|

جنبش نه به پادشاهان، جوش و خروش را به خیابان‌های آمریکا آورد

‌دموکراسیِ زخمیِ آمریکا

دموکراسی آمریکایی در خطر است؛ این همان چیزی است که بسیاری از شهروندان این کشور پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید احساس کرده‌اند. وودرو ویلسون، بیست‌وهشتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، هنگام استدلال برای ورود کشورش به جنگ جهانی اول، گفت آمریکا باید اصول صلح و عدالت را در برابر قدرت خودخواهانه و استبدادی ترویج کند.

‌دموکراسیِ زخمیِ آمریکا
مهسا مژدهی روزنامه‌نگار

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

دموکراسی آمریکایی در خطر است؛ این همان چیزی است که بسیاری از شهروندان این کشور پس از ورود دونالد ترامپ به کاخ سفید احساس کرده‌اند. وودرو ویلسون، بیست‌وهشتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، هنگام استدلال برای ورود کشورش به جنگ جهانی اول، گفت آمریکا باید اصول صلح و عدالت را در برابر قدرت خودخواهانه و استبدادی ترویج کند. در ۱۹۴۰، فرانکلین روزولت به آمریکا به عنوان منبع دموکراسی اشاره کرد که مصمم است به متحدان بریتانیایی علیه نازی‌ها کمک کند. او گفت هیچ دیکتاتوری، هیچ ترکیبی از دیکتاتورها، نمی‌تواند آن عزم را تضعیف کند. اما حالا همه‌ چیز در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. حتی رویکرد ریاکارانه آمریکایی‌ها درمورد دموکراسی که زیربنای آن حمایت از برخی از بزرگ‌ترین جنایات است، دیگر محلی از اعراب ندارد. میلیون‌ها نفر از شهروندان می‌گویند مرگ دموکراسی را در خاک کشورشان  تحمل نمی‌کنند.

 

آمریکایی‌ها تاب استبداد ندارند

طرفداران جنبش نه به پادشاهان که برای بار دوم روز شنبه به خیابان‌های 50 ایالت آمریکا آمده و بیش از دو هزارو 600 گردهمایی را همراه با ساز و آواز و لباس‌های فانتزی و پلاکاردهای طعنه‌آمیز شکل دادند، معتقدند طی ماه‌های اخیر، آمریکا با شتابی غیرقابل تصور به سمت استبداد پیش رفته است. آنها که از سوی جمهوری‌خواهان مورد انتقاد شدید قرار گرفته و متهم به تعطیل‌کردن دولت شده‌اند، سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده تحت رهبری دونالد ترامپ را علیه دموکراسی و ارزش‌های آمریکایی می‌دانند.

دونالد ترامپ ادعا می‌کند حق دارد هرکسی را که بخواهد اخراج کند، بودجه فدرال را خارج از تخصیص‌های کنگره لغو یا خرج کند و حملات مرگ‌بار علیه غیرنظامیان خارجی را بدون مجوز صریح کنگره یا شواهدی از تهدید قریب‌الوقوع برای آمریکایی‌ها رقم بزند. این آزادی‌ عملی که ترامپ تصور می‌کند می‌تواند بدون توضیح به جامعه آمریکایی داشته باشد، ‌آن چیزی نیست که چپ‌ها و دموکرات‌ها بتوانند تحملش کنند.

توهین به قانون، دموکراسی و آزادی

هر چند جمهوری‌خواهان مایل‌اند دموکرات‌ها و چپ‌هایی را که به خیابان آمده‌اند، کسانی بدانند که از آمریکا متنفرند، اما معترضان با در دست داشتن پلاکاردهایی که شعارهای هیچ‌چیز وطن‌پرستانه‌تر از اعتراض نیست و علیه فاشیسم مقاومت کنید، روی دیگری از شهروندی را به نمایش گذاشتند. میلیون‌ها نفر حاضر در اعتراضات، امر وطن‌دوستانه را با علاقه بی‌قیدوشرط به دموکراسی گره زدند. آنها حضور ترامپ در کاخ سفید را توهین به قانون، به دموکراسی و آزادی می‌دانند.

دونالد ترامپ در سیاست‌ خارجی خود این روزها شیفته حاکمان اقتدارگرا و کاریزماتیک است. برخی معتقدند او در دل آرزو دارد نفوذی چون ولادیمیر پوتین یا شی‌جین پینگ را در کشورش تجربه کند. آنها رئیس‌جمهوری دارند که به طور منظم قضات و خبرنگاران را مورد حمله قرار می‌دهد، مدیران عامل را وادار به تحویل سهام شرکت‌هایشان می‌کند و رؤسای دانشگاه را به پرداخت جریمه‌های بی‌اساس وادار کرده و نیروهای نظامی را به شهرهای آمریکایی می‌فرستد. او یک نیروی پلیس داخلی جدید می‌سازد و با شور و شوق شکاف بین آمریکای قرمز و آبی را عمیق‌تر می‌کند. در خارج از ایالات ‌متحده، دونالد ترامپ ظاهرا با دیکتاتورها خوشحال‌تر از متحدان دموکراتیک است. او لحنی تحقیرآمیز نسبت به مردانی چون کی‌یر استارمر، نخست‌وزیر بریتانیا و حتی امانوئل مکرون فرانسوی دارد و به جورجا ملونی، نخست‌وزیر ایتالیا، مانند یک شیء تزیینی نگاه می‌کند و در مقابل ته قلبش برای پوتین و شی احترام ویژه‌ای قائل است.

وقتی لحن ترامپ به پوتین نزدیک می‌شود

دونالد ترامپ و هم‌حزبی‌ها، در مقابل مخالفان و معترضان از کلمات مشابهی استفاده می‌کنند. آنها شیفته این هستند که مخالفان را چپ، ووک و حامی حماس دانسته و اتهاماتی درمورد تروریسم را مطرح کنند. وقتی ترامپ از رسانه‌هایی که اخبار جعلی را منتشر می‌کنند حرف می‌‌زند، لحنی بسیار شبیه به ولادیمیر پوتین دارد. هرچند ترامپ خوش‌شانسی پوتین را ندارد که بتواند صدای اصلی در کشورش بوده و تا مدت‌زمانی نامعلوم در اتاق بیضی باقی بماند و فقط سه سال دیگر فرصت دارد، اما هیچ‌کدام از اینها مانع از آن نشده که رؤیای ساختن یک امپراتوری خودساخته را در مغزش نپروراند. آیا دونالد ترامپ نسبتش را با واقعیت از دست داده است؟ برخی از منتقدان او چنین اعتقادی دارند. آنها دونالد ترامپ را مردی سودایی، ناآشنا به ارزش‌های واقعی آمریکایی به‌ویژه دموکراسی و آزادی‌های فردی می‌دانند که به‌واسطه موقعیت متفاوتش و بی‌تجربگی سیاسی عمیق، واقعیات را در زمین سیاست نمی‌بیند. او برای آنکه جدی گرفته شود، اطرافش را با کسانی پر کرده که تجربه مشابهی دارند. جی‌دی ونس، معاون اول ترامپ نویسنده‌ای است که نمی‌تواند میل به اینفلوئنسرشدن را پنهان کند. پیت هگست، وزیر جنگ که نمادهای قرون وسطایی را روی پوست خود تتو کرده و کهنه‌سرباز و مجری برنامه‌های تلویزیونی بوده است هم جاه‌طلبی‌های غیرمعمولی دارد. این دو از مهم‌ترین افرادی هستند که دورتادور دونالد ترامپ را پر کرده‌اند.

این آمریکای جدید است

پس از اینکه الکساندر سولژنیتسین، نویسنده دوران شوروی، به دلیل مخالفت سیاسی از کشورش تبعید شد، دولت ایالات متحده ورود او به آمریکا را تسهیل و از او استقبال کرد. سولژنستین فرصت پیدا کرد‌ در این کشور زندگی کند و کماکان راوی وقایع هولناک در شوروی باشد. اما قهرمانان آمریکای ترامپ حالا نه روشنفکران و نویسندگانی چون سولژنیتسین،‌ بلکه اینفلوئنسرها و یوتیوبرهای بدنام‌اند. آنها اکنون قهرمانان متفاوتی دارند. در ماه‌های اخیر دولت ترامپ تمام تلاشش را کرد تا برادران تیت، یوتیوبرهایی که به اتهامات اخلاقی و جنسی در رومانی دستگیر و برای مدتی بازداشت شده بودند، نجات داده و به آمریکا بکشاند. طرفداران ترامپ به گروه‌های ناسیونالیست بدنام اروپایی پول می‌دهند تا در کنار جنبش ماگا بایستند. آنها از اینکه بدنامان به جنبششان بپیوندند ابایی ندارند و در مقابل دیگران را با اتهاماتی تکراری، خطاب قرار داده و منزوی‌شان می‌کنند. اما برای رهبران حزب جمهوری‌خواه، این افراد شهروندانی نیستند که از حق اساسی خود برای اعتراض استفاده می‌کنند، بلکه خرابکارانی هستند که قصد تضعیف ساختار ملت را دارند.

مخالفان باید بی‌اعتبار شوند

برای آنچه جمهوری‌خواهان به رهبری ترامپ در سر دارند، «دیگری» باید بی‌اعتبار و بی‌آبرو شود؛ روندی مبتنی بر شیطان‌سازی از معترضان در جریان است که سابقه زیادی در عرصه سیاسی ایالات متحده ندارد. «دیگری»، مدام متهم است که کشور را به سوی آشوب برده، از قدرت آمریکای بزرگ می‌کاهد و باید حذف یا در بهترین حالت کنترل شود. ترامپ تلاش دارد خود را نماینده واقعی مردم آمریکا بداند. برای او مردم آمریکا فقط کسانی هستند که در روز انتخابات نامش را به صندوق انداختند و دیگران بیگانگانی مزاحم‌اند که خطری بزرگ برای ایالات‌ متحده محسوب می‌شوند. هرچند اعتراضات بزرگ «نه به پادشاهان» نشان داد میلیون‌ها شهروند ایالات متحده نسبتی با تمامیت‌خواهی ترامپ ندارند و علیه نشانه‌های استبداد می‌ایستند، اما ترامپ آنها را دست‌کم می‌گیرد. او این اعتراضات را نه علیه خود، بلکه علیه مردم کشورش می‌داند. با وجود چنین روایتی از سوی کاخ سفید و جمهوری‌خواهان، اما آنهایی که سرخورده از رأی به ترامپ بوده و افرادی که خود را از نظر سیاسی منزوی و در اقلیت می‌دانند، متوجه شده‌اند که روایت قالبی که دونالد ترامپ ارائه می‌کند، تنها روایت موجود در کشورشان نیست. این اعتراضات نمی‌تواند رئیس‌جمهور ایالات‌متحده را از برنامه‌های خود دور کرده یا نظرش را نسبت به آزادی و دموکراسی عوض کند؛ اما می‌تواند نور امید را در قلب ناامیدان روشن کند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.