|

معضل مهاجران افغانستانی

محصول مدیریت ناکارآمد

امان از افراط و تفریط، امان از آنان که میانه ندارند، یا از این‌ طرف بام یا آن‌ طرف بام می‌افتند و این آفتی است که در مسائل مختلف گریبان جامعه ایرانی را می‌فشارد، فرقی هم نمی‌کند جنس و نوع آن مسئله چه باشد، مهم واکنش‌هایی است که غالبا نه از سر منطق بلکه مبتنی بر احساسات رقم می‌خورد و دلیل عمده آن هم در تصمیم‌های بالادستی است؛ آنجا که مسئولان مملکت بدون توجه به خواست و میل مردم اقدام به اتخاذ تصمیماتی کرده یا برنامه‌هایی را بدون توجه به ظرفیت فکری یا توان اقلیمی کشور یا مقوله‌های فرهنگی جامعه به اجرا درمی‌آورند و این‌گونه است که خروجی چنین برنامه و تصمیماتی شکست و پشیمانی است.

محصول مدیریت ناکارآمد
محمدهادی جعفرپور وکیل دادگستری

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

امان از افراط و تفریط، امان از آنان که میانه ندارند، یا از این‌ طرف بام یا آن‌ طرف بام می‌افتند و این آفتی است که در مسائل مختلف گریبان جامعه ایرانی را می‌فشارد، فرقی هم نمی‌کند جنس و نوع آن مسئله چه باشد، مهم واکنش‌هایی است که غالبا نه از سر منطق بلکه مبتنی بر احساسات رقم می‌خورد و دلیل عمده آن هم در تصمیم‌های بالادستی است؛ آنجا که مسئولان مملکت بدون توجه به خواست و میل مردم اقدام به اتخاذ تصمیماتی کرده یا برنامه‌هایی را بدون توجه به ظرفیت فکری یا توان اقلیمی کشور یا مقوله‌های فرهنگی جامعه به اجرا درمی‌آورند و این‌گونه است که خروجی چنین برنامه و تصمیماتی شکست و پشیمانی است.

مصداق‌ها و مثال‌های فراوانی می‌توان به‌عنوان شاهد این ادعا آورد که نه در قوه مقننه و نه در سایر دستگاه‌های اجرائی و تصمیم‌ساز کشور آنچه مهم نیست و مورد توجه یا تجزیه و تحلیل قرار نمی‌گیرد، خاستگاه و تمنیات مردم است.

مدیران بالادستی کشور در بدنه حکومت بدون توجه به نیازهای واقعی مردم و مقتضیات جامعه ایرانی صرفا در خیال عملیاتی‌کردن ادعاها و ایده‌های خام و بدون کارشناسی قلم انشا برداشته و آنچه را به ذهنشان می‌رسد، کمترین مطالعه‌ای به هیبت دستوری الزام‌آور درمی‌آورند و آنچه را خلق کرده‌اند به امان خدا رها می‌کنند تا روز و روزگاری که تالی فساد و مصائب آن تصمیم یقه جامعه و افراد ملت ایران را بگیرد. تأسف‌آور آنجاست که چنین وضعیتی برای حضرات اهمیتی نداشته مگر آنکه تلنگری از آن مصائب به ‌گوشه‌ای از رخت و لباس آقایان بگیرد؛ آنگاه است که پس از آسمان‌ریسمان بافتن‌های عجیب با ژستی مظلومانه، تبعات آن تصمیمات را نوعی استثنا تلقی کرده یا حدوث چنین حادثه‌ای را متوجه «دولت قبل» می‌کنند یا رخ‌دادن چنین فاجعه‌ای را تماما گردن «دشمن خارجی» می‌اندازند و در این میان یک پای تقصیر به جامعه و عدم صبر و همکاری مردم متصل می‌شود. این چرخه معیوب در سال‌های اخیر در قبال مسئله مهاجران افغانستانی به‌ وضوح دیده شده و این روزها بیشتر دیده می‌شود.

سال‌هاست که موج‌های پیاپی مهاجرت از افغانستان به دلایل گوناگون -اعم از جنگ، فقر، ناامنی‌ و افراط‌گرایی مذهبی- به سمت ایران سرازیر شده، اما آنچه از دولت‌ها و نهادهای ایرانی دیده‌ایم، چیزی جز تصمیم‌گیری‌های احساسی، هیجانی و بی‌برنامه نبوده است. یک روز با شعارهای انسان‌دوستانه، بی‌محابا مرزها را می‌گشایند، بدون آنکه زیرساخت‌های آموزشی، بهداشتی، شهری و اجتماعی کشور آمادگی جذب این جمعیت را داشته باشد؛ روز دیگر، با فضاسازی‌های رسانه‌ای و سیاسی، تمام مهاجران را به چشم تهدید می‌نگرند و آنان را یکسره مقصر تمام معضلات جامعه معرفی می‌کنند. این افراط‌‌ها و تفریط‌ها نه‌تنها کمکی به حل معضل مهاجرت نکرده، بلکه به تشتت اجتماعی، افزایش نفرت‌پراکنی و گسترش تبعیض در جامعه انجامیده است. در این میان، مهاجر افغان -چه آن کسی سال‌ها در این خاک زیسته و کار کرده و چه آن کس که تازه‌وارد است- همواره در بلاتکلیفی و بی‌هویتی معلق مانده است. نه شهروند محسوب می‌شود که از حقوق ابتدایی برخوردار باشد، نه میهمان محترمی است که با کرامت از او پذیرایی شود، بلکه بدل به سیبلی شده است که هرگاه نظام تصمیم‌گیری کشور دچار ناکامی می‌شود، انگشت اتهام را به سمت او می‌گیرد تا از خود سلب مسئولیت کند. بی‌توجهی به سیاست‌گذاری مهاجرتی مبتنی بر داده‌های دقیق، نیازسنجی اقلیمی و ظرفیت‌سازی فرهنگی موجب شده امروز با جامعه‌ای مواجه باشیم که در آن شکاف میان «میزبان» و «مهاجر» هر روز عمیق‌تر می‌شود. جوان ایرانی با حس تبعیض در اشتغال و رفاه دست‌و‌پنجه نرم می‌کند و جوان مهاجر، زیر فشار بی‌هویتی، تحقیر و طردشدگی روزگار می‌گذراند و این نه عدالت است و نه تدبیر. بنابراین آنچه جامعه ایران در مسئله مهاجرت افغان‌ها نیاز دارد، نه حذف و طرد‌ و نه پذیرش بی‌برنامه، بلکه سیاست‌گذاری‌ هوشمندانه، انسانی و مبتنی بر مصالح ملی است. راه میانه، همان حلقه مفقوده‌ای است که در غبار شعارها و تصمیمات شتاب‌زده گم شده است. تا زمانی که نگاه‌ها از احساسات به سمت عقلانیت و مطالعات واقعی سوق داده نشود، همچنان باید شاهد تکرار شکست‌ها و افزایش شکاف‌های اجتماعی باشیم.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.