|

در سوگ بندر

همدردی دانشگاه با مردم داغ‌دیده بندرعباس

در پی فاجعه دلخراش اخیر در بندرعباس که به درگذشت و مجروح‌شدن شماری از هموطنان در بندر شهید رجایی منجر شد، جمعی از دانشجویان‌ با استقبالی کم‌نظیر، اساتید دانشگاهی و دو نفر از هنرمندان برجسته موسیقی سنتی ایرانی به میزبانی کانون‌های ایران‌شناسی دانشگاه تهران در برنامه‌ای شورانگیز همبستگی و همدردی خود را با مردم آسیب‌دیده بندرعباس اعلام کردند.

در سوگ بندر

یاسین صباغیان: در پی فاجعه دلخراش اخیر در بندرعباس که به درگذشت و مجروح‌شدن شماری از هموطنان در بندر شهید رجایی منجر شد، جمعی از دانشجویان‌ با استقبالی کم‌نظیر، اساتید دانشگاهی و دو نفر از هنرمندان برجسته موسیقی سنتی ایرانی به میزبانی کانون‌های ایران‌شناسی دانشگاه تهران در برنامه‌ای شورانگیز همبستگی و همدردی خود را با مردم آسیب‌دیده بندرعباس اعلام کردند.

 

در این مراسم استاد سهراب پورناظری و استاد‌ علی قمصری از نوازندگان چیره‌دست و نامدار موسیقی سنتی ایرانی با اجرای قطعاتی تأثیرگذار، راویان مرثیه‌ای سوزناک شدند برای جان‌هایی که در آتش بندر سوختند. نوایی که نه‌تنها در گوش‌ها که در جان حاضران طنین انداخت. پس از اجرای تک‌نوازی توسط دو استاد برجسته موسیقی ایرانی، برنامه شورانگیز هم‌نوازی بسیار دل‌انگیزی اجرا شد که با استقبال بسیار گسترده دانشجویان حاضر در جلسه همراه بود.

 

این نخستین باری است که استادان برجسته موسیقی ایرانی کنسرتی آموزشی و پژوهشی در دانشگاه برگزار می‌کردند. این برنامه در حالی برگزار شد که امکانات فنی سالن فردوسی برای برگزاری چنین کنسرتی آماده نبود. هدف از این گردهمایی نه‌تنها برای سوگواری بلکه ایجاد بستری برای تأمل درباره نقش اتحاد و همبستگی ملی در لحظات بحران و نشان‌دادن اهمیت پرداختن به یک درد مشترک جمعی در قالب ابراز همدردی تحت لوای ایران و ایرانی‌بودن بود. پس از اجرای برنامه موسیقی که حدود یک ساعت به طول انجامید، جلسه پرسش و پاسخ با استادان موسیقی برگزار شد که این بخش هم مورد توجه دانشجویان و دیگر حاضران قرار گرفت.

 

استاد پورناظری در ابتدای صحبت‌های خود، حضور در دانشگاه تهران و در میان دانشجویان را یکی از به‌یادماندنی‌ترین برنامه‌های خود خواند و آرزو کرد فضای دانشگاه برای آزاداندیشی و تفکر و اندیشه مهیا باشد. او در ادامه گفت 10 سال قبل در چنین فضایی به مناسبت هشتادمین سال تأسیس دانشگاه تهران به اجرای برنامه هنری پرداخته و در این 10 سال منتظر بوده تا دوباره با دانشگاهیان همنشین شود.

 

سهراب پورناظری در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به فاجعه بندرعباس و همراهی و همدلی ملی شهروندان در جای جای ایران با آسیب‌دیدگان و مصیبت‌دیدگان حادثه بندرعباس گفت: «مردم ایران در طول تاریخ با حضور و ایجاد یک کنش جمعی منسجم در بزنگاه‌ها گوی سبقت را از انواع جریان‌هایی که قصد دارند موضوع ایران و پرداختن به آن را به چالش بکشند، می‌ربایند».

 

ایشان با یادآوری زلزله کرمانشاه و شوری که در میان مردم از تمام شهرها و استان‌ها و اقوام مختلف ایرانی برای کمک به حادثه‌دیدگان کرمانشاه ایجاد شد، گفت: ما اهل کرمانشاهان هستیم و شاهد بودیم که سیل جمعیت از گوشه گوشه ایران برای یاری مردمان کرد کرمانشاهی عازم منطقه شده بودند. این رویداد نشان داد و ثابت کرد که در ایران ملت بزرگ ایران در همه حال چه رنج و غم و درد و چه شادی در کنار یکدیگر هستند. او در ادامه تصریح کرد: «واکنش مردم به حادثه بندرعباس بار دیگر نوع خاص، استثنائی و مثال‌زدنی اتحاد و همبستگی ملی ایرانیان را نشان داد و ثابت کرد این نوع از همگرایی در میان ایرانیان خودجوش و شگفت‌انگیز است و فکر نمی‌کنم این پدیده را در کشورهای دیگر با چنین مشخصاتی شاهد باشیم و معنای ایران در این شرایط دوباره ترسیم می‌شود».

 

در ادامه، استاد سهراب پورناظری در بخش پرسش و پاسخ دانشجویی در پاسخ به این سؤال که شما از جمله هنرمندانی هستید که ایران در کانون توجه هنری‌تان قرار گرفته، چرا ایران به عنوان یک موضوع در کانون آثار هنری شما قرار گرفته است؟ اظهار داشتند: «اگرچه برای پدربزرگ و پدر و خودم همیشه موضوع کارمان هنر و ایران بود اما از دوره‌ای به بعد موضوع ایران به عنوان موضوع مرکزی آثار من قرار گرفت چراکه پرداختن به ایران بسیار والاتر از هر موضوع دیگری در نقشه راه فکری من جای دارد و یگانه مجرایی را که برای رساندن پیام‌های خود به مخاطبانم دنبال‌ می‌کنم، محوریت قراردادن موضوع ایران در آثار هنری‌ام است.

 

از سال حدودا ۹۴ ایران به موضوع مرکزی من تبدیل شد. کارهایی کردم که شاید به لحاظ هنری حتی سلیقه خودم نیز نبود اما برای رساندن پیام‌هایی که فکر می‌کردم باید شنیده شود، این مسیر را انتخاب کردم. جا دارد یادی کنم از لحظاتی که سعادت داشتم در کنار استاد جواد طباطبایی روزگار سپری کنم و در روزهای پایانی زندگی ایشان در کنارشان بودم و همیشه آموختنی بودند. برای من هم در ابعاد انسانی، یک انسان ویژه بودند و هم از نقشه راهی که ترسیم کردند، سعی کردم در کارهایم الهام بگیرم. امیدوارم که راهشان با همه موانعی که وجود دارد، همچنان ادامه پیدا کند».

 

در ادامه بخش پرسش و پاسخ دانشجویی استاد علی قمصری ضمن اشاره به جان‌سوزبودن آنچه برای هم‌میهنان عزیزمان در بندرعباس اتفاق افتاد و عرض تسلیت به تمامی ایرانیان، حس و حال موسیقی خطه جنوب کشورمان را مانند خلق‌وخوی مردمان این منطقه گرمابخش، شورانگیز و طراوت‌بخش توصیف کردند و افزودند: «جایگاه موسیقی سنتی ایرانی در میان مردمان ایران‌زمین در مقایسه با جایگاه موسیقی سنتی یا کلاسیک در سایر کشورها و فرهنگ‌های دیگر از موقعیت و اهمیت ویژه‌تری برخوردار است و طرفداران بیشتری در میان مردم در سطوح مختلف سنی دارد». قمصری با استقبال از حضور در میان اهالی دانشگاه و آکادمی گفت امیدوار است چنین برنامه‌هایی در دانشگاه بیشتر برگزار شود.

 

استاد علی قمصری در پاسخ به این سؤال که نظر شما درباره اظهارات و نقدهایی که در رابطه با نوآوری شما در نواختن تار ایرانی مطرح می‌شود، چیست، تأکید کرد: «هر نوآوری‌ای در کنار دوستداران و علاقه‌مندان، نقدهایی هم داشته و من همیشه پذیرای نقدها و نظراتی که درمورد سبک نواختن و آهنگ‌سازی‌هایی که انجام می‌دهم، هستم و برای آنچه انجام می‌دهم، مطالعه می‌کنم و با سفرهایم بیشتر متوجه می‌شوم که باید بیشتر یاد بگیرم و کار کنم و به مسیری که در پیش گرفته‌ام، اعتقاد و ایمان کامل دارم». ایشان تصریح کردند: «من نمی‌توانم درباره نوع نگاهم به موسیقی و تار ایرانی بگویم کار نو و سبک تازه‌ای را معرفی کرد‌ه‌ام و این موضوعی است که آیندگان باید درباره آن تصمیم بگیرند».

 

استاد سهراب پورناظری در پاسخ به این پرسش که ارزیابی شما از برگزاری چنین مراسم و برنامه‌هایی و حضور در محافل دانشجویی چیست، ضمن استقبال و تأکید بر اهمیت حضور در دانشگاه و دیدار با دانشجویان و گفت‌وگو با آینده‌سازان ایران و با اشاره به برگزاری چنین مراسم‌ها و کنسرت‌ها و نشست‌ها و حضور هنرمندان در محافل دانشجویی، خروجی چنین محافلی را بسیار ارزشمند توصیف و خاطرنشان کردند: «این نوع از نشست‌ها و هم‌صحبتی‌ها می‌تواند پیوند عمیقی را بین فضای دانشگاهی و فضای هنری به‌عنوان گوینده منویات مردم یک سرزمین ایجاد کند».

 

استاد پورناظری با اشاره به مشکلات و محدودیت‌های موجود در سالن فردوسی دانشکده ادبیات گفت پس از 10 سال به جای اینکه محدودیت‌ها و مسائل فنی سالن کم شود، شاهد افزایش مشکلات این بخش و فرسودگی امکانات و وسایل در سالن فردوسی هستیم و پشت صحنه وضعیت نامناسبی دارد و سیستم صدا هم وضعیت نامناسبی دارد و مجبور شدیم از دوستان بیرون برای رفع این کاستی و اجرای مناسب موسیقی در این سالن استفاده کنیم و امکانات صوتی را به دانشگاه منتقل کنیم و این وضعیت به هیچ وجه برای دانشگاه آن هم دانشگاه مادر کشور که شناسنامه علمی کشور است، شایسته نیست. وقتی دانشگاه تهران توسط بنیاد‌گذارانش بنا نهاده شد، قطعا چنین چشم‌اندازی را برای امروز متصور نبودند و متأسفم که در این دانشگاه دارای بهترین سیستم‌های صوتی و دیگر مشخصات فنی نیستیم».

 

استاد پورناظری در ادامه گفت: «می‌خواهم این قول را به شما بدهم که در سال آینده حتما در روزی مانند امروز با همراهانی که در این سال‌ها در کنار ما حضور داشتند، در اینجا حضور پیدا کنیم و آستین همت بالا بزنیم و این سالن را از نظر فنی و تجهیزات مورد نیاز به مجهزترین سالنی که حداقل در میان کشورهای منطقه وجود دارد، تبدیل کنیم و با حضور این عزیزان سال دیگر در چنین روزهایی با این شرایط جدید با عشق ما و دیگر هنرمندان برای شما به اجرای برنامه بپردازیم».

 

استاد علی قمصری هم در ادامه این بخش با اشاره به یکپارچگی و درهم‌تنیدگی سبک‌های مختلف در موسیقی نواحی ایرانی به شرح پروژه هنری خود تحت عنوان پروژه تار ایرانی پرداختند و اذعان کردند: «من از زمانی که پروژه تار ایرانی را آغاز کردم، با سفر به نقاط مختلف ایران سعی کردم صدای این تنوع عظیم و شگفت‌آور موسیقی نواحی مختلف ایران و موسیقی مقامی به‌ وسیله تار ایرانی باشم و این سفرها برای من درک بیشتر و عمیق‌تری از ابعاد پژوهشی این موضوع و از نظر شخصی هم آشنایی با مسائل، مشکلات و چالش‌های مردم سرزمینم را به همراه داشت. تار ایرانی من را از داخل ویترین به داخل مردم و به جای جای ایران برد و به واسطه تار ایرانی با ایران بیشتر آشنا شدم».

 

ایشان افزودند: «این ارتباط بی‌واسطه با مردم برای من در نهایت منجر به ایجاد علاقه شدیدتر و عمیق‌تری به کشورم ایران عزیز و جغرافیای وسیع ایران شد. در این روزها که اخبار سیاسی ناخوشایندی به گوش می‌رسد، این سفرها موجب شد تا بیشتر حساس شوم و شاید اگر این سفرها را نمی‌رفتم، درد کمتری نسبت به امروز داشتم و نسبت به سخنانی که برخی درباره خلیج فارس بر زبان جاری کردند، کمتر حساس می‌شدم. تار ایرانی برای من مانند یک فلسفه تازه‌ بود که روزنه‌های جدیدی برایم گشود. سبک‌های مختلفی که در موسیقی ایرانی وجود دارد، برای من جالب بود که در بسیاری از کشورها یک شکل بخصوص موسیقی وجود ندارد مثلا در هلند موسیقی اروپایی بیشتر اجرا می‌شود و در روسیه هم همین‌طور یا فرانسه هم به همین شکل، یعنی در هیچ کشوری ندیده‌ام که موسیقی فولکلور و مقامی فراوانی مانند ایران وجود داشته باشد.

 

در این باره حتی در موسیقی فولکلور و مقامی هم علیرغم مشترکات بسیار، گونه‌گونی هم وجود دارد و با مطالعه و دقت زیاد می‌توان اینها را دریافت کرد. در موسیقی ایرانی بخشی موسیقی فولکلور است و بخشی موسیقی سنتی که به صورت مشترک و آکادمیک در همه جای کشور دیده می‌شود و بخشی هم موسیقی مقامی است که اگرچه کلاسه‌بندی شده اما فنون و روایت خاص خودش را هم در هر شهر دارد. تنوع سازمندی در ایران هم منحصر‌به‌فرد است. در ایران نت‌ها و فواصل زیادی در موسیقی کاربست دارد که در نوع خود بی‌نظیر است و اگر نت موسیقی فرانسوی در دوره قاجار وارد ایران نمی‌شد، امروزه این تنوع هم بیشتر بود. این به آن معنا نیست که نباید از دستاوردهای موسیقی اروپایی و غربی استفاده نکنیم». در ادامه برنامه پرسش‌هایی درباره ادامه فعالیت‌ها و برنامه‌های موسیقی دو استاد مطالبی طرح شد. برخی از دانشجویان نیز به صورت شفاهی به بیان نظرات خود پرداختند. سهراب پورناظری هم درباره پویش هزار باده ناخورده ابراز امیدواری کرد که در آینده این پویش با جدیت بیشتر پیگیری و اجرائی شود.

 

پس از پرسش و پاسخ و در انتهای مراسم با پخش سرود «ای ایران» هنرمندان، اساتید و دانشجویان یک‌صدا به همخوانی با این سرود زیبا پرداختند و احساس شور ملی و میهنی را در جان و دل یکدیگر تقویت کردند. لازم به ذکر است که ساعت‌ها پیش از آغاز برنامه صدها نفر از دانشجویان و دیگر علاقه‌مندان در ورودی‌های دانشگاه تهران و نیز سالن دانشکده ادبیات دانشگاه تهران حضور داشتند و منتظر آغاز برنامه بودند. حضور بسیار گسترده دانشجویان در این برنامه که به صورت رایگان برگزار شد، بسیار چشمگیر بود.

 

استقبال از حضور استادان موسیقی ملی در دانشگاه تهران

احسان هوشمند: در ابتکاری به‌یادماندنی، دو نفر از مهم‌ترین استادان موسیقی ملی یعنی سهراب پورناظری و علی قمصری در دانشگاه تهران به اجرای موسیقی پرداختند و با گرامیداشت یاد آسیب‌دیدگان فاجعه بندرعباس، ساعات شورانگیزی در دانشگاه تهران آفریدند. در سال‌های گذشته بی‌مهری و کم‌توجهی به موسیقی ملی و دل‌انگیز ایرانی موجب نشده در روح و روان جامعه ایرانی این موسیقی جایگاه خود را از دست دهد، بلکه استادان و نام‌آوران موسیقی با خلق آثار گران‌بها، به پیشرفت و استمرار حیات این نوع از موسیقی یاری رساندند. البته از یک سو محدودیت‌های فراوان از‌جمله محدودیت نمایش سازهای موسیقی ایرانی در صداوسیما و نیز محدودیت اجرای برنامه موسیقی در برخی شهرستان‌ها و استان‌ها و عدم اجازه به تولید برنامه‌های تلویزیونی متنوع برای بررسی و بحث و گفت‌وگو در‌باره این نوع موسیقی و بی‌توجهی به موسیقی ملی در کتاب‌های درسی دوره عمومی در آموزش‌و‌پرورش و دروس عمومی دانشگاهی و در نتیجه تلاش بخش‌هایی از ساختار برای به حاشیه راندن موسیقی ملی ایرانی و از دیگر سو ‌گسترش رسانه‌های جدید از‌جمله شبکه‌های اجتماعی و افزایش توجه به موسیقی غیر‌ایرانی، نگرانی‌هایی برای حفظ جایگاه موسیقی ملی و سنتی ایرانی ایجاد کرده است. یکی از راه‌های غلبه بر کاستی‌های موجود در زمینه توجه به موسیقی ملی ایرانی، برگزاری کنسرت‌های متنوع در جای‌جای ایران‌زمین است تا زمینه پیوند گسترده‌تر با این موسیقی فاخر فراهم شود. دانشگاه‌های کشور در این زمینه نقش مهمی دارند.

حضور صدها هزار جوان ایرانی به‌عنوان آینده‌سازان کشور در دانشگاه، فرصتی است تا با حضور استادان موسیقی و برگزاری کنسرت‌های موسیقی، نسل جوان و تحصیل‌کرده دانشگاهی با موسیقی ایرانی بیشتر دمخور شوند و راه برای شکوفایی بیشتر این نوع از موسیقی فاخر گشوده شود. در اقدامی تحسین‌برانگیز، دو نفر از برجسته‌ترین استادان موسیقی ملی ایرانی، یعنی آقای سهراب پورناظری و علی قمصری، با اجرای رایگان کنسرت موسیقی در مهم‌ترین دانشگاه کشور، یعنی دانشگاه تهران، به ابتکار عمل تازه و درخوری برای توسعه ارتباط بیشتر با نسل جوان دانشگاهی دست زدند و حضور این دو استاد موسیقی در دانشگاه تهران موجب شکل‌گیری لحظات خاطره‌انگیزی در این دانشگاه‌ شد. با وجود محدودیت‌های فنی و امکانات صوتی و پشت‌صحنه‌ای برای برگزاری چنین کنسرتی، با همت جناب پورناظری از طریق همکاران بیرون از دانشگاه این محدودیت‌ها برطرف و زمینه برگزاری آبرومند این کنسرت آموزشی و پژوهشی فراهم شد؛ چرا‌که افزون بر اجرای کنسرت زیبا و به‌یادماندنی، آن‌هم به صورت رایگان تا همه علاقه‌مندان بتوانند در این برنامه شرکت کنند، فرصتی هم برای گفت‌وگو، پرسش و پاسخ با دانشجویان ایجاد شد. استادان موسیقی در این کنسرت و نشست متعاقب آن، ضمن استقبال و ارج‌نهادن به حضور مشتاقان دانشجویی در این مراسم، وعده دادند‌ در دیگر دانشگاه‌های کشور نیز به اجرای برنامه مشابه اقدام کنند. هر دو استاد در میان دانشجویان به علایق ملی و وطن‌دوستی خود اشاره داشتند و دانشجویان را به توجه بیشتر به ایران فرا‌خواندند. این برنامه با ابتکار کانون ایران‌شناسی دانشجویان دانشگاه تهران برگزار شد. از چهار ساعت مانده به آغاز کنسرت، ده‌ها نفر از علاقه‌مندان با تشکیل صف آماده حضور در مراسم شدند. اشتیاق دانشجویان به برگزاری چنین نشست‌ها و کنسرت‌هایی را باید به فال نیک گرفت. برگزاری جلسه گفت‌و‌شنود هم بر جذابیت برنامه افزوده بود. امید است بیش از پیش فرصت برای برگزاری چنین کنسرت‌هایی فراهم شود. این فضاهای هنری و موسیقایی، جدا‌ از ایجاد نشاط و بالندگی در میان نسل جوان، به تقویت همبستگی اجتماعی و انسجام ملی نیز یاری می‌رسانند. استاد پورناظری در این مراسم وعده داد تا سال آینده، اگر شرایط فراهم شود‌، از نظر سیستم صوتی و امکانات فنی، سالن فردوسی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران را به مجهزترین امکانات برای برگزاری چنین کنسرت‌هایی بدل کنند. امید است مسئولان دانشگاه تهران از این فرصت حسن استفاده را داشته باشند و سال آینده سالن فردوسی به افتخاری برای کشور در زمینه برگزاری کنسرت‌های موسیقی و هنری تبدیل شود. استمرار برگزاری چنین کنسرت‌هایی در دیگر دانشگاه‌های کشور نیز نیاز فوری امروز فضاهای دانشگاهی است که امید است جناب قمصری و جناب پورناظری از آن استقبال کنند. همچنین به دیگر هنرمندان وطن‌پرست پیشنهاد می‌کنم در چنین پویشی که راه را برای ارتباط بیشتر با نسل جوانِ دانشجو در دانشگاه‌های کشور فراهم می‌کند، بپیوندند و به این طریق به توسعه فرهنگی و هنری کشور یاری رسانند.