ایران، چین و روسیه؛ ائتلافی که هنگام بحران جوابگو نبود
وقتی منافع اقتصادی بر ائتلاف میچربد
وقتی اسرائیل و پس از آن ایالات متحده در هفتههای اخیر ایران را هدف حملات خود قرار دادند، انتظار میرفت چین و روسیه واکنشی قاطع نشان دهند. در سالهای گذشته، خصومت مشترک با آمریکا، سه کشور ایران، روسیه و چین را به هم نزدیک کرده بود. آنها بارها در جنگ اوکراین و همچنین در نقاط مختلف خاورمیانه، سعی کردهاند شکاف میان واشنگتن و اروپا را عمیقتر کنند و غرب را به چالش بکشند.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: وقتی اسرائیل و پس از آن ایالات متحده در هفتههای اخیر ایران را هدف حملات خود قرار دادند، انتظار میرفت چین و روسیه واکنشی قاطع نشان دهند. در سالهای گذشته، خصومت مشترک با آمریکا، سه کشور ایران، روسیه و چین را به هم نزدیک کرده بود. آنها بارها در جنگ اوکراین و همچنین در نقاط مختلف خاورمیانه، سعی کردهاند شکاف میان واشنگتن و اروپا را عمیقتر کنند و غرب را به چالش بکشند.
بنابراین، پس از نخستین حمله اسرائیل در ۱۳ ژوئن، این تصور در میان عامه وجود داشت که چین بهعنوان قدرتمندترین عضو این مثلث ضدآمریکایی، بهسرعت سامانههای موشکی کوتاهبرد و تجهیزات پدافندی به ایران ارسال خواهد کرد. حداقل انتظار میرفت پکن از نفوذ دیپلماتیک خود برای انزوای اسرائیل و آمریکا بهره بگیرد، درخواست جلسه اضطراری شورای امنیت بدهد و قطعنامهای برای محکومیت حملات به متحدش ایران مطرح کند. اما اتفاقات اخیر در ایران نشان داد که این پیوند تنها تا حدی میتواند این ائتلاف را کنار هم نگه دارد.
واکنش سرد پکن
چین پس از محکومیت حمله اسرائیل و توصیف آن بهعنوان «جسورانه» و «نقض حاکمیت ایران»، مسیر محتاطانهتری را در پیش گرفت و بر ضرورت دیپلماسی تأکید کرد. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، در گفتوگوی تلفنی با همتای اسرائیلی خود در ۱۴ ژوئن، از محکومکردن مستقیم اقدامات اسرائیل خودداری کرد و شی جینپینگ، رئیسجمهور چین نیز چهار روز بعد خواستار «کاهش تنش» شد و اعلام کرد چین آماده است «نقش سازندهای در بازگرداندن صلح و ثبات به خاورمیانه ایفا کند».
در واکنش به تصمیم مجلس ایران برای بستن تنگه هرمز، سخنگوی وزارت خارجه چین ضمن تأکید بر اهمیت راهبردی خلیج فارس برای تجارت جهانی، بهطور تلویحی به ایران هشدار داد و خواستار آن شد که شرکای منطقهای اجازه ندهند آشفتگی بیشتر، رشد اقتصادی جهان را تهدید کند.
در شرایط عادی، چین و روسیه خوشحال هستند که ایران را بهعنوان اهرمی علیه آمریکا و متحدانش به کار بگیرند؛ اما زمانی که تنشها به درگیری نظامی و تهدیدی برای ثبات جهانی تبدیل میشود، پکن حمایت بدون قید و شرط از ایران را بهعنوان یک سرمایهگذاری نامطمئن تبدیل میکند و ترجیح میدهد روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود با غرب را حفظ کند. این رویکرد محتاطانه نهتنها ضربهای به ایران است، بلکه نشانهای است از اینکه اتحاد «نامحدود» میان شی جینپینگ و ولادیمیر پوتین نیز به اندازهای که تبلیغ میشود، مستحکم نیست.
عدم توازن در روابط سهجانبه
ایران، روسیه و چین دارای ایدئولوژیها، رژیمهای سیاسی و اهداف راهبردی متفاوتی هستند و روابط ایران با دو شریک بزرگترش بهشدت نامتوازن است. برای مثال، چین شریان حیاتی اقتصاد ایران است و حدود ۹۰ درصد نفت ایران را خریداری میکند و مواد و فناوریهای کلیدی برای توسعه تسلیحات ایران را تأمین میکند؛ اما این مبادلات برای چین اهمیت کمتری دارد؛ چراکه تنها حدود ۱۰ درصد نفت وارداتی چین از ایران تأمین میشود و اقتصاد چین بیش از ۴۰ برابر بزرگتر از اقتصاد ایران است. روابط تجاری چین با آمریکا و اتحادیه اروپا نیز بسیار گستردهتر و سودآورتر است.
روسیه نیز منافعی دارد که لزوما با ایران همسو نیست و مانند چین از حمایت جدی از ایران پرهیز کرده است. هرچند روابط مسکو با پکن نسبت به تهران متوازنتر است، اما اقتصاد روسیه کمتر از یکهشتم اقتصاد چین است و یکسوم بودجه دولت روسیه از محل فروش نفت تأمین میشود که چین بزرگترین خریدار آن است. علاوه بر این، روسیه برای ماشین جنگی خود بهشدت به تأمین کالا از چین وابسته است. اگر روسیه روزی با کمبود منابع مالی یا نیروی انسانی مواجه شود، تردید زیادی وجود دارد که چین برای نجات مسکو وارد عمل شود.
اختلاف در ارزشها
حتی میان دولتهای اقتدارگرا نیز تفاوت ارزشها میتواند همکاری را محدود کند. سال ۲۰۲۳، شی جینپینگ، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه را «انفجاری» توصیف کرد که مارکسیسم-لنینیسم را به چین آورد و راه جدیدی پیش پای مردم چین گذاشت؛ اما پوتین، با وجود سالها حضورش در کاگب شوروی، اکنون فروپاشی امپراتوری روسیه را مایه تأسف میداند و کودتای لنین را کار «ماجراجویان سیاسی و نیروهای خارجی» میخواند که کشور را برای منافع خود تجزیه کردند. رهبر حزب کمونیست چین احتمالا از اینکه پوتین حزب کمونیست روسیه را به یک بازیگر فرعی در پارلمان روسیه تنزل داده، ناخشنود است.
از زمان جنگ جهانی دوم، رهبران دموکراسیهای غربی بر پایه جهانبینی مشترک با یکدیگر همکاری مؤثری داشتهاند. اینکه آیا ایران میتواند چنین همدلیای با شی جینپینگ، رهبر کشوری بیخدا، یا پوتینی که خود را مدافع مسیحیت ارتدکس معرفی میکند، داشته باشد، پرسشی جدی است.
واکنش پکن به بحران اخیر ایران شاید برای غرب تا حدی امیدوارکننده باشد. اگر دونالد ترامپ سرانجام موفق شود میان مهاجم و قربانی تمایز قائل شود -یا دستکم درک کند که پوتین او را بازی داده- رئیسجمهور آمریکا میتواند بدون نگرانی از حمایت چین از روسیه، از اوکراین حمایت کند. تا زمانی که ایران و روسیه به عرضه نفت ارزان و ایجاد مزاحمت برای غرب و متحدانش ادامه دهند، منافع چین تأمین میشود. بااینحال، دستکم در حال حاضر، پکن بعید است از دو شریک ادعایی خود حمایت کند؛ بهخصوص اگر این امر منافع اقتصادی و ثبات جهانیاش را به خطر بیندازد.
منبع: Atlantic
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.