تلاقی درست سینما و روانکاوی
ترس از طردشدن، پیامدهای عمیق عاطفی، روانی-اجتماعی و بینفردی دارد. طردشدن نهتنها باعث واکنش شدید در فرد میشود، بلکه ترس از تکرار این تجربه میتواند به شکل گستردهای بر رفتار شخص تأثیر بگذارد.


فرزانه متین
ترس از طردشدن، پیامدهای عمیق عاطفی، روانی-اجتماعی و بینفردی دارد. طردشدن نهتنها باعث واکنش شدید در فرد میشود، بلکه ترس از تکرار این تجربه میتواند به شکل گستردهای بر رفتار شخص تأثیر بگذارد. این حس طردشدگی یا اینکه مورد تنفر کسی قرار بگیریم تا حدی در همه انسانها دیده میشود اما واقعبینانه اگر به این موضوع نگاه کنیم، متوجه میشویم علل واقعی این ترس در حد اختلال که نظم زندگی را بر هم بزند، به دوران کودکی باز میگردد. در ابتدا این والدین هستند که بذرهای هرگونه اختلالی را در دوران کودکی در کودک میکارند و به بیانی زیباتر، دوران کودکی مانند گنجی است که نباید دست نااهلان بیفتد. لیلیا اینگلفسدوتیر، نویسنده وکارگردان نروژی، با فیلم دوستداشتنی (Loveable) محصول ۲۰۲۴، مضمون تلخ ترس از طردشدگی را در مدیوم سینما به تصویر درآورده است که اثرش مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است. دوستداشتنی، تلاقی درست سینما و روانکاوی است که به شکل مینیمالیستی ساخته شده است.
این فیلم عمیق که در بستر درام، عاشقانه و روانشناختی ساخته شده، شخصیتمحور است. قصه در مورد زنی ۴۰ساله به نام ماریاست که در تلاش برای ایجاد تعادل بین وظایف مادری و شغل خود است و همسر دومش به نام زیگموند هم اغلب برای کار به سفر میرود. فشار این شرایط، تأثیر خود را میگذارد و ازدواج آنها شروع به ازهمگسیختگی میکند. با وجود تلاشهای ماریا برای حفظ رابطهشان، زیگموند سرانجام او را از تمایل خود برای طلاق آگاه میکند و ماریا حالا مجبور است با عمیقترین ترسهایش روبهرو شود.
تمامی این اتفاقات که تبدیل به انبوهی از اندوه و خشم در ماریا شده، شخصیتش را بهشدت ضعیف کرده است. جملاتی که بین ماریا و روانکاوش پس از آن که زیگموند اعلام میکند از او جدا میخواهد شود ردوبدل میشود، بسیار قابل تأمل است. ماریا: «همه چیزای خوبی که توی زندگیم دارم را با خودش میبره و دیگه هیچی باقی نمیمونه». در مقابل روانکاو میپرسد: «همه چیزای خوبی که داری، فقط به اون بستگی داره؟» و در نهایت ماریا میگوید: «یه جورایی اون همه چیزای خوب منه»؛ در اینجاست که ما متوجه میشویم ماریا بهشدت ترس از طردشدگی دارد و نباید آن را با شخصیت وابسته مقایسه کرد. حالا روانکاو سعی میکند ماریا را با خاطرات ناخودآگاهش روبهرو کند.
دوستداشتنی، نه قهرمان دارد و نه ضدقهرمان، بلکه با هر دو نفر، یعنی ماریا و زیگموند، همذاتپنداری میکنیم. کارگردان با قابهایی بسیار ساده اما توفانی از احساسات، ما را وارد بحران شخصیتی ماریا میکند. گاهی از ماریا به دلیل اصرارش بر ادامه زندگی با شوهری که او را نمیخواهد منزجر میشویم و حق را به زیگموند میدهیم که فضای خصوصی ندارد و در جاهایی با رنجهای درونیای که ماریا آنها را به دوش میکشد و میپندارند که دوستداشتنی نیست، دلسوزی میکنیم و این حس به سراغمان میآید که این احساسات را تجربه کردهایم. قصه فیلم ساده و البته آشناست و این آشنایی همان سفر به درون خود است که لیلیا اینگلفسدوتیر در دوستداشتنی، اولین فیلمش، به غیر از اضافهگویی و شاخوبرگدادن به آن به زیبایی به تصویر کشیده است. فیلم فرسایش یک رابطه نیست، بلکه میخواهد از درون تاریکی، نور را نشان دهد، اینکه امید همیشه وجود دارد؛ امید به تغییر، امید بازگشت به اصل خویش.
در پرده اول، اثر داستان به آشنایی ماریا و زیگموند تا ازدواج آنها میپردازد و دوران سرخوشی آن دو را به ما نشان میدهد. اما در پرده دوم با یک تغییر لحن روبهرو میشویم. هفت سال از ازدواج این دو گذشته و با شرایطی روبهرو هستیم که ایدئال یک خانواده نیستند. ماریا هماکنون مادر چهار فرزند (دو فرزند نوجوان از همسر اولش و دو فرزند خردسال از زیگموند) است و چالشهای متفاوتی با بچهها دارد.
با اینکه فیلم دارای دو بخش است، اما روایت منسجم است و قصه چندتکه نمیشود. زبان فیلم در پرده دوم بهشدت تلخ و گزنده است و ما وارد زندگی ماریایی میشویم که خود را ضعیف و وابسته به شوهرش میداند و ترس از طردشدن دارد اما روانکاو در جای درستی ایستاده، به دور از شعارهای گلدرشت، این زن را با الگوی نادیدهگرفتهشدن در گذشتهاش روبهرو میکند و آن چیزی نیست جز دیدار ماریا و مادرش. سکانسهای مربوط به ملاقات این مادر و دختر قفل داستان شخصیت ماریا را باز میکند و ما متوجه میشویم عشق دریافتنشده از سوی مادر، چه زخمهای سنگینی بر پیکره روح و روان این زن جوان زده است و این قشنگترین قصه درمورد آسیبهای کودکی انسانهاست. ماریا با روبهروشدن با گذشتهاش به تدریج متوجه میشود دوستداشتنی است و حالا به صورت منطقی میتواند با همه عشقی که به همسرش دارد، از او جدا شود و خود را آماده زندگی جدیدی ببیند.
تماشای این فیلم با بازی بینظیر ماریا (هلگا گورن) ارزشمند است و مانند یک جلسه روانکاوی است که از بطن سینمای مستقل بیرون میآید و محتوا بر فریمهای سینما غالب میشود.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.