|

«شرق» از وضعیت کاملا متفاوت 2 شرکت دولتی نفت ایران و نفت عربستان گزارش می‌دهد‌

آرامکو و نیکو؛ دو شرکت، دو سرنوشت

آرامکوی‌ عربستان اکنون بزرگ‌ترین شرکت نفت‌ و گاز جهان است؛ شرکتی که اخیرا ۱۷ قرارداد با شرکت‌های بزرگ آمریکایی به ارزش بیش از ۳۰ میلیارد دلار امضا کرده و پیش از این هم قراردادهای بزرگی مثل قرارداد 11 میلیارد دلاری با توتال فرانسه منعقد کرده بود.

آرامکو و نیکو؛ دو شرکت، دو سرنوشت

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مهفام سلیمان‌بیگی:‌ آرامکوی‌ عربستان اکنون بزرگ‌ترین شرکت نفت‌ و گاز جهان است؛ شرکتی که اخیرا ۱۷ قرارداد با شرکت‌های بزرگ آمریکایی به ارزش بیش از ۳۰ میلیارد دلار امضا کرده و پیش از این هم قراردادهای بزرگی مثل قرارداد 11 میلیارد دلاری با توتال فرانسه منعقد کرده بود. این شرکت درست مثل شرکت ملی نفت ایران یا به عبارت دقیق‌تر شرکت بازرگانی نفت ایران یا نیکو دولتی است؛ با این تفاوت که تنها با 70 هزار نیرو اداره می‌شود؛ درحالی‌که شرکت ملی نفت ایران بیش از 180 هزار نفر نیرو دارد ولی تولید و فروش نفت آن به یک‌سوم آرامکو هم نمی‌رسد.

درخشش آرامکو

در مارس ۲۰۲۵ آرامکوی سعودی با ارزش بازار ۱.۶۴۸ تریلیون دلار به‌عنوان بزرگ‌ترین شرکت نفت و گاز جهان معرفی شد. این شرکت که هم‌اکنون حدود ۹.۲ میلیون بشکه در روز نفت تولید می‌کند، قصد دارد تا دسامبر ۲۰۲۵ به کاهش داوطلبانه تولید اوپک‌پلاس پایبند باشد تا به حداکثر ظرفیت پایدار ۱۲ میلیون بشکه‌ای  در روز برسد. 

همچنین برای دستیابی به نرخ فروش پایدار گاز دو میلیارد فوت مکعب استاندارد در روز تا پایان سال ۲۰۲۵، در حال افزایش تولید گازش است. علاوه بر این، پروژه جفورا، بزرگ‌ترین سایت گاز نامتعارف عربستان سعودی‌ که توسط شرکت آرامکو اداره می‌شود، در نظر دارد تولید خود را در سه‌ماهه سوم سال ۲۰۲۵ آغاز کرده و ظرفیت نهایی‌اش را تا سال ۲۰۲۸ به ۳.۱۵ میلیارد فوت مکعب در روز برساند. آرامکو همچنین در صنایع پایین‌دستی مانند پالایش و پتروشیمی نیز فعال است و سرمایه‌گذاری زیادی نیز در زمینه تحقیق و توسعه انجام می‌دهد تا بهره‌وری و پایداری‌اش در استخراج و تولید نفت را  بهبود ببخشد.

در جدیدترین اقدام نیز این شرکت میلیون دلاری شروع به انتشار اوراق قرضه بین‌المللی کرده که شامل تعهداتی مستقیم، عمومی، بدون قید‌و‌شرط و بدون تضمین دارایی‌های آرامکوی سعودی به دلار آمریکا‌ست. اخیرا نیز وبگاه آرتی عربی نوشته است: «بر‌‌اساس بیانیه شرکت در Tadawul، بازده ارائه برای اوراق قرضه سررسید ظرف ۱۰ سال، ۵.۷۵۰ درصد، برای اوراق قرضه سررسید ۳۰ سال، ۵.۸۷۵ درصد و برای اوراق قرضه سررسید ظرف ۴۰ سال، ۵.۸۷۵ درصد بوده است». این شرکت همچنین تأیید کرده که برای پذیرش اوراق در بورس لندن درخواست خواهد داد. در همین حال، تعداد کل اوراق قرضه به ۳۰ هزار عدد و ارزش اسمی اوراق به بالغ بر ۲۰۰ هزار دلار رسیده است.

این سودآورترین شرکت جهان‌ که از قضا دولتی هم هست، بین سال‌های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۳، مبلغ ۷۲۲ میلیارد دلار سود داشته است و نقش مهمی در برنامه‌های آینده عربستان سعودی برای تنوع‌بخشیدن به اقتصاد و کاهش وابستگی به نفت بازی می‌کند. برای مثال، اخیرا محمد بن‌سلمان، ولیعهد عربستان سعودی، تأیید کرد که پادشاهی در حال مذاکره برای فروش یک درصد از سهام غول نفتی دولتی است که می‌تواند به تأمین مالی پروژه‌های این کشور در زمینه انرژی پاک و فناوری کمک کند.

برای درک بهتر ارزش و جایگاه این غول نفتی در جهان خوب است بدانید در سال ۲۰۲۳ ارزش کل بورس ایران رقمی حدود ۱۴۰ میلیارد دلار تخمین زده می‌شد؛ درحالی‌که همان زمان ارزش آرامکوی عربستان سعودی به رقمی حدود هزارو ‌۸۰۰ میلیارد دلار رسیده بود.

جالب اینجاست که چنین شرکتی تنها با حدود 70 هزار نیرو فعالیت می‌کند؛ درحالی‌که شرکت ملی نفت ایران بیش از دو برابر این عدد، یعنی حدود 180 هزار نیروی انسانی دارد! اگرچه هر دو شرکت در یکی از کشورهای بزرگ صاحب نفت در جهان قرار دارند، اما در گزارش‌های نهادهای بین‌المللی از‌جمله IEA، OPEC، Reuters و داده‌های منتشرشده از «Carbon Majors» در مارس ۲۰۲۵ که در رسانه‌هایی مانند The Guardian و Earth.org نیز منتشر شدند، تفاوت عملکرد عملیاتی، مالی و بازاری این دو شرکت، از زمین تا آسمان است.

تولید آرامکو 3 برابر شرکت ملی نفت ایران

آرامکو حدود سه برابر شرکت ملی نفت ایران یا شرکت بازرگانی نفت ایران یا نیکو تولید روزانه نفت خام دارد و از نظر ذخایر اثبات‌شده هم آرامکو رقمی در حدود ۲۵۰ میلیارد بشکه (بر‌اساس اعلام رسمی شرکت و گزارش‌های سال ۲۰۲۵) ثبت کرده است؛ در‌حالی‌که ذخایر ایران طبق آمارهای بین‌المللی مانند OPEC و EIA، حدود ۲۰۸.۶ میلیارد بشکه برآورد شده است. فاصله حدود ۴۰ میلیارد بشکه‌ای، هرچند از نظر رتبه‌بندی جهانی فاصله چشمگیری ایجاد نمی‌کند، اما از نگاه تحلیلگران انرژی در سال ۲۰۲۵، اطمینان بلندمدت سرمایه‌گذاران و مشتریان عمده را بیشتر به‌ سمت آرامکو هدایت می‌کند. شکاف میان این دو شرکت را تحریم‌های ایران، محدودیت در دریافت پول و شیوه فروش غیررسمی و تخفیفی ایران عمیق‌تر هم می‌کند. در گزارش‌های تفسیری بازار که Reuters در فوریه و مارس ۲۰۲۵ منتشر کرده است، آمده که صادرات ایران نه‌تنها بسیار محدودتر از آرامکو است، بلکه درآمد واقعی نقدی آن نیز به دلیل تخفیفات سنگین، کمتر از میزان اسمی فروش است.

از نظر درآمدی نیز اگرچه از درآمد شرکت ملی نفت ایران گزارش شفافی در دست نیست، اما آرامکو در ۲۰۲۵ طبق گزارش‌های رسمی‌اش، ۸۵.۴ میلیارد دلار سود تقسیمی پرداخت کرده ‌که البته از سال گذشته بسیار کمتر است؛ درحالی‌که اگر حتی پیش‌بینی فروش نفتی که دولت ایران در بودجه سال 1404 در نظر گرفته، عملی شود، رقمی نهایتا حدود 29 میلیارد دلار خواهد شد که ‌به نصف درآمد آرامکو هم نمی‌رسد.

حیات شرکت ملی نفت با بودجه دولت

کارشناسانی همچون هاشم اورعی، استاد اقتصاد دانشگاه شریف، معتقدند‌ شرکت ملی نفت ایران با روندی که امروز دارد و اگر بخواهد همین‌طور اداره شود، اگر یارانه نگیرد، ورشکسته خواهد شد. به باور این متخصصان، با توجه به ازدحام بالای نیروی انسانی، راندمان پایین، فناوری قدیمی و فرسودگی تجهیزات، این شرکت به‌زودی سرنوشتی مشابه ایران‌خودرو خواهد داشت؛ ایران‌خودرویی که حدود ۲۶۰ هزار میلیارد تومان زیان انباشته دارد.

از همین رو، زمانی که شهریور‌ماه موضوع خصوصی‌سازی این شرکت مطرح شد، کارشناسان در گفت‌وگو با «شرق» توضیح دادند که اگر امروز شرکت ملی نفت ایران سر‌پاست، به خاطر آن است که از بودجه تغذیه می‌شود و اگر خصوصی شود، دیگر بودجه‌ای دریافت نخواهد کرد و ورشکسته خواهد شد؛ درست همان‌طور که در حوزه برق شاهد ورشکستگی توانیر بودیم.

در یک مثال دیگر، شرکت آرامکو عربستان با میانگین pe ۱۴ در حالی وارد روند معاملات بورس شده است که شرکت‌های پالایشی ایران با میانگین pe ۴ در بازار بورس زمین‌گیر شده‌اند. باید تأکید کرد که نسبت P/E در بورس از مهم‌ترین موارد تحلیل بنیادی است. P/E نسبت قیمت سهم (Price) به سود هر سهم (Earning per share) است. محاسبه نسبت P به‌ E در بورس، یکی از روش‌های رایج ارزش‌گذاری سهام در تحلیل بنیادی است که از طریق آن با تخمین سود خالص شرکت‌ها، ارزندگی سهام بررسی می‌شود. این نسبت عموما برای شرکت‌های تولیدی و سودده مورد استفاده قرار می‌گیرد. در‌واقع می‌توان این‌طور گفت که این نسبت بیان‌کننده مبلغی است که سرمایه‌گذاران حاضر هستند برای به دست آوردن یک ریال سود بپردازند. در ایران، نبود خوراک و انرژی پتروشیمی‌ها را فلج کرده و این وضع علاوه بر کاهش سودآوری، سرمایه‌گذاری در این صنعت را به کمترین میزان خود در 11 سال اخیر رسانده است.

شرکت ملی نفت ایران منهای تکنولوژی

مرتضی بهروزی‌فر، کارشناس حوزه انرژی، در گفت‌وگو با «شرق» در این زمینه یادآور می‌شود که عربستان و آرامکو ارتباط مستقیمی با تمام بازارهای دنیا دارند؛ چه منابع مالی، چه فناوری و چه دانش فنی شرکت‌های بزرگ و معتبر دنیا؛ درحالی‌که شرکت ملی نفت ایران کاملا محدود و بسته است و تقریبا هیچ ارتباطی با دنیای خارج ندارد‌ تا جایی که اگر یک قطعه مورد نیازش باشد، باید با هزار و یک روش عجیب و چندین بار جابه‌جایی، آن قطعه را به دست بیاورد.

او تفاوت بیش از دوبرابری نیروی انسانی شرکت ملی نفت ایران با آرامکو را هم دو عامل می‌داند؛ یکی اینکه آرامکو بخش عمده کارهایش را توسط شرکت‌های خارجی انجام می‌دهد؛ به همین دلیل تعداد نیروهای انسانی‌اش کمتر از نیروی انسانی شرکت ملی نفت است. این کارشناس می‌گوید: «‌آرامکو هر کجا لازم باشد، هر خدمتی که بخواهد، می‌تواند از شرکت‌های خارجی استفاده کند، اما ما مجبوریم بخش عمده کارهایی را که در صنعت نفت انجام می‌شود، خودمان انجام دهیم. نه اینکه بخواهیم؛ مجبوریم، راه دیگری نداریم. دومین دلیلی که نیروی انسانی در صنعت نفت و شرکت ملی نفت ما بالاست، وجود برخی قوانین داخلی است. مثلا در دولت آقای رئیسی، قانونی تصویب شد که حتی اگر اشتباه نکنم مربوط به کل کشور بود‌ نه‌فقط نفت، که براساس آن استخدام ایثارگران انجام شود. به واسطه این قانون، ما تنها در یک مرحله در صنعت نفت ۳۵ هزار نفر را استخدام کردیم؛ بدون توجه به تخصص، تجربه، مدرک و دانش آنها و صرفا به دلیل اینکه خودشان ایثارگر یا فرزند رزمنده بودند. فارغ از قضاوت درباره درست یا نادرست‌بودن این کار، چنین اقداماتی در کشور ما به دفعات رخ می‌دهد».

از نگاه بهروزی‌فر، یکی دیگر از دلایل تفاوت فاحش میان آرامگو با شرکت ملی نفت ما این است که با توجه به شرایط، آرامکو هیچ محدودیتی برای استفاده از نیروهای خارجی حتی در سطح مدیران میانی قائل نبوده است. به این معنا که مدیران ارشد آنها معمولا سعودی بوده‌اند، اما الزامی وجود نداشته که مدیران میانی یا کسانی که کار اصلی دست‌شان است، حتما عرب باشند. این در حالی‌ است که متأسفانه ما در سیستم جمهوری اسلامی ایران -نه‌فقط صنعت نفت-‌معیارهای شفافی برای انتخاب مدیران نداشتیم. مثلا اینکه فردی تجربه داشته باشد، تخصص داشته باشد، ۳۰ سال در یک حوزه کار کرده باشد و بعد مدیر ارشد شود؛ چنین رویه‌ای را نداشتیم.

او ادامه می‌دهد: «عملکرد و تجربه‌های صدساله صنعت نفت ما‌ که افراد باید مراحل شغلی را طی کنند تا به بالا برسند، در دوران بعد از انقلاب عملا کنار گذاشته شد. اوایل انقلاب شاید قدری توجیه داشت، اما اکنون دیگر ندارد. موارد بسیاری بوده که بدون توجه به تخصص، تجربه، دانش یا مدرک تحصیلی، افراد از بیرون صنعت آورده شده‌اند. به‌خصوص در سه، چهار سال گذشته، بخش درخور توجهی از مدیرانی که انتخاب شدند، عملا شناخت کافی نداشتند یا مناسب آن جایگاه نبودند. نمی‌توانید ‌مثلا بچه‌ای را پشت فرمان بگذارید و انتظار داشته باشید ماشین را سالم به مقصد برساند. هنوز هم درگیر این هستیم که تخصص مهم‌تر است یا تعهد؛ البته منظورم از تعهد، تعهد به کشور نیست، بلکه تعهد به مقامات بالاتر، نه به منافع ملی. تا زمانی که وضعیت این باشد، شرایط بهتر نخواهد شد».

این کارشناس با اشاره به دولتی‌بودن هر دو شرکت توضیح می‌دهد‌ که مسئله این نیست که مالکیت دولتی باشد یا نباشد، این به خودی خود نه نشانه کارآمدی است و نه ناکارآمدی. به گفته او مهم نیست مالکیت دست چه کسی است؛ مهم این است که مدیریت دست چه کسی است. او ادامه می‌دهد: «وقتی شرکت‌ها تبدیل شوند به حیاط‌خلوت برخی نهادها یا افراد، یعنی جایی که هر کاری -قانونی یا شبه‌قانونی-‌ می‌شود در آن انجام داد، طبیعی است که بهره‌وری بالا نمی‌رود. مثلا اینکه پتروشیمی را از وزارت نفت بگیریم و واگذار کنیم به فلان بنیاد یا فلان دستگاه امنیتی یا نظامی به اسم خصوصی‌شدن، به این معنی نیست که کارآمد خواهد شد. مسئله این است که ما در چهار یا پنج دهه گذشته دنبال مدیریت مناسب نبوده‌ایم. مثلا شما فشار برخی نمایندگان را دیده‌اید که اصرار دارند مدیرعامل فلان پتروشیمی از سوی آنها انتخاب شود. مگر می‌شود با فشار نماینده مجلس، مدیرعامل یک پتروشیمی بزرگ را انتخاب کرد؟ وقتی افراد را بدون توجه به تخصص، تجربه، دانش و مدرک در جایگاه‌های مدیریتی می‌گذارند، نتیجه همین می‌شود. مگر هدف این نیست که اقتصاد کشور را تأمین کنیم، حداکثر بهره‌وری و درآمد را برای همین کشور به دست بیاوریم؟ آنها در عربستان حداقل این را فهمیده‌اند؛ ما متأسفانه هنوز نفهمیده‌ایم. اگر سیستم درست کار کند، نتیجه‌اش به نفع کشور، به نفع حکومت و به نفع همه اقتصاد است. در ایران امروز حتی اگر تحریم‌ها هم نباشد، با بعضی مدیرانی که منصوب شدند، خروجی بهتر از این نخواهد بود».

 

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.