|

گزارش میدانی «شرق» از کارگاه‌های بومهن که با تشدید اخراج مهاجران افغانستانی با رکود مواجه شده‌اند

به نیروی ماهر نیازمندیم

یکی از کارفرماها: بیش از 25 سال است کارگاه دارم و هیچ‌وقت وضعیتم مثل حالا نبوده، شش کارگرم به دو نفر رسیده و همه آنها از ایران رفتند. در دو ماه اخیر چهار نفرشان به افغانستان برگشتند. کارگرهایم کم شده و به همان اندازه هم کار کم شد

خیابان و کوچه‌پس‌کوچه‌های منطقه «سیاه‌سنگ» ساکت است. کرکره بیشتر کارگاه و مغازه‌ها را کسی بالا نداده و همه تعطیل‌اند. کمتر رهگذری در این آفتاب تیز به چشم می‌خورد. خلوتی اینجا، برای آدم‌های این منطقه کارگاهی هم عجیب به نظر می‌رسد. آنها می‌گویند‌ خیابان‌های سیاه‌سنگ از شلوغی‌ همیشه ترافیک بوده ولی حالا در روز شنبه، پرنده در خیابان پر نمی‌زند و بیشتر مغازه و کارگاه‌ها کاری برای انجام‌دادن ندارند.

به نیروی ماهر نیازمندیم
نسترن فرخه خبرنگار گروه جامعه روزنامه شرق

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

خیابان و کوچه‌پس‌کوچه‌های منطقه «سیاه‌سنگ» ساکت است. کرکره بیشتر کارگاه و مغازه‌ها را کسی بالا نداده و همه تعطیل‌اند. کمتر رهگذری در این آفتاب تیز به چشم می‌خورد. خلوتی اینجا، برای آدم‌های این منطقه کارگاهی هم عجیب به نظر می‌رسد. آنها می‌گویند‌ خیابان‌های سیاه‌سنگ از شلوغی‌ همیشه ترافیک بوده ولی حالا در روز شنبه، پرنده در خیابان پر نمی‌زند و بیشتر مغازه و کارگاه‌ها کاری برای انجام‌دادن ندارند.

آگهی‌های استخدام روی در و دیوار این محله‌ زیاد است. از تکه‌های کاغذ روی تیر چراغ برق تا میله‌های پل هوایی و بنرهای تبلیغاتی که همه به کارگر ساده یا با تخصص‌های مختلف نیاز دارند. مرد جوانی که کارگاه مبل‌سازی دارد، توضیح می‌دهد‌ بعد از ماجرای اخراج افغانستانی‌ها، این آگهی‌ها در منطقه هم افزایش پیدا کرده، چون بیشتر کارگاه‌ها نیروهای خود را از دست داده‌اند. جلوی یکی از کارگاه‌های چوب که به دلیل قطع برق موتور برقی روشن کرده، تعداد زیادی آگهی استخدام چسبیده شده. صاحب کارگاه که حوصله چندانی برای صحبت ندارد، به این آگهی‌ها اشاره می‌کند و فقط یک جمله می‌گوید: «بنویسید وضع کار ما خراب است، نه نیرو داریم، نه فروشی در کار است». روی کرکره‌های پایین ‌کشیده‌شده چند کارگاه دیگر هم بنرهای بزرگی برای استخدام نصب شده که کسادی بازار این روزهای منطقه را عیان‌تر می‌کند.

آگهی‌های استخدام بعد از اخراج افغانستانی‌ها بیشتر شده

«خیلی از کارگرها و نیروهای ماهر ما که افغانستانی بودند، در این چند ماه و چند هفته اخیر یا دستگیر شدند یا به خواست خودشان رفتند. همین باعث شده‌ با کمبود نیرو مواجه شویم و کار بیشتر ما خوابیده است. حتی آنهایی که قانونی اینجا کار می‌کردند هم از ترس فضای موجود رفتند. هنوز کسی برای جایگزین‌کردن آنها پیدا نکردیم و هیچ‌کس هم برای آگهی‌های استخدام زنگ نمی‌زند». این صحبت بسیاری از صاحبان کارگاه در منطقه بومهن است.

کارگاه‌های نیمه‌تعطیل این منطقه و وفور آگهی‌های استخدام از کارگر ساده تا ماهر در تخصص‌های مختلف گواه این است که بیشتر آنها با کمبود نیرو مواجه شده‌اند. کاهش نیرو فشارهای اقتصادی بر صاحبان این کارگاه‌ها را شدت داده است. صاحبان این کارگاه‌های کوچک و بزرگ امیدوارند‌ به‌زودی نیروهای جایگزینی در بازار پیدا شود.

تاکنون طبق گفته‌های وزیر کشور بیش از 800 هزار نفر مهاجران افغانستانی از کشور خارج شده که 70 درصد به صورت خود‌معرف بودند. با این‌ حال بر‌اساس اظهارات رئیس نمایندگی وزارت امور خارجه خراسان رضوی، زمان نهایی خروج اتباع از کشور تا پانزدهم شهریور تعیین شده و پس از آن خروج بدون هماهنگی مشمول جریمه خواهد شد.

در این چند ماه کارگرها هر روز کمتر شدند

شیشه‌ها در قواره‌های مختلف کنار هم ردیف شده‌اند. هرکدام اندازه و شکلی دارند که بر‌اساس سفارش‌های مشتری گوشه‌ای از این کارگاه به دیوار تکیه داده شده‌اند. کارگاه خلوت است و هیچ دستگاه برشی روشن نیست. میز و بوفه‌های چوبی که شیشه‌ها باید داخل آن نصب شود، گوشه‌ای دیگر روی هم سوار شده‌اند و صاحب کارگاه که مردی میان‌سال است توضیح می‌دهد که کارشان چند ماهی می‌شود که راکد شده و این واژه را بارها در صحبت‌هایش تکرار می‌کند: «شاید بیش از 25 سال است کارگاه دارم و هیچ‌وقت وضعیتم مثل حالا نبوده. شش کارگرم به دو نفر رسیده و همه آنها از ایران رفتند. در دو ماه اخیر چهار نفرشان به افغانستان برگشتند. کارگرهایم کم شده و به همان اندازه هم کار کم شد. مشتری‌های من رنگ‌کار و نجارند، نیروی آنها هم در این مدت کم شده و وقتی کار آنها به مشکل خورد، مستقیم بر روی کار ما هم اثر گذاشت. الان بیشتر این کارگاه‌ها دنبال کارگر ایرانی‌اند اما نیرویی برای جذب نیست و من هم شرایطم مثل بقیه همکاران است. خیلی از مشتری‌های من از کارگاه‌هایی بود که افغانستانی‌ها آن را می‌گرداندند، ولی آنها یا کارگاه را جمع کردند و به افغانستان رفتند‌ یا در حال جمع‌کردن کارند. برای همین در این بازار خیلی ضرر کردیم. اثر این روزها به نظرم، تا دو ماه دیگر خود را نشان می‌دهد، وقتی که همین جنس‌ها در فروشگاه با قیمت نجومی به فروش برسد. در آن صورت واقعا فقط قشر خاصی می‌تواند این اجناس را بخرد. دو سال قبل در همین کارگاه ماهی چهار هزار متر شیشه خالی می‌کردیم، روی آن کار می‌کردیم و برای مشتری ارسال می‌کردیم که الان به هزار متر در ماه رسیده است. یعنی از اسفند ماه این عدد به زیر 15 تا 20 درصد کاهش پیدا کرده است. در این منطقه تعداد کارگاه‌های ایرانی که همین کارها را انجام دهند و ما با آنها کار کنیم، کم است. بیشتر آنها افغانستانی بودند که حالا تعداد آنها هم خیلی کم شده است. دیگر نجار افغانستانی وجود ندارد تا این کارها را تحویل ما دهد. این وضعیت از حالا به بعد قیمت نیروی کار را هم افزایش خواهد داد، چون بازار کمبود نیرو دارد. دیگر کسی زیر 30 تا 40 میلیون تومان کار نمی‌کند. مگر آنکه افغانستانی‌هایی که رفتند دوباره با مدرک قانونی وارد ایران شوند، کارگاه‌ها را راه بیندازند و مشغول کار شوند که این هم به زمان نیاز دارد. البته نیروهایی که به افغانستان رفتند هم می‌گفتند آن‌قدر سفارت شلوغ است که برای گرفتن پاسپورت و برگشت به ایران کسی جوابشان را نمی‌دهد».

کارگرهای ماهری رفتند

دیوارهای این کارگاه آهنگری با مجسمه‌های فلزی و آهنی تزیین شده است. علامت عزاداری با 12 تیغه به دیوار بزرگی تکیه داده شده که صاحب این کارگاه با ظرافت روی هر تیغه را طراحی کرده است. تمام دستگاه‌های کارگاه خاموش است و مرد با چهره‌ای در‌هم و کلافه از این روزهای کارش می‌گوید که عوامل مختلفی شرایط را برایش سخت‌تر کرده است: «20 سال است این کارگاه را دارم. الان بیشتر روزها در ساعت‌های طولانی برق منطقه می‌رود و این موضوع کاسبی‌ها را فلج کرده است. از طرف دیگر اخراج نیروهای افغانستانی هم همه چیز را بدتر کرده. ما کارگر رنگ‌کار خانمی داشتیم که رنگ کوره‌ای می‌زد و در همین چند هفته اخیر به افغانستان برگشت. ما فلج شدیم چون دیگر کسی نیست تا این کارها را انجام دهد. نیروی افغانستانی دیگری داشتم که هر کار می‌گفتم انجام می‌داد، در همین مدت، پنچ بار او را دستگیر کردند و الان از ترسش در باغی سمت دماوند مانده و بیرون نمی‌آید تا دوباره دستگیر نشود. این بنده خدا هم مدارک دارد ولی موقع دستگیری کسی کاری ندارد تو مدارک داری یا نه. الان اگر بگویم به کارگاه بیاید یا با هم برای نصب و تحویل وارد تهران شویم، ایست و بازرسی دوباره او را می‌گیرد. بنابراین دیگر نمی‌توان با این نیرو کار کرد. خوبی این نیروها این بود که هیچ‌کدام دزد نبودند و از این رو می‌شد به آنها اعتماد کرد. امیدوارم کم‌کم نیروی ایرانی جای آنها را پر کند. چون کار خوابیده، وقتی من کار ندارم یعنی بیش از صد شغل دیگر کار ندارد چون کار من وابسته به کار دیگران است».

در بین صحبت‌هایش میله‌های بلندی را نشان می‌دهد که شاسی‌های اتاقک سیار است. توضیح می‌دهد که روز قبل خودش به‌تنهایی همه را اندازه زده و یکی‌یکی جوش داده است: «همه کارها را خودم به‌تنهایی انجام می‌دهم، ولی چند نیروی ماهر افغانستانی برای من کار می‌کردند که مهارت آنها را کمتر کسی دارد. امیدوارم به‌زودی جای آنها را افراد دیگر در بازار پر کنند».

سفارش مشتری قبول نمی‌کنم، چون نیرو ندارم

تکه‌های بزرگ و کوچک چوب همه جای این کارگاه دیده می‌شود. براده‌های قهوه‌ای چوب کامل روی زمین را پوشانده و تعدادی میز و ویترین‌هایی بدون رنگ کنار هم ردیف شده است. اینجا کارگاه نجاری است. صاحب آن مرد میان‌سال افغانستانی است که بیش از 30 سال در ایران کار کرده و به شکل قانونی کارگاه دارد. حالا بسیاری از همکارانش از ایران رفتند‌ یا در حال تحویل کارگاه و سفارش‌های مشتری هستند تا به افغانستان بروند. کاسبی او هم مانند دیگر کارگاه‌ها در یک وضعیت مشابه قرار گرفته است:

«امسال چند سفارش کار به کارگاه‌های دیگر داده بودیم که هر کدام یا کارگاه را جمع کردند و رفتند یا در حال رفتن به افغانستان هستند. در همین کارگاه باید حداقل هشت نیرو کار کند ولی الان با دو نیرو کار می‌کنم. الان فقط کار می‌کنم تا بتوانم هزینه‌های جانبی کار مثل اجاره کارگاه را دربیاورم. تعدادی از نیروها به صورت خودمعرف از ایران رفتند و برخی دیگر زمان گرفتند تا در تاریخ مشخصی به افغانستان بروند. بسیاری از نیروها که در همین یک تا دو ماه اخیر سفارش قبول کرده بودند یا دستگیر شدند یا خودشان رفتند. الان یک نفر هفته قبل دستگیر شده و کارهایی که باید تحویل مشتری می‌داد همه مانده، از افغانستان با من تماس گرفت تا در کارگاه آنها را تکمیل کنم، به مشتری تحویل دهم و پولش را به افغانستان بفرستم. دو نفر دیگر هم در شرف رفتن هستند و وقت تکمیل سفارش را ندارند، آنها هم قرار است سفارش‌های نیمه‌کاره خود را به کارگاه من بیاورند تا تکمیل کنم. تا پانزدهم مرداد بیشتر آنها، مخصوصا کسانی که خانواده دارند باید از ایران بروند و کار همه آنها نیمه‌کاره مانده است». این مرد میان‌سال حرف‌هایش را ادامه می‌دهد: «چون من به صورت قانونی در ایران زندگی می‌کنم، اگر در پرداخت پول مشتری‌ها به مشکل بربخورم می‌توانم اقدامات قانونی انجام دهم ولی نیروهای افغانستانی که برگه آمایش ندارند، در این شرایط دستشان به جایی هم بند نیست. در حال حاضر قرار است چند نفر قول‌نامه‌های خود را به اسم من بزنند و بعد از ایران خارج شوند. به طور کل شرایط سخت است، در همین چند روز چون نیرو ندارم به خیلی از مشتری‌ها گفتم نمی‌رسم سفارش قبول کنم. می‌توان گفت که الان از صددرصد کارگاه با 20 درصد آن کار می‌کنیم».

کارگاه خوابید

تکه‌های برنز با طرح‌های مختلف روی میز کار کنار هم قرار گرفته، آن طرف هم میزهای بزرگ و کوچک که بعضی رنگ شده، دیده می‌شود. این کارگاه رنگ‌کاری در بخش‌های مختلف کار می‌کند که حالا به دلیل نبود نیرو کم‌کار شده است. صاحب آن جوانی است که در همین چند هفته اخیر چهار کارگر خود را از دست داده و آنها به افغانستان برگشتند: «در این چند ماه که بحث اخراج مهاجرها بیشتر شده کارگرهای ما ترسیدند، حتی آنهایی که مدارک قانونی هم دارند از ترس اینکه امکان دارد در خیابان دستگیر شوند به افغانستان رفتند. برای همین تعداد نیروهای ما کم شده، یک نفر مانده و ما در بحث کارگر به مشکل برخوردیم. الان خودم و نیرویی که کارت آمایش دارد با هم کار می‌کنیم. می‌توانم بگویم چرخه تولید ما خوابیده و برای خیلی از بخش‌ها دیگر نیرو نداریم. خودم در کارگاه فقط رنگ‌پاشی می‌کردم، الان همه کار می‌کنم، مثلا رنز می‌زنم. برای مونتاژکاری، برنزکاری، خال‌گیری و بتونه‌گیری نیرو داشتیم که همه رفتند. چهار بخش خالی شده. بقیه کارگاه‌ها هم شرایط‌شان شبیه به ما شده است. من در منطقه چند جا آگهی زدم و می‌دانم اصناف دیگر هم همین کار را کردند ولی کسی برای کار به ما زنگ نمی‌زند. در این چند روز که 15 آگهی به دیوار و بنرهای منطقه چسباندم فقط یک نفر تماس گرفت که آن هم مهاجر بود. واقعا کارگر نیست، برای من کارگر ایرانی و افغانستانی مهم نیست، اگر نیروی افغانستانی قانونی باشد، او را بیمه هم می‌کنم ولی شرایط این روزهای کار ما خوب نیست».

غیر‌قابل دفاع

کارشناسان و متخصص‌های حوزه مهاجرت باور دارند که بی‌برنامه‌گی در موضوع اخراج افغانستانی‌ها از ایران شوکی به جامعه و بازار کار وارد کرده است. هرچند که بسیاری از آنها به دلیل نداشتن مدارک قانونی با کمترین دستمزد کار می‌کردند، اما خیلی از آنها مهارت‌هایی داشتند که حذف یکباره آنها در این بازار خسارت‌هایی به بار آورده است. از طرف دیگر بسیاری هم سال‌ها به صورت قانونی در ایران کسب‌وکار داشتند که یا دستگیر شدند یا به خواست خودشان به افغانستان باز گشتند، ولی در پروسه بازگشت به نوعی با رفتارهای غیرانسانی روبه‌رو شدند که محمدرضا دهنوی، فعال اجتماعی آن را زیر پا گذاشتن کرامت انسانی می‌داند و برای «شرق» توضیح می‌دهد، آنها در این سال‌ها شخصیتی داشتند و بسیاری‌شان کارفرما یا ماهر در حوزه‌ای شده بودند که با چنین رفتارهایی روبه‌رو شدند: «ظاهرا هیچ طرح مدونی برای این اخراج‌ها وجود نداشته. صرفا تصمیم گرفته‌اند که مهاجران افغانستانی باید بروند؛ بدون آنکه به ملاحظات انسانی، اقتصادی، یا حتی امنیتی واقعی فکر شده باشد. نتیجه‌اش شده روندی غیرانسانی و از نظر ساختاری هم معیوب». او با تأکید بر اینکه حتی اگر پیش‌فرض‌هایی مثل نقش منفی مهاجران در اقتصاد یا امنیت کشور را بپذیریم، باز هم نحوه اجرای این طرح قابل دفاع نیست، می‌گوید: «این‌ افراد انسان هستند. گرفتن پول برای خروج و بعد رهاکردن‌شان در شرایط تحقیرآمیز، از بین بردن عزت‌ نفس انسانی‌شان است. مهاجران به چشم می‌بینند که هم‌وطنان‌شان در کشور همسایه با بی‌حرمتی روبه‌رو می‌شوند. این تجربه، هم برای کسانی که اخراج می‌شوند و هم برای کسانی که هنوز در ایران زندگی می‌کنند، یک زخم عمیق انسانی‌ است». به گفته دهنوی، یکی از خطرناک‌ترین تبعات این طرح، شکل‌گیری نوعی دشمنی عمیق است: «ما با این رفتار، داریم دشمن برای خودمان تولید می‌کنیم. وقتی کسی را تحقیر می‌کنی، وقتی با او نه به عنوان انسان، که به‌عنوان تهدید برخورد می‌کنی، او اگر هم امروز برود، در آینده علیه تو موضع خواهد گرفت. چه بخواهد به کشور خودش خدمت کند، چه بخواهد برایت کار کند؛ دیگر همراهی نخواهد کرد». دهنوی از مواجهه شخصی‌اش با جوانی ۲۰، ۲۵‌ساله می‌گوید؛ جوانی افغانستانی که سابقه منفی نداشته، اما اکنون به دلیل شرایط جدید مورد توهین و بی‌احترامی قرار گرفته است: «آدمی که شأن و شخصیتش زیر سؤال رفته، ممکن است به‌سادگی به سمت آسیب‌های اجتماعی برود؛ از اعتیاد گرفته تا بزهکاری. کانتکست فعلی این افراد را به خلاف سوق می‌دهد، بدون اینکه خودشان بخواهند. ما قبلا حضور افغانستانی‌ها را به‌عنوان مسئله اجتماعی نمی‌شناختیم، ولی الان با این رفتارها داریم تضاد میان ایرانی و افغانستانی را تبدیل به مسئله‌ای اجتماعی می‌کنیم».

بخش مهمی از حرف‌های دهنوی به حوزه کار و تولید مربوط می‌شود. او از افغانستانی‌هایی می‌گوید که سال‌ها در مشاغل تولیدی فعالیت داشتند و حتی در برخی رشته‌ها تبدیل به نیروی کار ماهر شده بودند: «خیلی‌ از این افراد برای مهارتشان سال‌ها تلاش کردند، کارگاه زدند، یا در ساخت‌وساز، کشاورزی و دامداری نقش داشتند. حالا آنها را دستگیر می‌کنند، حتی اگر مدرک داشته باشند، با آنها رفتار تحقیرآمیز می‌شود. حتی کسانی که داوطلبانه رفتند، در شرایط فجیعی نگهداری شدند. چهار روز زیر آفتاب، بدون آب و غذا، بدون سرویس بهداشتی. خانواده‌هایی با کودک، نوزاد، یا سالمند که نگران‌کننده است».

به گفته دهنوی، اخراج افغانستانی‌ها فقط مسئله مهاجران نیست. کارفرماهایی که حالا نیروی کاری ندارند، دچار فروپاشی روانی شده‌اند: «وقتی با صاحبان کارگاه صحبت می‌کنیم، می‌بینیم ناامیدی شدیدی دارند. خیلی‌ها کارگاه‌ها را جمع کردند، بعضی‌ها هم در آستانه تعطیلی هستند. صنایع کوچک در ایران ستون فقرات اقتصادند، ولی همین حالا، صرفا با اخراج مهاجران، ستون‌ها دارند یکی‌یکی فرو می‌ریزند». دهنوی بر اهمیت بررسی «عوارض جانبی» طرح‌های اجتماعی تأکید می‌کند. به ‌گفته او، در این مورد خاص، عوارض بسیار سنگین‌تر از هدف اعلامی است: «در تمام طرح‌های اجتماعی باید به پیامدها توجه کرد. اینجا پیامدها به‌شدت پررنگ‌تر از فایده‌ها هستند. فکر می‌کردیم مشکلی را حل می‌کنیم، ولی ناخواسته ده‌ها بحران اجتماعی، اقتصادی و روانی به‌ وجود آوردیم». محمدرضا دهنوی تأکید می‌کند که مواجهه ایران با مهاجران افغانستانی، فقط مسئله‌ای مهاجرتی نیست: «ما از افغانستانی‌ها گروهی فرودست ساختیم و این تمرینی خواهد شد برای فرودست ساختن دیگر گروه‌ها، بنابراین دیر یا زود این تمرین بر روی بقیه هم اجرا خواهد شد». او تنها راه برون‌رفت را در سیاستی انسانی و فراگیر می‌بیند: «ما راهی جز ادغام نداریم. این مرز ساختگی بین ایرانی و مهاجر باید برداشته شود. اگر همزیستی انسانی شکل نگیرد، بحران‌ها بزرگ‌تر خواهند شد. جنگ الزامی ندارد حتما با اسلحه باشد؛ رنج و تحقیر روزمره هم نوعی جنگ خواهد بود».

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.