|

در پی انتشار گزارش «شرق» درباره گرسنگی کودکان، پیام‌های متعددی به دفتر روزنامه فرستاده شد که حکایت از فقر شدید غذایی دانش‌آموزان دارد

از ضعف عمومی تا غش‌کردن سر صف مدرسه

انتشار گزارش «زخم گرسنگی بر صورت کودکان ایرانی» در روزنامه ‌شرق‌ و پرداختن به بحران سوءتغذیه در میان کودکان کشور بر اساس جدیدترین پژوهشی که روی خانوارهای کم‌بضاعت انجام شده بود، موجی از واکنش‌ها و ارسال پیام‌های متعدد از مؤسسات خیریه و فعالان این عرصه را همراه داشت که فقر غذایی کودکان را تأیید می‌کرد. در میان این پیام‌ها، بخشی بود که به شکل متمرکز بر مسئله «فقدان وعده صبحانه» در میان خانواده‌های کم‌بضاعت تمرکز داشت. خانواده‌هایی که به‌ دلیل شرایط مالی چیزی تحت عنوان وعده صبحانه در تغذیه آنها وجود ندارد‌ یا خانواده‌هایی که محل سکونتشان از مدارس دور است، مثل عشایر و همین موضوع سبب می‌شود‌ فرصتی برای خوردن صبحانه نداشته باشند.

از ضعف عمومی تا غش‌کردن سر صف مدرسه
نیلوفر حامدی خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 انتشار گزارش «زخم گرسنگی بر صورت کودکان ایرانی» در روزنامه ‌شرق‌ و پرداختن به بحران سوءتغذیه در میان کودکان کشور بر اساس جدیدترین پژوهشی که روی خانوارهای کم‌بضاعت انجام شده بود، موجی از واکنش‌ها و ارسال پیام‌های متعدد از مؤسسات خیریه و فعالان این عرصه را همراه داشت که فقر غذایی کودکان را تأیید می‌کرد. در میان این پیام‌ها، بخشی بود که به شکل متمرکز بر مسئله «فقدان وعده صبحانه» در میان خانواده‌های کم‌بضاعت تمرکز داشت. خانواده‌هایی که به‌ دلیل شرایط مالی چیزی تحت عنوان وعده صبحانه در تغذیه آنها وجود ندارد‌ یا خانواده‌هایی که محل سکونتشان از مدارس دور است، مثل عشایر و همین موضوع سبب می‌شود‌ فرصتی برای خوردن صبحانه نداشته باشند.

 

ضعف عمومی کودکان در سیستان‌وبلوچستان

«روناک رستمی»، فعال اجتماعی و عضو مؤسسه خیریه حامیان، به شرح وضعیت تحصیل کودکانی می‌پردازد که در عشایر زندگی می‌کنند: «بیشترین مشکلات آموزشی متوجه کودکان روستاها و عشایر است. در بسیاری از مناطق کشور، برای پنج یا شش روستا فقط یک مدرسه وجود دارد؛ مدرسه‌ای که ممکن است کانکسی یا چادری باشد. اگر تعداد دانش‌آموزان بیشتر باشد، دولت اقدام به ساخت مدرسه کرده است. اما در هر دو حالت، پراکندگی جمعیت باعث می‌شود کودکان هر روز مسیر طولانی و دشواری را طی کنند تا به کلاس درس برسند». به گفته او، زندگی در کوهستان و فاصله با محل تدریس فرصتی برای صبحانه خوردنشان باقی نمی‌گذارد: «بسیاری از این کودکان در مناطق کوهستانی زندگی می‌کنند. آنها ناچارند از ساعت شش صبح یا زودتر از خانه خارج شوند، بدون آنکه صبحانه‌ای کامل خورده باشند. قوت غالبشان تکه‌ای نان خشک و کمی کشک است که در جیب می‌گذارند و در راه مدرسه می‌خورند. مسافت طی‌شده برای رسیدن به مدرسه از 20 دقیقه تا یک ساعت و نیم متغیر است».

او با اشاره به نقش خیرین در استان خوزستان توضیح می‌دهد: «در استان خوزستان، مدارسی همچون دارَک، معاد و توحید طی سال گذشته با حمایت خیرین توانستند هر روز برای دانش‌آموزان صبحانه فراهم کنند. این طرح با تلاش گروهی از نیکوکاران اجرا شد و نتایج آن چشمگیر بود: پیشرفت تحصیلی محسوس، افزایش تمرکز دانش‌آموزان و بهبود وضعیت جسمی آنها. با این حال، هنوز تعدادی از دانش‌آموزان از مسیرهای دورتر می‌آیند. این کودکان به دلیل دیررسیدن، عملا صبحانه را از دست می‌دهند و فقط میان‌وعده‌ای برایشان در نظر گرفته می‌شود». او با اشاره به وجود این بحران در استان سیستان‌و‌بلوچستان نیز می‌گوید: «بخش زیادی از کودکان در استان‌های سیستان‌وبلوچستان و خوزستان به دلیل سوءتغذیه با دل‌درد، معده‌درد و ضعف عمومی مواجه‌اند؛ مشکلاتی که مانع استفاده مؤثر از زمان کلاس می‌شود. در بسیاری از روستاها هیچ بقالی یا نانوایی وجود ندارد و معلمان برای تهیه مواد غذایی ناچارند تا شهر بروند».

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌ها در اجرای طرح صبحانه در سیستان‌وبلوچستان، کمبود نان است: «به دلیل قاچاق آرد به آن سوی مرز، سهمیه نانوایی‌ها محدود شده و صف‌های طویلی مقابل آنها شکل می‌گیرد. در منطقه زابل و دوست‌محمد، گاه معلمان باید دو تا سه ساعت در صف نانوایی بایستند؛ امری که عملا غیرممکن است، چراکه آنها باید ساعت هشت صبح سر کلاس حاضر باشند. از نمونه‌‌های موفق از این تلاش‌ها در خوزستان دیده می‌شود؛ جایی که خانم «نرگس عبداللهی» توانسته با پیگیری و تلاش شخصی، برای حدود 30 مدرسه هر روز صبحانه‌ متنوع و سالم تهیه کند. او تلاش می‌کند برنامه‌ غذایی دانش‌آموزان از یکنواختی خارج شود: یک روز عدسی، روز دیگر تخم‌مرغ پخته و روز بعد میوه به همراه نان. بررسی‌های انجام‌شده نشان داده‌اند‌ این برنامه تغذیه‌ای تأثیر قابل‌ توجهی بر رشد قد و وزن و نیز کیفیت یادگیری دانش‌آموزان داشته است». رستمی به طرح آموزش‌ و‌ پرورش نیز اشاره می‌کند: «دولت از دو سال پیش اعلام کرد‌ طرح صبحانه در مدارس را اجرا خواهد کرد. اما از میان حدود ۲۰۰ مدرسه‌ تحت پوشش گروه‌های مردمی، فقط یک مدرسه در کرمان موفق شد دو هفته در میان چند بطری شیر دریافت کند. به دلیل نبود برق و یخچال، شیرها فاسد شد و عملا این طرح به شکست انجامید». بخشی از کار بر عهده معلمان است و آنها با توجه به شرایطشان، تمایل چندانی به این کار ندارند: «یکی دیگر از مشکلات جدی، بی‌میلی برخی معلمان به همکاری در طرح صبحانه است. آنها معتقدند خرید مواد غذایی، رفت‌وآمد تا شهر‌ و شست‌وشوی وسایل صبحانه کاری فراتر از توان و وظایفشان است. آنها می‌گویند‌ حقوق‌مان کمتر از آن است که بخواهیم اضافه‌کاری کنیم». به گفته این فعال اجتماعی معضل اصلی دانش‌آموزان روستایی و عشایر، ترکیبی از دوری از مدرسه و کمبود مواد غذایی است؛ مشکلی که نه‌تنها بر یادگیری، بلکه بر سلامت جسمی و روانی کودکان اثر مستقیم دارد. در حالی که نمونه‌های موفق حمایت خیرین نشان می‌دهد یک وعده صبحانه سالم می‌تواند کیفیت آموزش را دگرگون کند، نبود برنامه‌ریزی دقیق و حمایت کافی از سوی دولت، همچنان آینده‌ تحصیلی هزاران کودک را با تهدید  مواجه کرده است.

صبحانه؛ وعده خط‌خورده

فعال دیگری که با این معضل در استان خوزستان روبه‌روست، می‌گوید‌ سبک زندگی خانواده‌های کم‌درآمد جایی برای صبحانه‌خوردن برایشان باقی نمی‌گذارد: «این بچه‌ها صبحانه نمی‌خورند و علتش هم نوع زندگی است که به آن خو گرفته‌اند و جبر حاکم است. این خانواده‌ها صبح زود بیدار می‌شوند و پدر و مادر سراغ دام‌ها یا کارهای کشاورزی می‌روند. بچه‌ها هم یا در این مسیر به والدین کمک می‌کنند یا وظیفه‌شان نگهداری از سایر کودکان خانواده است. برای ناهار هم عموما، نان و خرما می‌برند یا اگر وضع مالی بهتری داشته باشند، نان و تخم‌ مرغ می‌برند. حتی در بساط ناهار آنها نان و روغن یا خرما و روغن هم دیده می‌شود. وعده شام این خانواده‌ها هم در بیشتر موارد همین باقی‌مانده ناهار است. البته گاهی اوقات هم رخ می‌دهد که اگر میهمان بسیار عزیزی داشته باشند، غذایی برایش درست می‌کنند که در این مواقع برای خانواده‌های کم‌بضاعت کار ساده‌ای هم نیست. ولی در چنین شرایطی گاهی رخ می‌دهد که از همسایه مرغی می‌گیرند و سر می‌برند. البته هستند خانواده‌هایی که شرایط مالی بهتری هم دارند و عدسی و آبگوشت ساده‌ای می‌خورند اما غالب خوراکشان همین است».

او معتقد است معاینات موقع ثبت‌نام در مدارس به‌خوبی می‌تواند بیماری‌های این‌چنینی را در کودکان تشخیص دهد: «بسیاری از مشکلات و بیماری‌های مربوط به نقص تغذیه‌ای که در کودکان وجود دارد را می‌توان در معاینات پیش از ثبت‌نام در مدارس تشخیص داد، اما متأسفانه در اغلب مدارس یا اساسا چنین معایناتی انجام نمی‌شود‌ یا اگر هم در برخی از مدارس چنین معایناتی را انجام دهند، مناسب همان کودکانی است که شرایط مالی خوبی در خانواده دارند و به‌راحتی می‌توانند با تغییر برنامه غذایی و یا مکمل‌های ویتامینی شرایط سلامت کودک خود را بهبود دهند. در خانواده‌های کم‌درآمد اما اوضاع به طور کلی متفاوت است؛ آنها نه سفره خوب و قوی دارند و نه توانی برای جبران این سفره ضعیف وجود دارد. درآمد آنها به اندازه‌ای نیست که بتوانند پولی برای خرید مکمل و قرص ویتامین خرج کنند».

کودکانی که سر صف‌ها‌ غش می‌کنند

ایلام به عنوان یکی از استان‌های کشور که از مسئله فقر و فقدان اشتغال رنج می‌برد نیز از این قاعده مستثنا نیست. یکی از فعالان اجتماعی ساکن این استان به «شرق» می‌گوید: «بسیاری از روستاهای ایلام به نوعی از مرکز کشور خیلی دور هستند و همین موضوع سبب شده‌ خودشان و نداشته‌هایشان به چشم نیاید. از آنجایی که اینجا معضل بیکاری هم بسیار جدی است و خیلی از مردان برای شغل از استان به طور کلی خارج می‌شوند، هم اشتغال هم مشکلات اقتصادی را دوصدچندان کرده است. به همین دلیل فقدان‌های این خانواده‌ها گاهی چنان در موارد اولیه زندگی محدود می‌شود که شاید تا نیایید و نبینید، باورش هم برایتان ممکن نباشد». او ادامه می‌دهد: «در بسیاری از خانواده‌ها اساسا چیزی تحت عنوان وعده صبحانه وجود ندارد. اینجا دیگر کسی به فکر صبحانه‌خوردن نیست. به فکرش هم باشند، پولی بابتش ندارند‌ و هنوز‌ کودکی که به طور کلی در شبانه‌روز تغذیه مناسبی هم ندارد، بدون صبحانه راهی مدرسه می‌شود. جایی که نیاز دارد از ذهن و فکر و بدنش به طور توأمان استفاده کند اما سوختی ندارد که آن را بسوزاند و به همین دلیل خود من بارها شاهد صحنه‌های دلخراشی از ضعف و بی‌حالی و حتی غش‌کردن بچه‌ها سر صف مدرسه بوده‌ام». علت اصلی چنین وضعیتی هم همواره افت فشار خون است: «دلیلش روشن است، فشار خون بچه‌ها می‌افتد چون غذایی نخورده‌اند. باز هم شاید باورتان نشود که در محدوده بسیاری از این مدارس حتی یک عدد بقالی وجود ندارد که بتوان در آن لحظه خوراکی برای این دانش‌آموزان تهیه کرد. نتیجه اینکه اغلب معلمان و مدیران مدرسه تصمیم می‌گیرند که پس از چنین اتفاقی بچه‌ها را به خانه بفرستند».

البته خانواده‌هایی که شرایط مالی بهتری دارند اوضاعشان طبعا کمی متفاوت است: «این اتفاق حتی در خانواده‌هایی که شرایط مالی بهتری دارند هم دیده می‌شود، چون مجددا فرهنگ صبحانه‌خوردن اینجا چندان رواج ندارد. ولی از طرفی هم اگر چنین مشکلی رخ دهد و اگر فروشگاهی وجود داشته باشد با خرید یک آبمیوه، بیسکوییت یا فلافل حالشان بهتر می‌شود».

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.