۴. فروکاست جایگاه نظارتی شورا به سطح تذکرهای تشریفاتی

شورا باید ناظر قدرتمند نخستین نهاد اجرائی شهر باشد، اما در عمل، ابزارهای نظارتی شورا اغلب بی‌اثر باقی ماند. تذکرها شنیده نشد، گزارش‌ها به بایگانی رفت و پروژه‌های پرابهام بدون پاسخ‌گویی جدی ادامه یافتند. وقتی نظارت ضعیف می‌شود، زمینه فساد، تصمیمات غیرکارشناسی و حیف‌ومیل منابع عمومی تقویت می‌شود؛ خطری که تهران بارها هزینه آن را پرداخته است.

۵. بلاتکلیفی نهادی و بحران اعتماد عمومی

ماجرای تمدید دوره ششم شورا یکی از عجیب‌ترین رویدادهای مدیریت محلی در سال‌های اخیر بود. این تصمیم نه‌تنها شورا را در وضعیتی مبهم قرار داد، بلکه برای شهروندان این پیام را داشت که حتی نهاد شورا نیز ‌ثبات و پیش‌بینی‌پذیری ندارد. چنین بی‌نظمی نهادی‌ای، مستقیم به اعتماد عمومی ضربه زد و تمرکز مدیریت شهری را بر هم زد.

۶. غفلت از محلات، شیفتگی به پروژه‌های پرهزینه

در‌حالی‌که بسیاری از محلات تهران با معابر فرسوده، کمبود خدمات، ناایمنی و فقر زیرساختی مواجه‌ هستند، بخش درخور توجهی از منابع صرف پروژه‌های بزرگ و پرهزینه شد؛ پروژه‌هایی که بعضا برای بخش‌هایی محدود از شهر طراحی شدند، نه برای اکثریت شهروندان. این مسیر، نابرابری فضایی را عمیق‌تر کرد.

۷. بی‌توجهی به اصلاح ساختار حکمرانی شهری

مهم‌ترین ضعف راهبردی شورای ششم، نپرداختن جدی به ریشه مشکلات بود. تهران از نبود یک نظام حکمرانی شفاف، منسجم و پاسخ‌گو رنج می‌برد. تداخل وظایف، اختیارات محدود شورا، چندپارگی نهادها و ضعف شفافیت، همه بخشی از یک بیماری ساختاری‌ هستند. بااین‌حال، شورای ششم به‌جای مطالبه اصلاح این ساختار معیوب، عمدتا به مدیریت روزمره بسنده کرد.

پیامد این خطاها چیست؟

نتیجه این مجموعه خطاها، چیزی جز فرسایش سرمایه اجتماعی، تضعیف اعتماد عمومی، تشدید بحران‌های زیست‌محیطی و افزایش نابرابری شهری نیست. تهران امروز شهری است که خسته به نظر می‌رسد؛ شهری که مردمش کمتر از گذشته به وعده‌های مدیریت شهری دل می‌بندند.

راهی که نباید دوباره اشتباه رفت

شورای آینده اگر می‌خواهد اسیر همین چرخه معیوب نشود، باید چند اصل را جدی بگیرد:

اول، اولویت‌دادن واقعی به بحران‌های حیاتی شهر نه پروژه‌های نمایشی.

دوم، بازسازی جایگاه نظارتی شورا به‌عنوان نهاد مطالبه‌گر و شفاف.

سوم، پرهیز از سیاست‌زدگی و حرکت به‌ سوی مدیریت مبتنی بر شایستگی و تخصص.

چهارم، توجه هم‌زمان به پروژه‌های کلان و نیازهای فراموش‌شده محلات.

و در نهایت، پیگیری اصلاحات ساختاری در نظام حکمرانی تهران. اگر این خطاها دوباره تکرار شوند، هزینه آن را نه شورا و مدیران، بلکه شهروندان با جان، سلامت و کیفیت زندگی خود خواهند پرداخت.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.