تحول صنعت خودروسازی ایران
زمینهای برای احیای اقتصاد محلی و توانمندسازی مناطق کمتر برخوردار
صنعت خودروسازی ایران، همانند جادهای که در زمینه تاریخ این سرزمین امتداد یافته، نماد تلاشها، آرمانها و دشواریهای یک ملت است. روزگاری پیکان، با غرور برخاسته از خودکفایی، خیابانهای کشور را درمینوردید و نماد اقتدار صنعتی ایران به شمار میرفت. اما امروزه این صنعت، در مواجهه با چالشهایی نظیر کیفیت پایین محصولات، قیمتهای غیررقابتی، و فشار تحریمها، با بحرانی جدی روبهرو است که اعتماد عمومی را نیز خدشهدار کرده است. باوجوداین، با توان تولیدی نزدیک به یک میلیون دستگاه خودرو در سال، این صنعت همچنان یکی از ارکان مهم اقتصاد ایران به حساب میآید.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
رحمتالله دریجانی: صنعت خودروسازی ایران، همانند جادهای که در زمینه تاریخ این سرزمین امتداد یافته، نماد تلاشها، آرمانها و دشواریهای یک ملت است. روزگاری پیکان، با غرور برخاسته از خودکفایی، خیابانهای کشور را درمینوردید و نماد اقتدار صنعتی ایران به شمار میرفت. اما امروزه این صنعت، در مواجهه با چالشهایی نظیر کیفیت پایین محصولات، قیمتهای غیررقابتی، و فشار تحریمها، با بحرانی جدی روبهرو است که اعتماد عمومی را نیز خدشهدار کرده است. باوجوداین، با توان تولیدی نزدیک به یک میلیون دستگاه خودرو در سال، این صنعت همچنان یکی از ارکان مهم اقتصاد ایران به حساب میآید. دراینمیان پرسشی بنیادین مطرح میشود: آیا میتوان از این ظرفیت در راستای ایجاد تحولی اقتصادی، بهویژه در احیای شهرهای کوچک و مناطق کمتر برخوردار بهره گرفت؟ در مقالات گذشته به نقش استارتآپها و کسبوکارهای کوچک در رشد اقتصاد محلی اشاره شد، همچنین نقدهایی درباره جریان سرمایهگذاریهای غیرمولد در بخشهایی مانند املاک و خودرو ارائه شد و راهکارهایی برای بازسازی اعتماد ملی پیشنهاد شد. این نوشتار، تلاش دارد با نگاهی عمیقتر، به این پرسش پاسخ دهد که چگونه پویایی صنعت خودروسازی، از مسیر نوآوری و همکاریهای بومی، میتواند اقتصاد شهرهای کوچک را شکوفا کند، سرمایهها را به سمت تولید سوق دهد، و اعتماد عمومی را احیا کند. این متن، دعوتی است به بازاندیشی در نقشی که صنعت خودرو میتواند در توسعهای متوازن و پایدار ایفا کند.
وضعیت فعلی: چالشها و افقهای نو
اگرچه صنعت خودرو در ایران جایگاهی محوری در اقتصاد دارد، اما سالهاست با موانع و چالشهایی جدی روبهرو است. کیفیت نامناسب تولیدات، قیمتهایی که با توان اقتصادی مردم همخوانی ندارد، و وابستگی سنگین به واردات قطعات، این صنعت را از بهرهبرداری کامل از ظرفیتهای بالقوهاش باز داشته است. افزون بر آن، ساختار انحصاری که از سوی چند شرکت بزرگ شکل گرفته، فضا را برای رقابت و نوآوری تنگ کرده، و تحریمهای بینالمللی نیز مسیر دستیابی به فناوریهای نوین و حضور در زنجیره تأمین جهانی را دشوار کردهاند. این معضلات، تبعات اقتصادی و اجتماعی گستردهای به دنبال داشتهاند. چنانکه در مقاله «اقتصاد غیرمولد: چرا ایرانیان به جای تولید، به ملک و خودرو پناه میبرند؟» بررسی شد، بیثباتی اقتصادی و ضعف عملکرد صنایع راهبردی مانند خودرو، باعث شده تا بسیاری از شهروندان به جای تولید، به دنبال سرمایهگذاریهای غیرمولد باشند. دراینمیان، خرید خودرو نه بهعنوان وسیلهای برای حملونقل، بلکه برای حفظ ارزش پول، نمونهای از چنین رویکردی است که منابع مالی را از بخشهای مولد اقتصاد دور و فشار بیشتری بر بازار خودرو و منابع ارزی وارد کرده است. با این حال، روزنههایی از امید نیز در چشمانداز این صنعت دیده میشود. گامهای نخستین در مسیر تولید خودروهای برقی، شکلگیری همکاریهای تازه با شرکای بینالمللی، و ظهور استارتآپهایی که به دنبال نوآوری در فناوری و طراحی هستند، همگی نشانههایی از قابلیت تحولپذیری این بخش به حساب میآیند. همچنین وجود کارگاههای تولیدی کوچک و نیروی انسانی جوان و باانگیزه در بسیاری از شهرهای ایران، زمینهای مناسب برای گسترش زنجیره تأمین محلی فراهم میکند. اگر این ظرفیتها با سیاستگذاری دقیق و هوشمند همراه شوند، میتوانند موتور محرکی برای توسعه اقتصادی مناطق کمبرخوردار باشند.
ابعاد پویایی صنعت خودروسازی
برای دستیابی به پویایی در صنعت خودرو، سه مؤلفه کلیدی باید در کانون توجه قرار گیرند: نوآوری فناورانه، همکاریهای محلی و سرمایهگذاری در منابع انسانی.
۱. نوآوری، محرک رقابتپذیری: صنعت جهانی خودرو، در حال تجربه تحولی اساسی به سوی خودروهای برقی، فناوریهای پاک، و سیستمهای رانندگی هوشمند است. ایران، با وجود فشار تحریمها، نباید از این تحولات غافل بماند. تلاشهای اولیه برای ورود به حوزه خودروهای برقی تحسینبرانگیز هستند، اما برای اثرگذاری، نیازمند شتاب بیشتر، حمایت ساختاری، و توسعه زیستبوم نوآوری هستند. استارتآپهای فعال در زمینههایی مانند طراحی نرمافزارهای هوشمند رانندگی، تولید باتریهای پیشرفته، یا بهینهسازی سامانههای مصرف سوخت، میتوانند نقشی کلیدی ایفا کنند. برای مثال، تیمی از مهندسان جوان که نرمافزاری برای کاهش مصرف سوخت طراحی کردهاند، یا کارگاهی که قطعات سبک و مقرونبهصرفه برای خودروهای برقی میسازد، میتواند نهتنها صنعت را رقابتیتر کند، بلکه فرصتهای شغلی نوینی در مناطق کمتر توسعهیافته خلق کند.
۲. همکاریهای بومی، بنیان تولید: وابستگی مزمن صنعت خودرو به قطعات وارداتی، از مهمترین نقاط ضعف آن است. این در حالی است که در سراسر ایران، از مناطق صنعتی بزرگ گرفته تا شهرها و روستاهای کوچک، کارگاههای تولیدی فراوانی با ظرفیتهای بالقوه فعالیت دارند. اگر این واحدها از مسیر آموزش، تأمین مالی هدفمند، و اتصال به شبکه تولید خودروسازان حمایت شوند، میتوانند شالوده زنجیره تأمین بومی را شکل دهند. کارگاههایی که قطعات پلاستیکی بدنه یا سامانههای الکترونیکی خودرو را تولید میکنند، به شرط برخورداری از حمایتهای لازم، میتوانند هزینههای تولید را کاهش داده و اشتغال پایدار ایجاد کنند. این الگو، با آنچه در مقاله «بازآفرینی اقتصاد محلی» به آن پرداخته شد، همسو بوده و موجب تبدیل شهرهای کوچک به کانونهای تولید خواهد شد.
۳. نیروی انسانی، سرمایه راهبردی: جمعیت جوان و تحصیلکرده ایران، یک فرصت بزرگ برای توسعه صنعتی است. اما نبود آموزشهای کاربردی و تخصصی متناسب با نیازهای صنعت مدرن، موجب هدررفت این پتانسیل شده است. همکاری میان دانشگاههای فنی، مراکز علمی، خودروسازان و استارتآپها، میتواند به طراحی و اجرای دورههای تخصصی برای تربیت نیروی انسانی ماهر منجر شود.
بهعنوان نمونه، برگزاری دورههای کوتاهمدت برای آموزش تکنیسینهای خودروهای برقی، طراحی نرمافزارهای هوشمند خودرو یا کارگاههای مهارتآموزی برای تولید قطعات پیشرفته، گامی مهم در راستای توسعه سرمایه انسانی خواهد بود. این مسیر، نهتنها پویایی صنعت خودرو را تضمین میکند، بلکه اعتماد به توان داخلی را نیز، که در مقاله «بازسازی اعتماد ملی» مورد تأکید قرار گرفت، بازمیآفریند.
پیامدهای اقتصادی برای شهرهای کوچک
پویایی صنعت خودرو، تأثیری فراتر از خط تولید دارد و میتواند تحولی چشمگیر در اقتصاد محلی ایجاد کند:
ایجاد اشتغال پایدار: توسعه زنجیره تأمین بومی، منجر به فعالسازی کارگاههای کوچک و متوسط در مناطق کمتر توسعهیافته میشود. برای مثال، واحدی که سیستم تعلیق خودرو تولید میکند، میتواند دهها فرصت شغلی برای جوانان منطقه فراهم سازد. چنین اقداماتی، در راستای دیدگاه مقاله «نقش استارتآپهای محلی در احیای اقتصاد شهرهای کوچک»، از شدت مهاجرت به کلانشهرها میکاهد.
جهتدهی سرمایهها به تولید: صنعتی که محصولی باکیفیت و رقابتی تولید میکند، میتواند گرایش به سرمایهگذاری غیرمولد در خودرو را کاهش دهد. به جای نگهداشت خودرو بهمثابه دارایی، سرمایهها به سمت استارتآپهای تولیدی، فناوریمحور، و کارگاههای نوآور سوق مییابند. این رویکرد، تحقق همان هدفی است که در مقاله «اقتصاد غیرمولد» دنبال شد.
تقویت اعتماد عمومی: وقتی رانندهای خودرویی باکیفیت، مقرونبهصرفه، و ساخت داخل میبیند یا کارگری میبیند که قطعه ساختهشده به دست او در خط تولید به کار رفته، حس غرور و اعتماد به تولید ملی در او زنده میشود. چنین سرمایهای اجتماعی، زیربنای توسعه پایدار است.
نمونههای عملیاتی و الگوهای موفق
برای ملموستر شدن مسیر پیشنهادی، میتوان به نمونههایی فرضی ولی قابل تحقق اشاره کرد: در یکی از مناطق صنعتی کشور، واحدهای قطعهسازی سالهاست به فعالیت مشغولاند، اما به دلیل کمبود سرمایه و فناوریهای نو، از ظرفیت کامل خود استفاده نمیکنند. حال اگر برنامهای برای نوسازی تجهیزات این واحدها با حمایت دولتی و همکاری مراکز علمی اجرا شود، صدها فرصت شغلی جدید ایجاد شده و نیاز به واردات قطعه کاهش خواهد یافت. یا در شهری کوچک با پیشینه صنعتی، پروژه آزمایشی برای تولید خودروهای برقی آغاز شود. کارگاههای محلی میتوانند قطعات ساده مانند بدنه یا سامانههای تهویه را بسازند و نیروی جوان، پس از آموزش، در فرایند تولید مشارکت کند. این مدل، علاوه بر احیای اقتصاد محلی، میتواند بهعنوان الگو در دیگر مناطق نیز تکرار گردد.
موانع پیشرو
مسیر پویایی صنعت خودرو، بدون چالش نیست:
تحریمها: محدودیتهای بینالمللی، دسترسی به فناوریهای نو و زنجیره تأمین جهانی را سخت کردهاند. همکاری با شرکای جدید نظیر چین یا هند، میتواند بخشی از این چالش را برطرف کند، ولی نیازمند دیپلماسی فعال و سیاستورزی هوشمندانه است.
ساختار انحصاری: تسلط چند خودروساز بر بازار، مانع رقابت و خلاقیت است. بدون اصلاح این ساختار، کارگاههای نوپا و استارتآپها امکان رشد نخواهند یافت.
کمبود سرمایه: توسعه فناوری، آموزش نیروی انسانی و تقویت زیرساختها، نیازمند سرمایهگذاری کلان است که در شرایط فعلی اقتصادی کشور، تأمین آن چالشی بزرگ به شمار میرود.
بیاعتمادی عمومی: تجربههای تلخ از کیفیت پایین محصولات و تحققنیافتن وعدهها، باعث شده تا بخشی از جامعه به صنعت خودرو بدبین باشد.
راهکارها و پیشنهادها
برای عبور از این چالشها، مجموعهای از اقدامات پیشنهاد میشود: حمایت از واحدهای بومی: اعطای تسهیلات کمبهره و معافیتهای مالیاتی به واحدهای قطعهسازی در مناطق محروم. اجرای پایلوت خودروهای برقی: اجرای پروژههای آزمایشی در مناطق صنعتی کوچک برای آغاز تولید خودروهای نوین. همکاری با مراکز دانشگاهی: طراحی دورههای تخصصی در زمینه طراحی قطعات الکترونیکی و نرمافزارهای خودرویی. ایجاد فضای رقابتی: صدور مجوز برای برندهای جدید و اصلاح ساختار انحصاری. بازسازی اعتماد: تولید محصولات باکیفیت، قیمتگذاری شفاف و روایت تلاش کارگران و مهندسان داخلی.
چشمانداز آینده
چند سال آینده را تصور کنید. در شهری صنعتی، کارگاهی کوچک باتری خودروهای برقی میسازد و صدها جوان در آن مشغول به کارند. خیابانها، میزبان خودروهایی با برند ایرانیاند و مردم از هزینه نگهداری پایین آنها رضایت دارند. کارگری با افتخار از نقشش در زنجیره تولید میگوید. این تصویر، با نوآوری و همکاری محلی، دستیافتنی است.
تجارب جهانی، مسیرهای الهامبخش
کشورهایی مانند چین، با برندهایی نظیر BYD و ویتنام با شرکت VinFast، نشان دادهاند که یک اقتصاد درحالتوسعه نیز میتواند در صنعت خودرو جایگاهی جهانی بیابد. ایران نیز با اتکا به نیروی انسانی توانمند و بازار مصرفی گسترده، ظرفیت تبدیلشدن به بازیگری مهم در این حوزه را دارد.
سخن پایانی
صنعت خودرو در ایران، در چهارراهی از فرصت و بحران قرار دارد. با تکیه بر نوآوری فناورانه، حمایت از همکاریهای محلی و سرمایهگذاری در آموزش، میتوان نهتنها این صنعت را نوسازی کرد، بلکه اقتصاد مناطق محروم را نیز متحول ساخت. این حرکت نیازمند همافزایی میان دولت، صنعت و جامعه است. جادههای کشور، چشمانتظار خودروهاییاند که نهتنها حرکت، بلکه امید، اعتماد و هویت ملی را حمل میکنند. اکنون زمان آن فرارسیده است که با ارادهای ملی، این مسیر را آغاز کنیم.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.