چه سرنوشتی در انتظار حزب الله است؟
اظهارات صریح دولت جدید لبنان مبنی بر حمایت از حاکمیت ملی و اصلاحات نهادی، در این سناریو هیچ گام ملموسی از سوی دولت لبنان برای خلعسلاح حزب الله محتمل نیست.

به گزارش گروه رسانه ای شرق؛ روز هشتم آوریل، خبرگزاری رویترز گزارشی منتشر کرد که در آن به نقل از یکی از مقامات ارشد حزبالله اعلام کرد حزبالله لبنان آماده است تا با رئیسجمهوری لبنان در مورد زمین گذاشتن سلاحهای حزبالله مذاکره کند؛ البته به شرطی که اسرائیل از پنج نقطهای که در جنوب لبنان تصرف کرده، عقبنشینی کند و به حملاتش به لبنان پایان دهد. این گزارش در میانه افزایش درخواستها در داخل و خارج از لبنان برای خلع سلاح حزبالله، بهویژه پس از سفر مورگان اورتگاس، فرستاده ویژه ایالات متحده، به بیروت منتشر شد. در این سفر، او بر لزوم خلع سلاح این گروه تأکید کرده بود.
این ابراز آمادگی مشروط حزبالله در خصوص مذاکره برای خلع سلاح، نشانهای از تغیر موضع این گروه از اکتبر سال 2023 تا به امروز است. در آن زمان حزبالله به عنوان سرسختترین دشمن اسرائیل و بهعنوان مسلحترین، سازمانیافتهترین و تاثیرگذارترین بازیگر در محور مقاومت مورد حمایت ایران مطرح بود. حزبالله لبنان از زمان جنگ با اسرائیل در سال ۲۰۰۶، این موقعیت را حفظ کرد. در آن سال، این گروه ارتش اسرائیل را مجبور به عقبنشینی از مرز لبنان کرد و این پیروزی در داخل لبنان موقعیتش را تثبیت کرد.
نتیجه این جنگ، یک قانون نانوشته را بین اسرائیل و حزبالله حاکم کرد که براساس آن توانایی و تمایل هر دو طرف برای وارد کردن آسیب به طرف مقابل به رسمیت شناخته شد و در نهایت دو طرف به این نتیجه رسیدند که یک آتشبس ناپایدار بهتر از درگیری سنگین است. البته این آتشبس ناپایدار از سوی حزبالله به بازدارندگی تعبیر شد.
این بازدارندگی نزدیک به دو دهه ادامه داشت و باعث شد حزبالله قدرت خود را تثبیت کند. همچنین این بازدارندگی به حزبالله روحیه و اعتمادبهنفس بیشتری تزریق کرد تا جایی که سیدحسن نصرالله، دبیرکل فقید حزبالله، اسرائیل را «ضعیفتر از تار عنکبوت» توصیف کرد اما واقعیت امر این بود که اسرائیل پس از جنگ سال 2006، در پشت پرده، سالیان متمادی را صرف جمعآوری اطلاعات و نفوذ در درون ساختار فرماندهی حزبالله کرد.
حالا یکسالونیم از حمله غافلگیرانه حماس علیه اسرائیل در 7 اکتبر 2023 گذشته، و قانون نانوشته جنگ سال 2006 امروز به نقطهای غیرقابل بازگشت رسیده است. حزبالله آسیب سنگینی را در درگیری با اسرائیل در یک سالونیم گذشته متحمل شده است. ترور سیدحسن نصرالله در 27 سپتامبر سال 2024 و ترور فرماندهان ارشد حزبالله ضربه سنگینی بود که به این گروه وارد شد. عملیات انفجار پیجرها نیز ضربهای دیگر به سازمان حزبالله بود. پس از آن حمله زمینی اسرائیل به جنوب لبنان آغاز شد و اسرائیل در طول چند هفته، به شدت جنوب لبنان را تخریب کرد و در ادامه سقوط بشاراسد در سوریه، مسیرهای لجستیکی حزبالله لبنان را مسدود کرد.
واقعبینانه است اگر بگوییم همه این رخدادها آسیبهای سختی به حزبالله وارد کرد و تضعیف نسبی این گروه را به همراه داشت. علاوه بر این داینامیکهای سیاست داخلی در لبنان نیز به گونهای پیش رفت که حزبالله دیگر مثل گذشته قدرت بازیگری و اثرگذاری در شکلدادن تحولات داخلی لبنان را نداشت. روند انتخاب رئیسجمهور و نخستوزیر لبنان و همچنین روند چینش کابینه نشان میدهد که حزبالله نتوانست مانند گذشته در این تحولات نقش موثری ایفا کند.
اشتباهات محاسباتی
قبل از شروع درگیری اسرائیل و حزبالله، تصور میشد که زرادخانه موشکی حزبالله از نظر کمیت و تنوع، شامل هزاران پهپاد و مهمات هدایتشونده دقیق است. در نتیجه، سرویسهای امنیتی اسرائیلی و غربی و همچنین تحلیلگران مستقل پیشبینی میکردند که در صورت وقوع یک جنگ، رگبار عظیمی از موشکها از سمت لبنان به سمت شهرهای اسرائیل، از جمله حیفا و تلآویو، سرازیر خواهد شد. حتی تحلیلهای اطلاعاتی اسرائیل از چند سال گذشته حاکی از آن بود که اسرائیل برای مقاومت در برابر قابلیتهای موشکی حزبالله با مشکل مواجه خواهد شد. مطالعات اسرائیلیها حاکی از آن بود که حزبالله میتواند حداقل ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ موشک و پهپاد در روز شلیک کند. با این حال، در جنگی که در سپتامبر ۲۰۲۴ آغاز شد، رگبار موشکی مورد انتظار از سوی حزبالله محقق نشد.
برخلاف جنگ سال ۲۰۰۶ که زرادخانه حزبالله عمدتاً دستنخورده باقی ماند و پس از آن نیز تقویت شد، در جنگ سال ۲۰۲۴ پس از یک سال درگیری محدود، حملات دقیق و عملیات خرابکارانه اسرائیل و ترور اکثر فرماندهان و رهبران ارشد حزبالله، از جمله سیدحسننصرالله، آغاز شد. این ضربات عملاً بسیاری از قابلیتهای نظامی حزبالله را نابود و دکترین دفاعی این گروه را به شدت تضعیف کرد.
علاوه بر این، ایران، به عنوان حامی حزبالله، همچنان تمایلی به ورود به یک درگیری گسترده با اسرائیل نداشت و همین ملاحظات ایران، گزینههای پیش روی حزبالله را بیشتر محدود کرد. در مجموع، این عوامل منجر به چندین اشتباه محاسباتی کلیدی در مورد نیات، نقاط قوت و قابلیتهای اسرائیل شد. حزبالله قابلیتهای خود را بیش از حد ارزیابی میکرد و معتقد بود که میتواند مانند سال ۲۰۰۶، یک درگیری فرسایشی محدود با اسرائیل را آغاز کند و در نهایت اسرائیل را به مذاکره وادار کند. با این حال، اسرائیل برنامههای دیگری داشت و استراتژی نظامی خود را با هدف کارایی بسیار بیشتر، با قدرت هوایی برتر و قابلیتهای تکنولوژیکی، تطبیق داده بود.
تلاش حزبالله برای انطباق
حالا که میان دو طرف آتشبسی هرچند شکننده برقرار شده، باید گفت که حزبالله با محدودیتهای زیادی روبهرو است؛ خصوصاً اینکه از دست رفتن بخش زیادی از سلاحهای استراتژیک، حزبالله را از اهرم مذاکره قابل توجهی محروم میکند. حزبالله برای تأمین مجدد زرادخانه خود نیز با مشکل مواجه است، زیرا مسیرهای قبلی لجستیکی از طریق سوریه، پس از سقوط اسد دیگر کاربردی نیستند و بسیاری از مسیرهای دیگر نیز یا توسط اسرائیل مسدود شدهاند و یا با اعمال فشار ایالات متحده آمریکا، قابل استفاده نیستند.
علاوه بر این، برقراری آتشبس مستلزم آن است که اعضای حزبالله که در جنوب رودخانه لیتانی مستقر هستند سلاحهای خود را به ارتش لبنان تحویل دهند و درخواستهای اخیر مقامات اسرائیل و ایالات متحده نشان میدهد که آنها ممکن است این درخواست را به عنوان شرطی برای توقف دائمی خصومتها به مناطق شمال لیتانی نیز تعمیم دهند. با در نظر گرفتن تشدید این فشارها و همچنین با در نظر گرفتن تغییرات سیاسی در لبنان، باید گفت نفوذ حزبالله در تحولات سیاسی داخل لبنان تضعیف میشود. حالا حتی مردم لبنان نیز بیش از گذشته از خواستههای بینالمللی برای خلع سلاح حزبالله و واگذاری تصمیمگیری درباره جنگ و صلح به دولت لبنان، حمایت میکنند.
البته بهرغم همه این چالشها، بعید است که حزبالله در آینده نزدیک سلاح خود را زمین بگذارد. اگرچه این گروه دیگر به اندازه قبل از جنگ غزه، سلاحهای استراتژیک در اختیار ندارد، اما همچنان قدرتمندترین جناح سیاسی مسلح در لبنان است و در بسیاری از زمینهها قدرتش با ارتش لبنان برابری میکند و حتی در برخی جنبهها، مانند تجربه و تسلیحات، از ارتش لبنان قویتر است. علاوه بر این، حضور مداوم اسرائیل در جنوب لبنان و حملات هوایی مداوم جنگندههای اسرائیلی، در کنار زمانبر بودن مذاکره دولت لبنان با حزبالله برای رسیدن به یک استراتژی دفاع ملی و تمایل حزبالله برای ارائه تصویری از خود مبنی بر تنها نیروی مقاومت در لبنان، آنهم درست قبل از انتخابات پارلمانی سال 2026، موجب خواهد شد تا این گروه به حفظ سلاحهایش ترغیب شود.
آخرین سخنرانی شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزبالله، در روز ۱۸ آوریل کاملاً واضح و روشن بود. او با تعیین پیششرطهایی برای هرگونه مذاکره در مورد استراتژی دفاع ملی لبنان، احتمال خلع سلاح حزبالله را رد کرد و هرگونه عادیسازی روابط لبنان با اسرائیل را نیز مردود شمرد. در چنین شرایطی، حزبالله چارهای ندارد جز اینکه استراتژی نظامی خود را از نو تنظیم کند. در درجه اول، حزبالله برای حرکت در این مسیر به کمک ایران نیاز دارد. بنابراین هم ایران و هم حزبالله سعی خواهند کرد تا مسیرهای قابل استفاده از طریق زمین، دریا و هوا را برای تجهیز مجدد حزبالله بیازمایند. البته حرکت در این مسیر بهطور طبیعی کُند خواهد بود و با خطرات قابل توجهی از جمله رصد اطلاعاتی امنیتی اسرائیل مواجه خواهد شد.
چنانچه اسرائیل در این خصوص اطلاعاتی به دست آورد، بدون شک اقدام نظامی خواهد کرد و این اقدام نظامی ممکن است به شعلهور شدن مجدد آتش جنگ بیانجامد. یکی از مسیرهای تدارکاتی حزبالله همچنان سوریه خواهد بود. بنابراین تضعیف هیئتتحریرالشام و دولت تازهتاسیس محمد جولانی کاملاً به نفع حزبالله و ایران خواهد بود. با این حال، این تاکتیک نیز خطرات مختص به خود را دارد و میتواند دوباره پای حزبالله را به داینامیکهای امنیتی و پرچالش سوریه باز کند، خصوصاً اگر این تاکتیک شامل همکاری با علویها باشد که علیه مقامات جدید سوریه شورش کردهاند.
از نقطه نظر سیاسی، حزبالله تلاش میکند تا بر مذاکرات دولت لبنان و اسرائیل درباره تعیین مرز اثر بگذارد تا اطمینان حاصل شود که مزارع شبعا - سرزمین مورد مناقشه بین لبنان، اسرائیل و سوریه که توسط اسرائیل اشغال شده- پس گرفته شود. صرف نظر کردن از ادعاهای مربوط به مزارع شبعا، به عنوان یک شکست سیاسی تلقی خواهد شد، مگر اینکه حزبالله امتیازاتی مانند برچیده شدن پستهای مرزی اسرائیل دریافت کند. علاوه بر این، حزبالله به دولت لبنان فشار خواهد آورد تا علیه حضور اسرائیل در جنوب لبنان و حملات هوایی مداوم اسرائیل، از جمله علیه بیروت، اقدامی انجام دهد.
چنین فشاری احتمالاً با استدلالهای نمایندگان طرفدار حزبالله در پارلمان لبنان، سخنان انگیزشی دبیرکل حزبالله و تهدید به از سرگیری حملات گسترده علیه مواضع اسرائیل همراه خواهد شد. البته بعید است حزبالله در میانه نیاز به بازسازی قابلیتهای اطلاعاتی و نظامیاش، چنین تهدیدهایی را عملی کند اما یک اقدام تحریکآمیز قابل توجه از سوی اسرائیل - مانند حملات مستقیم به ایران، ترورهای هدفمند رهبران کلیدی حزبالله یا تهاجمهای نظامی قابل توجه اسرائیل - میتواند حزبالله را به سمت یک درگیری دیگر سوق دهد.
در نهایت، حزبالله در برابر اقدامات دولت لبنان که تحت عنوان اصلاحات اقتصاد داخلی، اقدامات شفافیتزا مقاومت خواهد کرد چراکه معتقد است همه این اقدامات با هدف تضعیف حزبالله انجام میشود و این اقدامات، تلاشهای حزبالله برای تجدید زرادخانههای سلاح و بازسازی زیرساختهایش را تهدید میکند. راهحل مد نظر حزبالله چه خواهد بود؟ تمدید مهلت. تنها راهی که پیش پای حزبالله است این است که روند اجرایی شدن اقدامات دولت لبنان را کُند کند و به موازات آن به دنبال یافتن راهحلهایی برای دریافت سهم خود از کمکهایی باشد که از سوی اتحادیه اروپا، کشورهای عربی و ایالات متحده به دولت لبنان میشود.
در ماههای گذشته اینطور به نظر رسیده که دولت لبنان سعی میکند تا استراتژی عملگرایانه و سنجیدهای را در برخورد با حزبالله در پیش بگیرد. برخلاف استراتژی دولت لبنان پس از جنگ سال 2006، که در نهایت به درگیری مسلحانه حزبالله با دولت لبنان و اشغال برخی خیابانهای بیروت توسط حزبالله انجامید، این بار دولت لبنان قصد ندارد به آن سمت برود.
استراتژی دولت لبنان ثبات و حاکمیت بلندمدت است و ظاهراً این استراتژی را بر رویارویی زودهنگام با حزبالله ترجیح میدهد. البته دولت لبنان تحت ریاستجمهوری جوزف عون و نخستوزیری نواف سلام قصد خود را برای اعمال مجدد کنترل و مهار تدریجی استقلال نظامی حزبالله از ارتش لبنان نشان داده است اما بعید است خلع سلاح فوری حزبالله را دنبال کند، زیرا این امر باعث آشوب فرقهای در لبنان شده و حزبالله را به سمت اجرای اقدامات تهاجمی سوق میدهد. آخرین باری که دولت لبنان در سال ۲۰۰۸ سعی در برچیدن زیرساختهای نظامی و ارتباطی حزبالله در بیروت داشت، این گروه برای مدت کوتاهی پایتخت را به دست گرفت و سایر شبهنظامیان فرقهای را شکست داد.
این بار به نظر میرسد که دولت لبنان سعی دارد تحت عناوینی نظیر ایجاد مشروعیت داخلی از طریق اصلاحات حکومتی، بهبود اقتصادی و تقویت نهادی سیاست خود در قبال حزبالله را پیش ببرد و از این طریق و به مرور زمان، اهرم سیاسی لازم برای برخورد با حزبالله لبنان، ایجاد کند. به نظر میرسد دولت لبنان خوب میداند که اقدامات ناگهانی، بهویژه تحت فشار اسرائیل و ایالات متحده، میتواند باعث بروز ناآرامیهای فرقهای در لبنان شود و بهبود شکننده اوضاع پس از بحران را از میان برده و برنامه اصلاحات را از مسیر خود خارج کند.
در نتیجه، لبنان احتمالاً وارد گفتوگوی محتاطانهای خواهد شد و تلاش خواهد کرد تا حزبالله را از نظر سیاسی در چارچوبی خاص و تحت رهبری دولت ادغام کند و پیشرفت تدریجی این رویکرد را به بازیگران بینالمللی نشان دهد تا زمان بخرد. براساس رویکرد آیندهنگر، تغییر پایدار باید از درون صورت گیرد و کاهش نفوذ حزبالله به انسجام داخلی و صبر استراتژیک نیاز دارد نه اجبار خارجی.
سه سناریوی پیش رو برای حزبالله
با در نظر گرفتن نکاتی که بالا ذکر شد، سه سناریو محتمل است. این سه سناریو به ترتیب از احتمال زیاد تا احتمال کم دستهبندی شدهاند. این سناریوها شرح میدهند که داینامیک روابط بین دولت لبنان، حزبالله و اسرائیل در ماههای آینده چگونه ممکن است پیش برود:
خلع سلاح حزبالله در میانه فشار خارجی و درگیریهای کمشدت تعلیق میشود
بهرغم اظهارات صریح دولت جدید لبنان مبنی بر حمایت از حاکمیت ملی و اصلاحات نهادی، در این سناریو هیچ گام ملموسی از سوی دولت لبنان برای خلعسلاح حزبالله محتمل نیست. مهمترین دلیل این است که دولت لبنان احتیاط میکند و مراقب تنشهای فرقهای، شکنندگی سیاسی و آسیبپذیریهای اقتصادی خواهد بود و این امر باعث میشود که در مواجهه مستقیم با حزبالله مردد باشد. در عوض، دولت لبنان به احتمال زیاد گفتوگوی تدریجی و اقدمات نمادین را به اقدامات قاطع مانند فشار مستقیم بر حزبالله برای خلع سلاح، به جای مجبور کردن حزبالله به خلع سلاح، ترجیح خواهد داد.
با این حال، بازیگران خارجی دولت لبنان را برای تغییر لحنش در قبال حزبالله تحت فشار قرار خواهند داد. ایالات متحده فشار دیپلماتیک بر دولت لبنان را با هدف خلع سلاح حزبالله و ایجاد کنترل دولت در دستور کار قرار خواهد داد و اسرائیل فشار نظامی بر دولت لبنان را در جنوب حفظ خواهد کرد و به حمله به اهداف حزبالله به دلخواه خود ادامه خواهد داد. اگرچه دولت لبنان برای مقاومت در برابر قدرت نظامی اسرائیل تلاش خواهد کرد، اما تسلیم شدن در برابر این فشار خارجی، اعتبار سیاسی دولت لبنان را از بین برده و در نتیجهی فشار بر دولت لبنان برای خلع سلاح حزبالله، ابتکارات دولت در خصوص اصلاحات داخلی تضعیف خواهد شد.
بنابراین، مطالبات حداکثری بازیگران خارجی به جای توانمندسازی دولت لبنان، اختلافات را در جامعه لبنان تشدید کرده و حزبالله را قادر میسازد تا خود را بهعنوان یک مقاومت مشروع در برابر نفوذ و دخالت بازیگران خارجی، بهویژه در بحبوحه حضور و عملیات نظامی مداوم اسرائیل در جنوب لبنان، معرفی کند. در چنین شرایطی حزبالله به دولت لبنان فشار خواهد آورد تا بهعنوان پیششرط هرگونه مذاکرهای در مورد خلع سلاح یا تدوین یک استراتژی دفاع ملی برای لبنان، اسرائیل را مجبور به عقبنشینی کند.
البته بعید است که اسرائیل با این شرط موافقت کند. به این ترتیب، پیامی به حوزههای انتخابیه حزبالله ارسال میشود مبنی بر اینکه هیچ راهی جز مقاومت وجود ندارد. با گذشت زمان، حزبالله مقاومت محدود در برابر پایگاههای اسرائیل در جنوب لبنان را در پیش خواهد گرفت و حملات دورهای به شمال اسرائیل را با هدف تلاش برای بیرون راندن نیروهای اسرائیلی انجام خواهد داد.
اسرائیل که از تواناییهای نظامی حزبالله، تقویت مداوم تسلیحات و برنامههای مقاومت در طول زمان نگران است، احتمالاً حملات دقیق علیه اهداف حیاتی حزبالله را تشدید خواهد کرد و تلاش خواهد کرد تا به تدریج قدرت این گروه را کاهش دهد. علاوه بر این، اسرائیل میتواند بار دیگر به عنوان یک اقدام دفاعی استراتژیک در برابر تهاجمات یا شلیک موشکها از سوی حزبالله، برای ایجاد یا گسترش یک منطقه حائل در جنوب لبنان تلاش کرده و تنش نظامی را تشدید کند.
این تحولات لبنان را بیثباتتر خواهد کرد و باعث نارضایتی اجتماعی و فشار اقتصادی بیشتر و همچنین به طور بالقوه باعث نارضایتی داخلی و تنشهای فرقهای خواهد شد. وقوع یک جنگ تمامعیار بین حزبالله و اسرائیل بعید است، اما خصومتها در امتداد مرز اسرائیل و لبنان دوباره آغاز خواهد شد و این خصومتها منجر به درگیریهای مکرر در مقیاس کوچک بین حزبالله و اسرائیل خواهد شد.
تعیین مرز منجر به عقبنشینی اسرائیل و خلع سلاح حزبالله میشود
در سناریوی دوم، دیپلماسی بینالمللی پایدار، همراه با صبر استراتژیک حزبالله، در نهایت ممکن است شرایطی را برای مذاکرات معنادار ایجاد کند. حزبالله با درک پیامدهای رویارویی مداوم و فشار نظامی اسرائیل، ممکن است بهطور استراتژیک موضع خود را تعدیل کرده و فضایی را برای میانجیگری بینالمللی با هدف تعیین مرز بین لبنان و اسرائیل فراهم کند. با پیشرفت مذاکرات، بهویژه در مورد سرزمینهای مورد مناقشه و مرزهای دریایی، این حرکت دیپلماتیک میتواند بهطور مؤثر تنشها را در امتداد مرز کاهش داده و شدت و دفعات حملات نظامی اسرائیل را به طور قابل توجهی کمتر کرده و محیطی با ثبات نسبی ایجاد کند.
با بهرهبرداری از این فضای دیپلماتیک- بهویژه در صورت پیشرفت مذاکرات ایران و ایالات متحده - دولت لبنان به تدریج حزبالله را در مذاکرات داخلی جدی با تمرکز بر تدوین یک استراتژی جامع دفاع ملی برای لبنان مشارکت خواهد داد. این استراتژی تصمیمات مربوط به جنگ و صلح را به دولت منتقل میکند و استقلال حزبالله را در استفاده از سلاح محدود میکند. هدف این مذاکرات ادغام تدریجی قابلیتهای نظامی حزبالله در نهادهای رسمی دولتی لبنان و هموار کردن راه برای خلع سلاح نهایی این گروه خواهد بود. حزبالله، با آگاهی از تغییر داینامیکهای منطقهای و احساسات داخلی لبنان که به طور فزایندهای طرفدار ثبات و اصلاحات اقتصادی است، ممکن است این گذار را بپذیرد و خود را در درجه اول به عنوان یک حزب سیاسی قوی در چارچوب ساختار سیاسی لبنان، فعال کند.
چنین تغییری نهتنها حاکمیت و اعتبار نهادی لبنان را افزایش میدهد، بلکه حمایت، سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی بینالمللی قابل توجهی را که قبلاً لبنان به دلیل وضعیت مسلحانه حزبالله از آن محروم شده بود، آزاد میکند. ترسیم موفقیتآمیز مرزها و آغاز غیرنظامیسازی حزبالله میتواند ذینفعان بینالمللی – بهویژه ایالات متحده، کشورهای اروپایی و کشورهای حاشیه خلیج فارس - را برای حمایت از تلاشهای گستردهتر برای بهبود و ثبات لبنان، بیشتر ترغیب کند.
رویارویی گسترده به واسطه شکست دیپلماسی از سر گرفته میشود
در سناریوی نهایی، شدت فزاینده حملات هوایی اسرائیل که به قلب لبنان، از جمله بیروت، میرسد و فشار دیپلماتیک و اقتصادی بیوقفه از سوی ایالات متحده، حزبالله را به سمت موضعی تهاجمیتر سوق میدهد. حزبالله در مواجهه با عملیات مداوم و هدفمند اسرائیل که با هدف تضعیف قابلیتهای استراتژیک این گروه، و با اهرم دیپلماتیک و مالی آمریکا انجام میشود، احتمالاً به این نتیجه خواهد رسید که موقعیت استراتژیکش با گذشت زمان صرفاً بدتر خواهد شد. در ساختار این محاسبه، حزبالله ممکن است رویارویی نظامی فوری را بر تضعیف تدریجی ترجیح دهد و به دنبال به حداکثر رساندن اهرم نظامی و سیاسی باقیمانده خود باشد.
در نتیجه، حزبالله احتمالاً در نهایت حملاتی را آغاز خواهد کرد یا به تحریکات اسرائیل به شدت پاسخ خواهد داد و تنشها را در امتداد مرز جنوبی لبنان بهطور قابل توجهی افزایش خواهد داد. یک درگیری جدید و شدید تنش میتواند به سرعت آغاز شود. نقطه آغاز این درگیری، تبادل موشک، رگبار موشکها به سمت شهرهای بزرگ اسرائیل و تشدید درگیریهای زمینی است. حزبالله، با پیشبینی حملات متقابل و گسترده اسرائیل، بر زیرساختهای نظامی زیرزمینی و شبکههای حمایت اجتماعی خود تکیه خواهد کرد و بر نارضایتی گسترده عمومی نسبت به فشارهای خارجی، در راستای تقویت مشروعیت داخلی و توجیه اقدامات خود به عنوان یک نیروی دفاعی در برابر تجاوز خارجی حساب باز خواهد کرد.
اسرائیل نیز که از حمایت قوی ایالات متحده برخوردار است و مشتاق بهرهبرداری از این رویکرد حزبالله است تا این گروه را بیش از گذشته تضعیف کند، با قدرت پاسخ خواهد داد و عملیات نظامی خود را فراتر از جنوب لبنان گسترش داده و زیرساختهای حیاتی حزبالله را در سراسر کشور، از جمله مراکز شهری پرجمعیت، هدف قرار خواهد داد. اسرائیل همچنین منطقه حائل خود را در جنوب لبنان گسترش خواهد داد و در لبنان، از استراتژی خود در سوریه و نوار غزه تقلید خواهد کرد.
این واکنش تهاجمی میتواند منجر به تلفات قابل توجه غیرنظامیان در لبنان، خسارات شدید زیرساختی و بحران گسترده انسانی شود و دولت لبنان را بیش از پیش بیثبات کرده و تلاشهای تدریجی برای بهبود وضعیت و اجرای اصلاحات را ناکام کند. در داخل، جامعه لبنان با خطر تشدید تنشهای فرقهای مواجه خواهد شد. بسیج نیروی حزبالله و عملیات نظامی گسترده اسرائیل این تنشها را تشدید خواهد کرد. هرچند میانجیگری بینالمللی تشدید خواهد شد، اما با توجه به محاسبات استراتژیک اسرائیل و حزبالله، دستیابی به کاهش سریع تنش یا آتشبس پایدار چالشبرانگیز خواهد بود.
آیندهای شکننده و قابل پیشبینی
اگرچه رویدادهای اخیر، دروازهای به سوی دورهای جدید در تاریخ لبنان گشوده است، اما ثبات دولت تازهتاسیس در لبنان در چند ماه آینده در بحبوحه فشارهای همهجانبه، متزلزل باقی خواهد ماند. حزبالله، دولت را از تسلیم شدن در برابر خواستههای اسرائیل و ایالات متحده منع خواهد کرد و در آن سو ایالات متحده برای خلع سلاح حزبالله تلاش خواهد کرد و اسرائیل که بهطور فزایندهای تهاجمی عمل میکند، به حملات خود به حزبالله ادامه خواهد داد و حضور نظامی خود را در جنوب لبنان حفظ خواهد کرد. وضعیت حزبالله نیز با توجه به محدود بودن گزینههایش، همچنان خطرناک خواهد بود: یا مجبور است وارد درگیری تمامعیار مجدد با اسرائیل شود و یا خلع سلاح را بپذیرد؛ و حزبالله هیچکدام از این دو گزینه را جذاب نمیداند.
از نظر اسرائیل، بازگشت به قوانین سابق درگیری که در آن حزبالله مرزهای اسرائیل را تهدید کند، دیگر قابل قبول نیست و با توجه به اینکه ارتش و کابینه اسرائیل با پیروزی بر حزبالله در جنگ گذشته جسورتر شدهاند، اسرائیل تقریباً به طور حتم به تهاجمی بودن و زورگویی خود ادامه خواهد داد. البته مشخص نیست این فشارها چگونه بیشتر خواهند شد. برای اولین بار در تاریخ معاصر لبنان است که موقعیت حزبالله در لبنان تضمینشده نیست و در برای تغییر مسیر دولت لبنان باز است. تعامل میان عوامل متعدد ذکر شده در این نوشتار است که به تعیین مسیر حزبالله و لبنان بهطور کلی کمک خواهد کرد، زیرا ترجیحات اسرائیل برای اقدام تهاجمی در حال آشکار شدن است.