|

چرا اعتراضات و انقلاب‌های قرن بیست‌ویکم سریع و رعدآسا صورت می‌گیرند؟

بازگشت خشن به خیابان‌ها

از نپال تا مراکش و حالا گرجستان، نسل جدید برای پیگیری مطالباتش با مخلوطی از خشم و انتظار به خیابان آمده است. آنها نشان داده‌اند که در پیگیری خواسته‌های خود چیزی از اسلاف انقلابی خود کم ندارند و کماکان برخلاف آنچه نظریه‌های انقلاب در قرن بیست‌و‌یکم پیش‌بینی می‌کردند، به شیوه‌ قرن بیستم به خیابان‌ها می‌آیند و از اعمال خشونت ابایی ندارند

بازگشت خشن به خیابان‌ها
مهسا مژدهی روزنامه‌نگار

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

از نپال تا مراکش و حالا گرجستان، نسل جدید برای پیگیری مطالباتش با مخلوطی از خشم و انتظار به خیابان آمده است. آنها نشان داده‌اند که در پیگیری خواسته‌های خود چیزی از اسلاف انقلابی خود کم ندارند و کماکان برخلاف آنچه نظریه‌های انقلاب در قرن بیست‌و‌یکم پیش‌بینی می‌کردند، به شیوه‌ قرن بیستم به خیابان‌ها می‌آیند و از اعمال خشونت ابایی ندارند. نسل‌ زد از سال 2024 به این سو دست به اقداماتی سریع و برق‌آسا زده که ابتدا در شبکه‌های اجتماعی پا می‌گیرد و بعد به فتح خیابان‌ها می‌انجامد. آنها اغلب به‌سرعت یا سرکوب می‌شوند یا به اهداف خود دست پیدا می‌کنند.

در گرجستان طرفداران پیوستن این کشور به اتحادیه اروپا، از سال گذشته، از حزب حاکم که مدت‌هاست مذاکره با اروپا را تعلیق کرده است، خشمگین‌اند. انتخابات محلی هفته گذشته در این کشور باعث شد تا خشم معترضان یک بار دیگر زبانه بکشد. در تفلیس روز شنبه چهارم اکتبر معترضان تلاش کردند تا وارد کاخ ریاست‌جمهوری شوند که با برخورد تند پلیس مواجه شدند. معترضان که تعداد آنها ده‌ها هزار نفر اعلام شده است، تلاش دارند دولت را مجبور به کناره‌گیری کرده و رهبران حزب حاکم یعنی حزب رؤیای گرجستان را به زندان بفرستند. آنها بابت لایحه‌ای عصبانی‌اند که سازمان‌های غیردولتی و غیرانتفاعی را ملزم می‌کند در‌صورتی‌که بیش از ۲۰ درصد از بودجه خود را از خارج دریافت کرده باشند، نام خود را در فهرستی تحت عنوان «منافع یک قدرت خارجی» ثبت کنند. آنها لایحه فوق را قانون روسی می‌دانند و می‌گویند برای مقابله با افزایش نفوذ مسکو در گرجستان به خیابان آمده‌اند. برای نسل جدید این کشور روسیه دیگر قبله آمال نیست. آنها حاضر نیستند مانند پدران و مادران‌شان روسی یاد بگیرند یا حتی سفری به آن سوی مرز داشته باشند. آنچه را که در خیابان‌های گرجستان می‌گذرد، می‌توان اعتراضاتی نسبتا خشن دانست. پلیس در مقابل معترضانی که در تفلیس سنگر ساخته‌اند، رفتار بی‌تعارفی دارد و خشونت آن از سوی کشورهای اروپایی مورد انتقاد قرار گرفته است. در مراکش که هم‌زمان با گرجستان اعتراضات گسترده و تا حدودی خشن در جریان است، جهان شاهد رویکردی مشابه است. آنچه در مراکش می‌گذرد، از نظر وسعت و شدت اعتراضات و خشونت پلیس فراتر از آن اتفاقی است که در گرجستان می‌افتد. اعتراضاتی که تا امروز به مرگ سه نفر انجامیده، بدون رهبری خاص و از طریق اینترنت برپا شده است. عزیز اخنوش، نخست‌وزیر مراکش، می‌گوید به‌ خاطر اعتراض نسل‌ جدید حاضر است به اصلاح تن دهد. با این حال دولت او جوانان را به‌عنوان شورشیان مسلح شناسایی و آنها را به حمله مسلحانه به ساختمان‌های عمومی متهم کرده است. فساد گسترده مالی در مراکش و وضعیت اسفناک مدارس و بیمارستان‌ها از دلایلی است که معترضان جوان و دانش‌آموزان را عصبانی کرده. این جنبش مراکشی‌ها با نام نسل زد 212 خوانده می‌شود و از شبکه اجتماعی دیسکورد پا گرفته است. در مرکز مراکش اعتراضات خشونت کمتری دارد؛ اما هرچقدر به سمت مناطق دورتر و محروم‌تر برویم، نسل زد خشونت بیشتری به خرج داده و دست به تخریب و آتش‌زدن خودروها و بانک‌ها و... زده است. 

در نپال معترضان زودتر از دیگران به خیابان آمدند و موفق شدند دولت را سرنگون کنند. قطره‌های خون در خیابان‌های کاتماندو هنوز خشک نشده است و تصویر جسد سوخته نخست‌وزیر نپال که در حمله به خانه‌اش کشته شد، هنوز از مقابل چشم جهان کنار نرفته است. انقلاب در نپال به دلیل فیلتر شبکه‌های اجتماعی محبوب شکل گرفت و با هدف مقابله با فساد اقتصادی و ناکارآمدی دولت شدت یافت. 

پس از تجربه خون‌بار انقلاب‌ها در کشورهای عربی، به‌ نظر می‌رسید چشم جهان از انقلاب‌ و اعتراضات گسترده به‌شدت ترسیده است. نسل چهارم نظریات انقلاب هم بر آن تأکید داشت که در قرن بیست‌و‌یکم انقلاب‌ها و اعتراضات اغلب غیرخشونت‌آمیز و با توسل بر شبکه‌های اجتماعی شکل می‌گیرند. هر‌چند فردی مانند مارک بایسینگر، نظریه‌پرداز انقلاب و جنبش‌های اجتماعی، معتقد است نظریات کلاسیک انقلاب‌ها با بهار عربی و انقلاب‌های رنگین زیر سؤال رفته‌اند و دیگر کنش‌های توده‌ای خشونت‌بار محلی از اعراب ندارد؛ اما وقایع اخیر که از اعتراضات در کنیا آغاز شد و دامنه آن به آسیا و آفریقا رسید، نشان داد که کنش‌های خشونت‌بار هنوز طرفدارانی دارند. شدت این خشونت‌ها هر‌چند در مقایسه با انقلاب‌ها و اعتراضات قرن بیستم با هزاران قربانی قیاس‌پذیر نیست؛ اما کماکان خشم جمعیتی عظیم و جوان از سیستم‌های فرسوده و ناکارآمد، موتور محرکه آنهاست. اعتراضات نسل‌ زد عنصر ایدئولوژیک را از انقلاب‌های سده پیشین به ارث نبرده‌اند و بیشتر از همه، نظام‌های غیردموکراتیک را تهدید می‌کنند. با این‌ حال عنصر اقتصاد از یک سو و رقابت‌های شرق و غرب که با حمله روسیه به اوکراین شدت بیشتری هم گرفته است، از سوی دیگر جوانان را علیه نظام‌های حاکم با انعطاف‌پذیری اندک تحریک می‌کند. بسیاری از ناظران در یک دهه اخیر اعتقاد داشتند دولت‌ها با وعده اصلاحات بیشتر، می‌توانند مانع از گسترش دامنه خشم در میان معترضان شوند. نمونه‌هایی مانند نپال نشان می‌دهد این گزینه دست‌کم در برخی از کشورها و در شرایطی که خشم برای سال‌ها سرکوب شده است، محلی از اعراب ندارد. مطالعات مارک بایسینگر پیش‌از‌این نشان داده بود که اعتراضات خشونت‌بار شانس پیروزی اعتراضات را کاهش می‌دهد. این گزینه هم امروز چندان صحیح به‌ نظر نمی‌رسد؛ اما دست‌کم نگاهی به بحران‌های یک سال اخیری که دولت‌ها با نسل زد داشته‌اند، نشان می‌دهد خشونت هر‌چند پیروزی اعتراضات را به تعویق نمی‌اندازد؛ اما آینده کشورها را به‌شدت تحت تأثیر منفی خود قرار داده و ثبات سیاسی و آرامش و توسعه را با خطری جدی مواجه خواهد کرد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.