سنگهای درشت در مسیر روزنامهنگاران علم ایرانی
وقتی صحبت از خبرنگاری ورزشی یا خبرنگاری فرهنگی به میان میآید، کمتر کسی میپرسد چرا لازم است خبرنگاری تخصصی برای هریک از این حوزهها وجود داشته باشد، اما زمانی که عنوان خبرنگاری علم مطرح میشود افراد زیادی که میتوانند صاحبان رسانهها یا افراد دیگر باشند معتقدند این حوزه آنقدر موضوعیت یا گستردگی یا حتی ضرورت ندارد که بخواهد سرویسی مجزا در رسانهای به آن اختصاص پیدا کند.
وقتی صحبت از خبرنگاری ورزشی یا خبرنگاری فرهنگی به میان میآید، کمتر کسی میپرسد چرا لازم است خبرنگاری تخصصی برای هریک از این حوزهها وجود داشته باشد، اما زمانی که عنوان خبرنگاری علم مطرح میشود افراد زیادی که میتوانند صاحبان رسانهها یا افراد دیگر باشند معتقدند این حوزه آنقدر موضوعیت یا گستردگی یا حتی ضرورت ندارد که بخواهد سرویسی مجزا در رسانهای به آن اختصاص پیدا کند. به طور کلی چالشهای روزنامهنگاری علم در ایران شامل موارد زیادی میشود، اما یکی از مهمترین آنها، باورنداشتن به اهمیت و ضرورت روزنامهنگاری علم در کشور است. وقتی مدیران رسانهها، چه مکتوب و چاپی، چه در قالب برنامههای تلویزیونی یا در فضای مجازی به کارکردهای روزنامهنگاری علم اعتماد ندارند، سرمایه و زمانی هم برای این حوزه قائل نمیشوند. این موضوع را بهوضوح در سالهای اخیر دیدهایم که شمار مجلات چاپی علمی، برنامههای تلویزیونی مرتبط با علم و سایتهای فعال در حوزه خبرهای علمی کم و کمتر شدهاند و عملا رغبت یا مطالبه چشمگیری هم برای اینکه رسانهها بخش علمی داشته باشند، وجود ندارد. مجلات دانستنیها، دانشمند، برنامههای علمی ارزشمندی مثل آسمان شب، موتور جستوجو، چرخ و صفحات علمی روزنامه جامجم و... به دلیل فشارهای مختلف یا حمایتنشدن از سوی مدیران از رسانههای رسمی حذف شدند. اگرچه هنوز روزنامهنگاران علم و مروجهای علم تلاش میکنند چراغ فعالیتهایشان را در زمینه شبکههای اجتماعی و رسانههایی مثل پادکست و ویدئو زنده نگه دارند. در اینجا به چند مورد از چالشهایی که در مسیر روزنامهنگاری علم ایران قرار دارد، اشاره میکنیم.
نقد جایز نیست، تمجید کنید
متأسفانه نقدکردن فعالیتهای علمی محققان و مسئولان وزارتخانهها یا سازمانهای مرتبط با علم در ایران به معنای ناامیدکردن جامعه از پیشرفت در نظر گرفته میشود. ترویج این نگاه که هر پروژه یا محصول فناورانه، هر پرتاب ماهواره و هر داروی جدید و... نوعی دستاورد ملی است که فقط باید در مدحش گفت و نوشت و هر نقدی جفا به محققان کشور و موجب ناامیدی جامعه است، نهتنها سودبخش نیست، بلکه بیاعتمادیهای فراوانی را به دنبال دارد. مثال معروف این موضوع به زمان کرونا و تولید واکسنهای ایرانی برمیگردد؛ زمانی که با معرفی واکسن ایرانی این انتظار در نهادها و سازمانهای دولتی وجود داشت که رسانهها درباره تلاش محققان ایرانی که به نتیجه رسیده، بگویند و بنویسند، درحالیکه سؤالات پرشماری دراینمیان مغفول مانده بود و برخی مسئولان تمایلی به پاسخگویی دربارهشان نداشتند. نکاتی درباره زمان آغاز تحقیقات و فرایند تولید واکسن، اینکه مقاله پژوهشی آن در کدام نشریات معتبر پزشکی جهان منتشر شده است و چه کسانی داوطلب دریافت دوز اول واکسن بودند و کشورهایی که در تولید واکسن به ایران کمک کردند، سؤالاتی بود که با تأخیر زیادی به آنها پاسخ داده شد. تسری تفکری که میگوید از هر فعالیتی که به علم منتسب است، تعریف و تمجید کن، باعث میشود افراد هر خبر علمی درباره کشور را اتفاقی مثبت تلقی کنند و روند پرسشگری و مطالبهگری از میان برود. خیلی وقتها سؤالاتی که باید طرح شوند، اصلا نقد نیستند؛ مثلا اینکه چرا و با توجه به چه نیاز یا چالشی پژوهشی انجام شده و برایش بودجهای در نظر گرفته شده است؟ نقد برخی از فعالیتهای سازمانها و نهادها مثل کلیدخوردن پروژههای سدسازی که به نظر تعدادی از محققان محیط زیست اقدامی نادرست است، به عنوان مخالفت یا سنگاندازی در مسیر توسعه کشور مطرح میشود و با همین روال جلوی بسیاری از پرسشها و نقدهای سازنده گرفته میشود. بنابراین رسانه برای حفظ تداوم فعالیتش ترجیح میدهد نقد نکند و در بهترین حالت صرفا خبررسان باشد.
این اطلاعات محرمانه است
از چالشهای روزنامهنگاری علم در کشور ما ماجرای محرمانگی بیشتر حوزههای علمی است. همانطورکه در بخشهای قبلی اشاره کردیم، کار اصلی روزنامهنگار مطالبهگری و پرسشگری درباره عملکرد دولتها و مسئولان است. خبرنگار باید ناظر بر عملکرد قدرت، بنویسد و سؤال بپرسد، بنابراین وقتی موضوع بیشتر فعالیتهای علمی کشور به امری محرمانه تبدیل میشود، دیگر امکانی برای پرسشگری وجود نخواهد داشت، چه رسد به آنکه بخواهیم درباره نوع فعالیتهای علمی نقدی هم بنویسیم. برای مثال فرض کنید خبرنگاری بخواهد درباره ماهوارهای که در سازمان فضایی ایران طراحی و ساخته و به فضا پرتاب شده است، سؤالاتی بپرسد یا هنگام پرتاب آن در محل حضور داشته باشد و گزارشی تهیه کند. حتما با چالش مواجه خواهد شد؛ گرچه در برخی موارد انگشتشمار مجوز حضور برخی خبرنگاران حوزه علم برای پرتاب ماهوارهها داده شده است، اما این موضوع روالی ثابت ندارد. دراینباره رسانهها معمولا تبدیل میشوند به محلی برای انتشار متنی که روابطعمومی سازمان فضایی ارائه میکند و درصورتیکه اطلاعاتی بیش از آن بخواهیم، با توضیح اینکه موضوع محرمانه و امنیتی است، امکانی برای پیگیری به وجود نمیآید. گاهی هم مطالبات خبرنگاران برای مصاحبه حضوری با مسئولان این سازمانها آنقدر به تعویق میافتد که عملا موضوعیت خود را برای پرداخت از دست میدهد. نکته مهم اینجاست که حتما باید برای مسائل امنیتی و محرمانه اهمیت قائل شد و به آن توجه داشت اما به نظر میرسد این مسئله بیشتر دستاویزی برای فرار از پاسخگویی شده است. شاید بهتر باشد برای این مسئله با کمک روابطعمومی سازمانهای دولتی و رسانههای علمی راهکاری پیدا کرد و تلاش کرد تا تلاش برای محرمانگی بهجای حفاظت از اطلاعات محققان کشورمان باعث از دست رفتن اعتماد عمومی و سرمایههای اجتماعی نشود. ناگفته نماند این روند مخصوص سازمانی خاص نیست و در بسیاری از موارد سازمان انرژی اتمی، وزارت صمت، وزارت جهاد کشاورزی، وزارت علوم و سازمان محیط زیست و دیگر سازمانها و نهادهای مرتبط با علم نیز دیده میشود.
رسانهها روابطعمومی دانشبنیانها شدهاند
از اواخر دهه ۸۰ با رشد فعالیت شرکتهای دانشبنیان در ایران، روزنامهنگاری علمی به تلاشی برای نمایاندن فعالیت این شرکتها گره خورد. این اتفاق باعث شد رسانهها تمایل زیادی به پرداختن به اخبار شرکتهای دانشبنیان نشان دهند. از آن رو که این هم به عنوان نوعی فعالیت علمی مفید برای کشور مطرح شده بود، نقد و پرسشگری دربارهاش به معنای زیر سؤال بردن زحمات و تلاشهای محققان و نخبگان ایرانی بود. نوع انتشار خبر درباره این شرکتها باید در مجموع مثبت باشد؛ یعنی اگر حتی نقدی کوتاه به بخشی از فعالیت آنان میشد، اما باید در نهایت به اهمیت کسبوکار آنها پرداخته شود. کمکم با رشد تعداد شرکتهای دانشبنیان باید آمار و ارقامی از دستاوردهای دولت برای این موضوع ارائه میشد، درحالیکه بسیاری از فعالان این حوزه معتقد بودند رشد کمّی شرکتها نکته درخورتوجهی نیست، بلکه مهمتر از آن کیفیت کارشان است. عدهای هم بر این باور بودند که چون این شرکتها هنوز در ایران نوپا هستند و عمر کمی دارند، نباید از آنها انتقاد کرد؛ درحالیکه نقد میتواند باعث بهبود خیلی از فعالیتهای این شرکتها شود.
به جایگاه استادان و پژوهشگران خدشه وارد نشود
پژوهشگری و تدریس به عنوان استاد دانشگاه در جهان شغلی مانند بقیه شغلهاست که امکان خطا دارد و میتواند در حوزههای تخصصی یا غیرتخصصی اشتباه کند، اما اطلاق واژگانی مثل استاد، دکتر، پروفسور و دانشمند به افرادی که در رشتهای مدرک PHD دریافت کردهاند، باعث میشود اعتبار و قداستی برای این جایگاه ایجاد شود که اجازه تحلیل و نقد علمی را نمیدهد. این درحالی است که همانقدر که ممکن است یک صنعتگر در مرحلهای از کارش مرتکب اشتباه شود، یک پژوهشگر یا استاد دانشگاه هم خطایی در اظهارنظرش داشته باشد. کم نیستند استادان دانشگاهی که باور دارند سفر انسان به ماه دروغی بیش نبوده است و دربارهاش سخنرانی میکنند و مقاله مینویسند یا پزشکان و محققانی که معتقدند واکسن کرونا برای سلامت انسان مضر بود. نقد چنین نظراتی که در جامعه علمی جهانی با مقالات، پژوهشهای معتبر و آزمایشهای دقیق قابلیت پیگیری دارد، در فضای کشور ما، که پزشک و استاد دانشگاه جایگاهی قدیسوار دارد، ساده نیست. از طرفی نگاه پژوهشگران و جامعه آکادمیک به رسانهها نگاهی از بالا به پایین است. بسیاری از محققان ارتباط با رسانهها را فعالیتی عوامانه میدانند و تمایلی به ارتباط با رسانهها ندارند که همین موضوع باعث میشود کار روزنامهنگاران علم برای برقراری ارتباط با محققان و پرسیدن سؤال دشوار باشد.
هرچیزی اختراع نیست و هرکاری اکتشاف نیست
اختراع و اکتشاف از آن کلمات مثبتی هستند که به کار بردنشان در رسانههای بزرگ جمعی مثل صداوسیما و خبرگزاریهای رسمی به عنوان خبر دست اول و مهم میتواند آسیبرسان باشد، اما مسئله خود این اخبار نیستند، بلکه نوع پوشش خبری آنهاست که میتواند از چالشهای کار روزنامهنگاران علم در ایران به حساب بیاید. وقتی خبری از اختراع یک مخترع ایرانی منتشر میشود، نقد و تحلیل آن کار سختی است؛ چراکه اغلب رسانهها تلاش دارند آن را به عنوان دستاوردی برای کشور معرفی کنند. گاهی هم نهادها یا سازمانهایی وارد عمل میشوند تا آن دستاورد را مهم جلوه دهند، درحالیکه با روش علمی برای اکتشاف و اختراع آشنایی ندارند. نتیجه این اتفاقات میشود فهرست بلندبالایی از اختراعاتی که به عنوان دستاورد، رسانهای شده اما با اندکی جستوجوی اینترنتی میتوان فهمید چنین اختراعی یا اصلا ثبت نشده است یا قبلا در کشوری دیگر معرفی شده است.