گزارش میدانی «شرق» از ۱۰ منطقه جنگزده تهران، ۱۱۸ روز پس از حملات اسرائیل که هنوز کار بازسازی آنها شروع نشده است
ویرانههای شهر
گفتوگو با اهالی خسارتدیده از جنگ در مناطق مختلف تهران، نشان میدهد روند بازسازی بسیار کند و حتی آغاز نشده، کارت اعتباری برای جبران خسارتها بسیار ناچیز است، کارفرماها حاضر به بازسازی نیستند و خانههای تخریبشده تبدیل به مکانی ناامن شده است
درست ۱۰۷ روز از اعلام آتشبس حملات اخیر اسرائیل علیه ایران میگذرد اما بررسیهای میدانی «شرق» از 10 منطقه جنگزده تهران و گفتوگو با خسارتدیدههای جنگ نشان میدهد هنوز بسیاری از خانهها، ویرانه ماندهاند. همه اینها در شرایطی است که مسئولین شهرداری تهران از جمله علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران در مصاحبههای متعددی از جمله در تاریخ 26 شهریور، از بازسازی بیش از 90 درصد خانههای آسیبدیده جنگ، خبر دادهاند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
محمدحسین موسوی: درست ۱۰۷ روز از اعلام آتشبس حملات اخیر اسرائیل علیه ایران میگذرد اما بررسیهای میدانی «شرق» از 10 منطقه جنگزده تهران و گفتوگو با خسارتدیدههای جنگ نشان میدهد هنوز بسیاری از خانهها، ویرانه ماندهاند. همه اینها در شرایطی است که مسئولین شهرداری تهران از جمله علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران در مصاحبههای متعددی از جمله در تاریخ 26 شهریور، از بازسازی بیش از 90 درصد خانههای آسیبدیده جنگ، خبر دادهاند. خبرنگار «شرق» به سراغ مسئولان شهرداری از جمله «مهدی عباسی»، عضو شورای شهر تهران و «علی نصیری»، رئیس سازمان مدیریت و پیشگیری بحران شهرداری تهران رفت اما آنها حاضر به پاسخگویی نشدند. خسارتدیدگان ناامیدند؛ آنها را از هتلها خارج کردهاند در حالی که پول کافی برای خرید کالاهای خانگی و رهن خانه ندادهاند. مسئولان شهرداری تهران که بارها وعده بازسازی دادهاند، نه به کمک خسارتدیدگان آمدند و نه اقدامی برای بازسازیها انجام دادند.
خیابان شریعتی؛ «فقط 210 میلیون تومان دادند»
«آقای دهقان» خانهای در کوچه «یارمدی» خیابان شریعتی اجاره کرده بود. اجارهنشین بود تا وقتی که یک انفجار موشکی، خانهاش را تخریب کرد. وقتی به کوچه یارمدی میرسید، بنرهایی در اول و آخر کوچه میبینید که بر روی آنها نوشته شده: «به علت عملیات ساختمانی، امکان تردد خودرو ممنوع است». از خیابان شریعتی چند قدم که در یارمدی پیش بروید، پرچم، پوستر، شعار و یک خودرو لهشده، محل ساختمان فروریخته را به شما نشان میدهد. یک ساختمان به طور کل تخریب شده، یک ساختمان با موج انفجار آسیبدیده و یک ساختمان نیز که ساختمان کناری خانه هدف موشک بوده، از درون به طور کل خراب شده است. صدای چکش و دستگاههای ساختمانی به شما امید میدهد که حتما خانه در حال ساختهشدن است، اما وقتی نگاهی به اطراف میکنید، متوجه میشوید که بعد از سه ماه، تازه تخریب خانه شروع شده است. «آقای دهقان» میگوید: «قرار بود برای خرید وسایل خانه به ما 250 میلیون تومان بدهند، اما فقط 210 میلیون دادند، برای 40 میلیون باقی به هرجا مراجعه کردیم گفتند نمیدهیم». به گفته او، برای دریافت باقی پول، در دو ماه اخیر شهرداری او را به وزات صمت، وزارت صمت او را به بیمه و بیمه او را به شهرداری ارجاع داده است و در نهایت هیچ پولی ندادهاند: «با 210 میلیونی که دادند توانستم فقط چهار قلم کالای خانه بخرم. باقی وسایل را از جیب خودم خریدم». چون مستأجر بود، توانست پول پیش را از مالک بگیرد؛ پول پیشی که ربطی به شهرداری نداشت: «مالک با من تعامل کرد و پول پیش خانه را به من برگرداند که بعد از دستور تخلیه هتل، توانستم با این پول خانهای اجاره کنم».
میدان هشتم نارمک؛ «تنها هستیم»
محله نارمک از مناطقی بود که در اولین روز جنگ، بهشدت مورد حمله قرار گرفت؛ محلهای که بیش از 4000 خانهاش آسیب دید. سه ساختمان از این 4000 خانه، در چهار راه کامیاب نارمک نزدیک به میدان هشتم نارمک قرار داردند؛ جایی که پر از ویرانههای جنگ است. یکی از ساکنین این خیابان که مغازهاش در جنگ 12روزه آسیب دید میگوید: «شدت انفجار خیلی زیاد بود. مغازهام به کل تخریب شد، اما فقط پول شیشههای جلوی در را به من دادند. مجبور شدم خودم برای خرید یخچال 50 میلیون تومان هزینه کنم. 40 روز هم بیکار بودم». حالا ویرانههای این خیابان محل اقامت افراد بیخانمان شده است: «هرشب در یکی از خانههای تخریبشده، افرادی آتش روشن میکنند و میخوابند. این موضوع امنیت محله را تحت تأثیر قرار داده است». رد آتش روی دیوارهایی که بخش زیادی از آنها تخریب شده دیده میشود که تأیید حرفهای مرد است. آقای «اَزشُدی» از افرادی است که خانهای در این محله اجاره کرده بود؛ خانهای که حالا هیچچیز از آن باقی نمانده است. او میگوید مسئولین شهرداری اصرار زیادی داشتند که جنگزدهها زودتر هتلها را تخلیه کنند: «به من ساعت ۱۰ شب، 200 میلیون تومان دادند و گفتند تا صبح باید هتل را تخلیه کنی، در حالی که من هیچجایی برای رفتن نداشتم و تمام وسایل خانهام از بین رفته است. متأسفانه هرچقدر میگذرد، برخورد مسئولان شهرداری با ما سردتر میشود». او میگوید این حمله جز خانهاش، وسیله کار و سلامتیاش را نیز از او گرفته است: «من با ماشین کار میکردم و در جنگ ماشینم زیر آوار از بین رفت. با برخورد موشک نیز سر، دنده و دستم شکست و تمام هزینههای درمان را خودم پرداخت کردم». او که حالا توانسته برای خود خانهای اجاره کند، ادامه میدهد: «من کاملا تنها هستم و هیچکس از هیچ نهادی به کمک من نیامد».
میدان ششم نارمک؛ «همه وسایلمان را دزدیدند»
میدان ششم نارمک نیز مورد حمله موشکی قرار گرفته است. در گوشهای از یک چهارراه، یک ساختمان نیمهتخریبشده، دو ساختمان با ریزش نما، چند خانه با ستونهای به طور کل کج شده و چند ساختمان که از قرار مغازه و فروشگاه بوده و حالا با خاک یکسان شده، قرار دارند. چند نفر در میان خاکریزها ایستادهاند. یکی از آنها، مردی با لهجه رشتی است. ساختمانی که مغازهاش در آن قرار داشت، تخریب شده. او صاحب آژانس تاکسی تلفنی بود: «دیشب هرچه از وسایل مغازه ما و خانههای اطراف باقی مانده بود را با وانت دزیدند و ما نمیدانیم از چه کسی باید بخواهیم تا ماجرا را پیگیری کند». او میگوید حاصل 25 سال کار او این آژانس تلفنی بوده و حالا از بین رفته است: «من پست مخابراتی درست کرده بودم. چند تلفن با شماره خاص خریده بودم. اتاقی مخصوص رانندهها بازسازی کرده بودم. چند یخچال و تلویزیون داشتم. همه اینها از بین رفت». با این حال هیچ پولی به او ندادهاند: «من اینجا را اجاره کرده بودم. به صاحب ملک پول دادهاند، اما برای خسارت وسایل از بین رفتهام، نه بیمه و نه شهرداری حتی یک هزار تومانی ندادهاند». این خسارتدیده جنگ، از شهرداری ناامید شده است: «اوایل وقتی به دفتر مسئولان شهرداری مراجعه میکردیم با ما برخورد خوبی داشتند و سعی میکردند راضیمان کنند، اما حالا حتی یک لیوان آب دست ما نمیدهند و طوری برخورد میکنند که انگار ما از آنها چیزی بیشتر از حقمان میخواهیم».
گلزار، خیابان لادن؛ «ضمانت محضری و چک دادیم»
«خانم توکلی» یکی از افراد خسارتدیده جنگ 12روزه است. خانهاش در کوچه «گلزار» خیابان لادن شرقی منطقه یک قرار داشت؛ خانهای در نزدیکی یکی از فرماندهان شهید. او از بدقولی مسئولان شهرداری میگوید: «اول به ما گفتند برای خانه شما جواز رایگان افزایش تراکم میدهیم. بعد از یک هفته اما گفتند که در صورتی این تراکم به شما تعلق میگیرد که سازنده از طرف شهرداری معرفی شود». اما این شرط، مورد توافق آسیبدیدگان نیست: «کسی دوست ندارد سازنده خانهاش را دیگران انتخاب کنند. از سوی دیگر، بارها سازندههای شهرداری آمدهاند و با دیدن ساختمان گفتند برای آنها صرف ندارد با یک چنین تراکمی خانه را بسازند».
این تمام ماجرای خسارتدیدگان با شهرداری منطقه یک نیست: «شهرداری منطقه یک ما را خیلی اذیت میکند. حتی یک بار یکی از مالکان توانست آنها را راضی کند که خودش سازنده بیاورد، مسئولان شهرداری موافقت کردند، اما در نهایت گفتند از 50 درصد تراکم، فقط نصف آن را رایگان به شما میدهیم، باقی را باید خودتان هزینه کنید. این در حالی است که ما وقتی به شورای شهر رفتیم و مسئله خودمان را بیان کردیم گفتند شهرداری اشتباه کرده و باید تمام هزینه تراکم را پرداخت کند». «خانم توکلی» میگوید که شهرداری پول ودیعه مسکن را با چک یکساله صیادی و ضمانتنامه محضری به آنها داده است: «به ما با یک تأخیر دوماهه، ودیعه مسکن دادند و گفتند باید در یک سال پول را برگردانید. اما در این باره نیز شورای شهر گفت تا وقتی خانهتان را تحویل ندادهاند، نباید پول را برگردانید. اما با این چکها و تعهداتی که دادیم شهرداری مطمئنا میخواهد پول را زودتر از ما بگیرد». درباره وسایل خانه نیز به آنها جز یک کارت اعتباری 250 میلیون تومانی چیزی ندادهاند؛ کارت اعتباری که باید فقط برای خرید وسایل از برندهای درجه دو و سه ایرانی استفاده شود: «در فروشگاه شهروند فقط محصولات محدود از برندهای کمترشناختهشده داخلی قرار دارد و همینطور قیمت تمام اقلام بیشتر از فروشگاههای دیگر است».
کوچه جعفری پاسداران؛ «کارفرما میگوید برایش صرف ندارد»
در کوچه جعفری محله پاسداران، مکانی نزدیک به بیمارستان لبافینژاد ویرانههای یک خانه تخریبشده از دور نمایان است. خانههای اطراف نیز از انفجار موشک، آسیبهایی جدی دیدهاند، ستونهای یکی از خانهها کاملا کج شده، شیشههای خانه روبهرویی هم به طور کامل ریخته است. دو بولدوزر در محل قرار دارند؛ بولدوزرهایی که فقط در همان روزهای ابتدایی برای آواربرداری و پیداکردن جنازهها به کار آمدهاند و حالا در گوشه خیابان و میان چاله عمیقی که موشک ساخته، بدون استفاده قرار گرفتهاند. «خانم آذری» که با فرزندانش ساکن این خانه بود، امیدوار است بهزودی ساخت خانهشان شروع شود: «خانه من توسط یکی از سازندگان نامدار منطقه با بهترین مواد و متریال ساخته شده بود. من کارمندم و با حقوق کارمندیام ۱۰ سال پیش توانسته بودم این خانه را بخرم و حالا با نداشتن خانه، حقوق کارمندی کفاف زندگی اجارهنشینی را نمیدهد». در محل حادثه هنوز مبلهای نیمهشکسته دیده میشود؛ مبلهایی که احتمالا متعلق به خانم آذری است: «برای خرید وسایل به ما یک بن 250 میلیون تومانی دادند، کارت اعتباری که فقط میتوانیم در فروشگاههای شهروند از آن استفاده کنیم، اما این فروشگاه هر کالایی را 30 تا 40 درصد گرانتر از فروشگاههای دیگر میدهد». او از شهرداری گلایه دارد: «شهرداری برای ساخت خانه به ما گفته که فقط در دادن تراکم همراهی میکند اما این کار باعث میشود سهم ما از زمین خانه کم شود. گفتهاند به ازای هر ساختمان سه واحد به کارفرما میدهند، یعنی شهرداری از سهم ما از زمین خانهمان، برای ساختهشدن خانهها هزینه میکند». حالا در این شرایط، خود خسارتدیدگان باید کارفرما را پیدا کنند: «ما به هر کارفرمای معتبری مراجعه کردیم گفتند برای ما صرفه اقتصادی ندارد. برای حل این مشکل شهرداری به ما گفت که خودش کارفرماهایی که به این ارگان بدهکارند، معرفی میکند تا در ازای آن بدهیها و دریافت تراکم در مناطق دیگر، خانهسازی کنند. یکی از این کارفرماها نیز وقتی به خانه ما آمد با یک حساب سرانگشتی گفت برایش صرف نمیکند و خانه را نمیسازد». او میگوید که کارفرمایان میتوانند با عددی کمتر، تراکم بخرند، به همین دلیل ساخت ساختمانهای آسیبدیده سودی برایشان ندارد: «کارفرما بلد است با قیمتی پایینتر از عوارض خلاص شود و تراکم بخرد. تراکمهایی که در مناطق دیگر به آنها پیشنهاد شده، بسیار کمارزشتر از هزینهای است که برای ساخت خانه ما باید متقبل شوند».
اوین: «ارزیابی خسارت غیرمنصفانه بود»
در دوم تیرماه، اسرائیل به زندان اوین حمله کرد. در این حمله علاوه بر بخشهای مختلفی از ساختمان خود زندان، خانههایی در اطراف آن نیز آسیبهایی جدی دیدند. یکی از خانهها، دیوار به دیوار سالن ملاقات زندان است؛ خانهای که حالا بسیاری از طبقات آن با تخریب جدی روبهرو شده و استحکام بنا نیز از بین رفته است. «اشکان» یکی از افرادی است که واحدی در این ساختمان داشت: «پس از حمله، اجازه ندادند وارد ساختمان شویم تا وسایل باقیماندهمان را برداریم. پدر و برادرم با همان لباس خانگی خود فرار کرده بودند و همهچیز در خانه مانده بود. بعد از مدتی به ما گفتند شهرداری در ورودی همه خانهها را جوشکاری کرده، خیالتان راحت باشد، بروید و بعدا برای برداشتن وسایلتان بیایید». او فردای روز حمله، طبق قول مسئولان شهرداری، به خانه خود مراجعه کرد، اما با وضعیت نابسامانی مواجه شد: «کسی در ساختمان برای احراز هویت نبود و هرکسی میخواست میتوانست وارد خانهها شود. وقتی به خانه خودمان رسیدم، دیدم کمدها و کشوها باز شده و تمام طلاهای مادر مرحومم، سکههای پدرم و تمام اموال ما دزدیده شده است». او تأکید میکند که آنها با توجه به اطمینان خاطری که شهرداری برای ترک خانه به آنها داده بود، در محل نمانده بودند: «ما 26 واحد بودیم، میتوانستیم به صورت چرخشی تا صبح در محل بمانیم که چنین اتفاقی نیفتد، ولی نگذاشتند». «اشکان» و خانوادهاش تحت تأثیر سهلانگاری، تمام سپرده و اندوخته خودشان را از دست دادهاند. او درباره بازسازی خانه نیز از ارزیابیهای ناعادلانه شهرداری، میگوید: «ارزیابیهای شهرداری، برای خانه من در منطقه یک 500 میلیون تومان خسارت بود، در حالی که هیچ چیز سالمی در خانه نمانده، دیوارها کج شدهاند، سقف ترک برداشته، کانال کولر منهدم شده. برای بازسازی چنین خانهای، 500 میلیون تومان را مناسب دیدهاند، درحالی که فقط نخالههای واحد را بخواهند پایین ببرند 50 میلیون تومان میگیرند». او میگوید در اعتراض به این ارزیابی به سراغ یکی از مسئولان شهرداری منطقه یک رفته است: «شهرداری منطقه یک، دو مهندس را برای ارزیابی مجدد خسارت به خانهمان فرستادند. آن دو مهندس گفتند این خانه با 500 میلیون تومان جمع نمیشود. بعد از ارزیابی خسارت توسط این دو نفر، بعد از چند روز به من گفتند برای دریافت چک به شهرداری مراجعه کنم. در شهرداری به من گفتند در ارزیابی جدید، میزان خسارت چندان تفاوتی نسبت به ارزیابی قبلی نداشته است». «اشکان» بعد از ناامیدی از مسئولان شهرداری، با طرح شکایت از کارشناسان رسمی دادگستری برای ارزیابی خسارت منزل خود استفاده کرد: «حتی در شهرداری فهرست خسارات من را ندادند که ببینم چه چیزهایی را حساب کردهاند. فکر میکنم خودشان هم این فهرست را نداشتهاند». در همین حین، پیمانکاران شهرداری برای بازسازی مشاعات ساختمان و تخلیه نخالهها شروع به کار در ساختمان آنها کردند: «شهرداری کارفرمایی برای شروع بازسازی مشاعات ساختمان معرفی کرد. این کارفرما با بدترین متریال ممکن ساختمان ما را ساخت. آسانسور ششنفره را چهارنفره کرد، لابی ساختمان را شبیه قهوهخانه کاشیکاری کرد، در پارکینگ را به جای ریلی که از قبل بود، یک در بیکیفیت رولی انداخته است. این کارفرما حتی هنگام تخلیه نخالههای پنتهاوس ساختمان، با پرتاب سنگ و آجر و وسایل از بالا به پارکینگ، درختهای 25ساله ساختمان ما را از بین برد». «اشکان» میگوید حالا با گذشت بیش از سه ماه از پایان جنگ، همچنان خبری از ساختن خانه آنها نیست: «از اول اقامت ما در هتل بارها تن و بدنمان را لرزاندند بس که گفتند باید زودتر تخلیه کنید. همینطور برای بازسازی خانه هیچ اقدامی صورت نگرفته، هنوز حتی پولی به من ندادند که کار شروع شود تا حداقل چند ماه بعد من در خانه خودم باشم».
پیچ شمیران؛ «از ما چک صیادی گرفتند»
سوم تیرماه، اسرائیل درباره حمله به منطقه 7 تهران هشداری صادر کرد؛ هشداری که به حمله نیز منتهی شد و خانه «آقای سجادی» را از بین برد. در منطقه پیچ شمیران، نرسیده به پل چوبی، کوچهای به نام نوبخت قرار دارد که در آن بر اثر اصابت موشک، چند خانه آسیب دیده و همچنان جز پرچمهای تبلیغاتی و تعدادی داربست برای تعیین حریم ساختمان و جلوگیری از حضور مردم در مکانی که ممکن است در صورت ریزش ساختمان، آوار بریزد، هیچ خبری از شروع ساختوساز نیست. «آقای سجادی» میگوید؛ پسرش فروشگاه لوازم اینترنتی داشت و اجناسش کاملا از بین رفت، همینطور خودرویش را از دست داد: «به ما 250 میلیون تومان برای جبران تمام وسایل ازبینرفته خانه دادند که آن را هم باید برویم در فروشگاههای خود شهرداری خرید کنیم. یک میلیارد و 500 میلیون تومان نیز به ما دادند که هنوز نتوانستیم خانهای شبیه خانه خودمان پیدا کنیم و مجبور شدیم به خانه پدرزنم در ورامین برویم». به گفته او، این پول را باید تا هشت ماه دیگر برگردانند: «از من چک صیادی گرفتند، از آن زمان سه ماه گذشته و هشت ماه بعد چک من را شهرداری پاس میکند». «آقای سجادی» نگران آینده و حال خود و خانوادهاش است: «درآمد ما آنچنان نیست و ازبینرفتن وسایل پسرم نیز وضعیت ما را بدتر کرده است».
مجتمع ارکیده، شهرآرا؛ «گفتند انشاءالله بازسازی میکنیم»
«مجتمع مسکونی ارکیده» در خیابان شهرآرا قرار دارد. این مجتمع نیز در همان روز ابتدایی مورد حمله قرار گرفت. در خیابان شهرآرا که قدم بزنید، از پیادهراه وسیع آن میتوانید بلوک آسیبدیده را ببینید؛ ساختمانی که ستونهای آن از بین رفته، پنجرههایش شکسته و طبقاتش شبیه به قوطی کبریتهایی خالی است. مدیر این مجتمع میگوید: «بازسازی ساختمان شروع نشده، به ما هم گفتند فعلا معلوم نیست چه زمانی شروع میشود، ولی انشاءالله بازسازی میکنیم. حتی تخریب ساختمان نیز تا الان انجام نشده است». به گفته او، در روزهای ابتدایی بعد از جنگ تنها دور این ساختمان که نزدیک به 10 نفر در اثر حمله موشکی در آن کشته شدهاند حصاری کشیدند و رفتند، بعد هم نیامدند تا برای باقی کارها اقدامی کنند».
کوچه آبشوری؛ «برای لوازم خانه ۱۰۰ میلیون دادند»
کوچه «آبشوری» محله شهرآرا هم ساختمانهای ویرانشده دارد. در این کوچه که «ستاد بازسازی آسیبدیدگان جنگ تحمیلی» در یکی از خانههای آن قرار دارد، چاله بزرگی از برخورد موشک بدون هیچ تغییری باقی مانده است، همینطور ستونهای یک ساختمان با موج انفجار کاملا کج شده و چند ساختمان نیز با آسیب در نما و شیشهها مواجهاند. روی دیوار یکی از ساختمانها چند عکس و بنر چسبیده؛ عکس کودکان و جوانانی که تا پیش از این حمله در این ساختمان زندگی میکردهاند و حالا دیگر در این دنیا نیستند. در کوچه آبشوری یک سوپرمارکت و یک رستوران قرار دارد. «خانم الف» فروشنده سوپرمارکت، میگوید: «از طرف شهرداری آمدند و ساختمانی که الان تنها یک گودال از آن باقی مانده را تخریب کردند، ولی بعد از آن دیگر کاری نکردند و آنطور که من شنیدم به ساکنان گفتند خودتان سازنده پیدا کنید تا بسازد». زنی میانسال گوشه خیابان نشسته. کیفی در دستش است و چهرهای ناامید دارد: «ما اخیرا با یک سازنده برای بازسازی خانه قرارداد بستهایم، شهرداری هم گفت به جای پول به سازنده، تراکم رایگان میدهد». به گفته او، شهرداری در ابتدا نمیخواست زیر بار تخریب ساختمان برود: «به ما گفتند خانهتان را با تقویت ستونها و نوسازی بهجای تخریب تحویل میدهیم. ولی ستونهای خانه ما ریختهاند، سقف ترکهای بزرگی برداشته، دیوارها کج شده است. ما گفتیم بسازید و خودتان شش ماه ساکن شوید. اگر چیزی نشد من و خانوادهام منتقل میشویم». او میگوید قرار است تا چند روز آینده به آنها وام ودیعه مسکن بدهند تا از هتل خارج شوند: «قرار است به ما 500 میلیون تومان بدهند تا خانه اجاره کنیم. البته تا تیرماه سال بعد باید پول را به شهرداری برگردانیم. به ما تأکید کردند که توقع پول دیگری نداشته باشید چون به شما مجوز تراکم رایگان دادهایم». شهرداری تهران درباره هزینه وسایل خانه نیز به این زن و خانوادهاش 100 میلیون تومان داده است: «100 میلیون تومان برای من چیزی نمیشود، فقط خرج دو قلم از لوازم منزل است. این پول را هم با منت زیاد دادند».
مجتمع اساتید سعادتآباد؛ «مقاومسازی انجام شده است»
در ساعتهای ابتدایی حمله اسرائیل، «مجتمع اساتید سرو» در منطقه فرحزاد مورد حمله قرار گرفت؛ ساختمانی که منزل رئیس دانشگاه آزاد هم آنجا بود. این مکان از همان ابتدا تبدیل به یکی از نمادهای هجوم اسرائیل شد و از قابل مشاهدهترین مکانهایی است که مورد حمله قرار گرفته، چراکه شش طبقهاش آسیب دید؛ مقاوم سازی در این ساختمان به پایان رسیده و بازسازی واحدها باید شروع شده. روند بازسازی در این مجموعه از سایر موارد پیشرفت بهتری داشته است.
پاسکاری وظایف
«لطفالله فروزنده» معاون هماهنگی و امور مناطق شهرداری تهران هشتم مهرماه اعلام کرد: «آنچه به شهرداری مربوط است، صددرصد تعیین تکلیف شده و امیدواریم برای مقاومسازی و تخریب و نوسازی، مالکان سریعتر به نتیجه برسند». اما گفتوگو با آسیبدیدگان و نگاهی به وضعیت نابسامان ویرانههای باقیمانده در سطح شهر نشان میدهد شهرداری تهران در تلاش برای از سر بازکردن کاری است که به عهدهاش گذاشته شده و روی شانههایش سنگینی میکند. پرداختنکردن کامل و بهموقع تعهدات مالی، رهاکردن آسیبدیدگان بین کارفرمایانی که به دنبال سود و منفعت خود هستند و برخورد سرد شهرداری با افرادی که تمام زندگی خود را بدون اینکه نقشی در این جنگ داشته باشند، از دست دادهاند، از مسائلی است که این روزها آسیبدیدگان جنگ 12روزه با آن دست و پنجه نرم میکنند. در این میان دولت نیز با تأکید چندباره خود بر واگذاری کامل مسئولیت و وظایف به شهرداری تهران، خود را از این غائله کنار کشیده است؛ درحالیکه مشاهده تجربیات نسبتا مشابه در مسئله بازسازی مناطق جنگزده حضور فعال دولت در فرایند بازسازیها و استفاده از منابع عمومی برای کمک به آسیبدیدگان را نشان میدهد، حتی در تجربه بازسازی مناطق جنگزده پس از جنگ هشتساله در ایران نیز شاهد حضور کامل دولت به عنوان سیاستگذار و بانی این بازسازیها هستیم. مداخله دولت در این وضعیت و تلاش آن برای تغییر شرایطی که شهرداری تهران برای آسیبدیدگان چه در تأمین منابع مالی و چه در نوع ساختوساز خانهها ایجاد کرده، از الزاماتی است که به دلیل حفظ منافع عمومی و کاهش رنج آسیبدیدگان باید صورت بگیرد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.