با شرایط بحرانی جنگ در شهر چگونه مواجه شویم؟
قرارگرفتن در شرایط بحران جنگی ناخواسته همه دغدغهمندان را دوباره به فکر چالشهای اصلی و قدیمی حوزه فکر و فعالیتشان انداخت. به قول سعدی، غم عشق آمد و غمهای دگر جمله ببرد/ سوزنی باید کز پای برآرد خاری... و بعد آن بیت رودکی که: اندر بلای سخت پدید آید/ فضل و بزرگمردی و سالاری... .
به گزارش گروه رسانهای شرق،
قرارگرفتن در شرایط بحران جنگی ناخواسته همه دغدغهمندان را دوباره به فکر چالشهای اصلی و قدیمی حوزه فکر و فعالیتشان انداخت. به قول سعدی، غم عشق آمد و غمهای دگر جمله ببرد/ سوزنی باید کز پای برآرد خاری... و بعد آن بیت رودکی که: اندر بلای سخت پدید آید/ فضل و بزرگمردی و سالاری... . اگر بنا به پیشگرفتن راههای درست باشد، بهتر است در این شرایط صعب و درماندگی، به اشتباهات گذشتهمان در ساختن شهرهایمان در دهههای اخیر فکر کرده و در راه و روال جاری در حوزه شهر و معماری تجدیدنظر کنیم.
متأسفانه در دهههای اخیر، آنقدر در زمینه بهسازی و مقاومسازی ساختمانهای قدیمی مسکونی در بافتهای محلات قدیم یا تاریخی شهری و بازسازی و مرمت ساختمانهای عمومی قدیمی شهرهایمان مانند بیمارستانها، مدارس، مساجد و... ضعیف عمل کردهایم که هرچه زودتر به فکر جبران آن باشیم، باز هم دیر است؛ زیرا در دوران جنگ و ستیز و گریز، دیگر کسی به مرمت و ساخت نمیاندیشد. از سوی دیگر، همانطورکه قبلا در اینجا نقل کرده بودم، در جامعه ما خیلیها بنا بر تجربه باور دارند از دست دولت در شرایط بحران کار زیادی برنمیآید و مردم باید خودشان در سطح خانواده و محله برای بحرانها آماده شوند.
مطمئنا زلزله از جنگ وخیمتر است، اما در زمان جنگ هم حفاظت از جانها به همان شدت مطرح و اضطراری است. میگویند خودمان باید به فکر خودمان باشیم. باید نقشهای بچینیم و بیشتر هم آن را در گروههای محلی یا خانوادگی پیش ببریم. با کوچهبالاییها و کوچهپایینیها هماهنگ بشویم که در ساعت موعود بمباران چگونه عمل کنیم. باید روزمره با خطرات زندگی کنیم و گوشبهزنگ باشیم. سؤال این است: این استقلال از دولت و نهادهای حکومتی تا کجا؟ ما همه در اجتماعات محلیای زندگی میکنیم که از سطوح محله تا منطقه و کلانشهر، امکانات و خدماتی را باید برای ساکنان داشته باشند. محلات ما باید در نزدیکی خود فضاهای سبز و باز یا پناهگاههایی داشته باشند که هنگام زلزله یا جنگ، شهروندان به آنجا پناه ببرند و راهها باید باز باشند تا پدافند غیرعامل، هلالاحمر، سازمان مدیریت بحران و تمام سیستم شبکهای بیمارستان و درمان بتوانند با دسترسی مناسب به کمک مردم بشتابند.
شاید آمادگی مردم در کمکرسانی به یکدیگر در دو، سه روز اول زلزله یا جنگ در سطح محلات آسانتر باشد، اما این کافی نیست. شکل شهر و خیابانهایش، مدلهای شهرسازی یعنی خانههای کوتاه و ریزدانه یا مجتمعهای بلندمرتبه با تراکم زیاد و فاقد فضای باز و سبز کافی در هر گوشه از شهرهای ما، شرایط دسترسی و خدمترسانی خود را دارند. لزوم تجهیز و خالی نگهداشتن پارکها و زمینهای بزرگ شهر برای زمان اضطرار و بحران را نمیتوان نادیده گرفت. ما متأسفانه بهطور جدی از این نکات غفلت میکنیم.
مثلا شهرداری متوجه نیست که باید از مجوز ساخت دادن به مدارس در پارکها و به ساختمانهای زیاد و متراکم در محلاتی با دسترسی محدود، پرهیز کرد. متخصصان معمار و شهرساز معتقدند باید مسائل تابآوری شهری و پیشگیری را جدی بگیریم. افزایش مقاومت ساختمانها با استحکامبخشی مناسب، مصالح و شیشههای پنجره استاندارد و... دیگر الزامی تلقی میشود. تراکمفروشی و ساختمانسازی روی گسلها خطرناک است. ضوابط و آییننامههای ساختمانی باید اصلاح و رعایت شوند. تهران اشباع شده، اما شهرداری هنوز سیاست بهسازی و مرمت ساختمانهای مسکونی موجود را اولویت کار خود قرار نداده است.
آیا من، ما، شما اگر همین فردا قرار باشد بمبارانها دوباره شروع شوند، آمادهایم؟ بالاخره هرکس چهار نفر از همسایگانش را میشناسد، اما شناختن تمام همسایههای یک کوچه یا محلهای که در آن ساکن هستیم، زمان میخواهد. پس بهتر است بیشتر در موردش فکر کنیم و با هم به گفتوگو و برنامهریزی بپردازیم؛ با خانواده و دوستان و همسایگان، با همکاران و اهالی صنف و حرفهمان، با مغازهداران سر کوچه و مدیر سرای محله، با همه شهر... . متأسفانه از بعد از سالها که از تشکیل و فعالیت شورایاریها میگذشت، سه سال پیش این نهادهای محلهمحور تعطیل شدند و ارتباطات محلی سستتر از قبل.
اما هنوز برخی شورایاران در محلاتشان فعالیتهایی دارند و هنوز میتوانند توسط شهرداریهای محلی علاقهمند فعال، جمعهایی را در مدارس یا در سراهای محلات تشکیل دهند. نقش تلویزیون و رسانه نیز بسیار اهمیت دارد. «گروههای دوام» ( داوطلب واکنش اضطراری محله) نیز باید برای دوران جنگ احیا و فعال شوند. اگر «تابآوری» ترکیبی از ظرفیتهای مختلف و توانایی یک شهر در برابر مخاطراتی همچون جنگ باشد، شهر تا جایی تابآور خواهد بود که خدمات حیاتی آن در هر شرایطی برقرار باشد.
همچنین دولت وظیفه دارد امنیت روانی مردم را تأمین کند. با کار فرهنگی به مردم آموزش دهد و به آنها بیاموزد چگونه پناه بگیرند و از خطر دور شوند.بههرحال اگر بنا بر مقاومت و ادامه جنگ باشد، با جنگ باید زیست و آن را جزئی از زندگی دانست. حرکت ملی کیف یا کولهپشتی جنگ برای هر خانه، به کمک خیرین و داوطلبان میتواند در سطح ملی شکل گیرد. بنابراین، زمینهسازی برای گروههای دورهدیده امدادرسان داوطلب در سطح کوچهها و محلات و مجموعههای مسکونی، در هر مجتمع مسکونی، محله، کوچه و برزن نیز خوب است انجام گیرد. امید که این اقدامات در دستور کار نهادهای مربوطه و مردم دلسوز محلات قرار گیرد. ما متحد و هماهنگ در کنار هم، پایدار خواهیم ماند.
آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.