خشم خود را مهار کنیم
سرهنگ سیدجمال موسوی.رئیس اداره آموزش و مشارکت عمومی معاونت اجتماعی فاتب

به نظر میرسد «خشم»، «خشونت» و «پرخاشگری» واژههایی هستند که با نزاع و درگیری در ارتباط بوده و به نوعی میتوان گفت درهم تنیده شدهاند. خشم، هیجان کاملا طبیعی و مانند سایر احساسات نشانه سلامت و تندرستی و عواطف انسانی است، اما هنگامی که از کنترل خارج شده و به خشونت تبدیل میشود، میتواند به حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود.
زمینه بسیاری از آسیبپذیریهای فردی مربوط به رفتارها و واکنشهایی است که فرد ممکن است در شرایط گوناگون از خود بروز دهد. پرخاشگری یکی از اختلالات رفتاری است که با هدف دفاع از خود و صدمهرساندن بهطرف مقابل صورت میگیرد، اما گاهی فرد پرخاشگر برای دفاع از خود، به خود نیز صدمه میرساند! پرخاشگری میتواند از تندخویی و عصبانیت کنترلنشده و گستاخی، تا خودزنی، دیگرآزاری و حتی رفتارهای تخریبگرایانه علیه اموال و اماکن خصوصی و عمومی بروز داده شود.
پرخاشگری ممکن است معلول هر موقعیت ناخوشایندی از قبیل درد، بیماری، دلتنگی، استرس، ناکامی و... باشد. گاهی ممکن است فرد به دلیل فقط چند ثانیه توقف پشت چراغقرمز یا دیررسیدن به اتوبوس، تاکسی، سرویس و... پرخاشگری کند، اما مهمترین عامل در بروز پرخاشگری ناکامیها هستند. بهعبارت دیگر وقتی فرد به هر دلیل نتواند با استفاده از شیوههای منطقی و معقول به هدف خود دست یابد یا از خود دفاع کند، ممکن است رفتاری پرخاشگرانه متناسب با سطح ناکامی از خود بروز دهد. البته این به آن معنا نیست که ناکامی همواره منجر به پرخاشگری میشود یا اینکه تنها علت پرخاشگری است، اما میتوان ناکامی و درد را از علل مهم پرخاشگری به شمار آورد. از نظر افراد عصبی و پرخاشگر بروز رفتار پرخاشگرانه، باعث رسیدن بهنوعی آرامش میشود، اما متخصصان امر بر این عقیدهاند که پرخاشگری نهتنها از شدت عصبانیت نمیکاهد، بلکه خود مولد خشونت خواهد بود و ممکن است منجر به بروز رفتارهای پرخطر تا حد خودکشی و دیگرکشی شود. ضمن اینکه توجیه رفتارهای پرخاشگرانه از سوی افراد همیشه عصبانی به این معنا نیست که این افراد از اعمال خشونت لذت میبرند، چراکه آثار و علائم پرخاشگری فقط
به مظاهر بیرونی و هیجانی خلاصه نشده و واکنشهای غدد درونریز و تغییر در میزان ترشح هورمونها را بهدنبال خواهد داشت که این تغییرات منشأ بروز بسیاری از بیمارهای جسمی و روانتنی خواهند بود. توصیههای لازم برای کنترل خشم و کاهش خشونت:
1) به اعضای خانواده یا زیردستان خود آموزش دهیم که مسائل و مشکلات خود را سریع با ما در میان بگذارند و از انباشتهکردن آنها خودداری کنند. این نکته را هر شخصی باید در ارتباطات طولی خود اعمال کند و نباید تصور شود که بهعنوان مثال یک مدیر میانی و بهطور کلی یک فرد تحصیلکرده از آن بینیاز است.
2) شرایط اجتماعی ممکن است همیشه بر وفق مراد ما نباشد. باید آمادگی لازم برای مواجهه با چنین شرایطی را داشته باشیم.
3) عامل ناکامی خود را بهدرستی شناسایی و برای رفع آن چارهاندیشی کنیم.
4) باور داشته باشیم که رسیدن به راهحل منطقی و معقول مشکلات، تنها با آرامش و تأمل ممکن است و مطمئن باشیم در هنگام عصبانیت و پرخاشگری فعالیت عادی مغز نیز مختل میشود.
5) سریع موقعیتی را که در آن عصبانی شدهایم، ترک کنیم و هرگز تصور نکنیم که همیشه حق با ماست.
6) همیشه تجربیات و پیامدهای رفتارهای پرخاشگرانه خود را به یاد داشته باشیم و نتایج آن را ارزیابی کنیم.
7) از خودمان دفاع نکنیم، وقتی با فردی روبهرو شدیم که بهشدت خشمگین است، توهین میکند، اشیا را پرت میکند، فریاد میکشد و قصد حمله به ما را دارد، بهترین راه، ترک موقعیت است.
8) اگر با بهکارگیری فنون بالا فرد پرخاشگر کمی آرام شد و رفتارهای پرخاشگرانهاش را کنار گذاشت، بهتر است بااحساس با او همدلی کنیم؛ یعنی اینکه خود را بهجای طرف مقابل بگذاریم و سعی کنیم از دریچه نگاه او به مسائل نگاه کنیم. برای این کار بهتر است از جملاتی مانند: میفهمم، متوجهم و حق با توست، استفاده کنیم. پس از همدلیکردن با فرد خشمگین و پس از اطمینان به اینکه به اندازه کافی آرام شده است، به کمک فن پرسوجو دلایل خشمگینشدنش را جویا شویم، بدون تردید پاسخ مناسبی خواهد داد.
9) یکی از راههای کنترل پرخاشگری، آموزش صحیح نحوه کنترل آن به کودکان و نوجوانان است. باید به کودکان آموزش دهیم که به زندگی امیدوار بوده و برای بهبود آن تلاش کنند، یأس و ناامیدی را در خود راه ندهند و در شکستهای خود بهجای برخورد انفعالی یا تصمیم و اقدام به هرگونه کار خلاف، مقتضای عقل و اندیشه به علل شکست بیندیشند و درصدد اصلاح رفتار خود و ازبینبردن عوامل شکست برآیند، هیچوقت هنگام خشم و عصبانیت تصمیم نگیرند و اقدام به کاری نکنند.
به نظر میرسد «خشم»، «خشونت» و «پرخاشگری» واژههایی هستند که با نزاع و درگیری در ارتباط بوده و به نوعی میتوان گفت درهم تنیده شدهاند. خشم، هیجان کاملا طبیعی و مانند سایر احساسات نشانه سلامت و تندرستی و عواطف انسانی است، اما هنگامی که از کنترل خارج شده و به خشونت تبدیل میشود، میتواند به حس مخرب و ویرانگر تبدیل شود.
زمینه بسیاری از آسیبپذیریهای فردی مربوط به رفتارها و واکنشهایی است که فرد ممکن است در شرایط گوناگون از خود بروز دهد. پرخاشگری یکی از اختلالات رفتاری است که با هدف دفاع از خود و صدمهرساندن بهطرف مقابل صورت میگیرد، اما گاهی فرد پرخاشگر برای دفاع از خود، به خود نیز صدمه میرساند! پرخاشگری میتواند از تندخویی و عصبانیت کنترلنشده و گستاخی، تا خودزنی، دیگرآزاری و حتی رفتارهای تخریبگرایانه علیه اموال و اماکن خصوصی و عمومی بروز داده شود.
پرخاشگری ممکن است معلول هر موقعیت ناخوشایندی از قبیل درد، بیماری، دلتنگی، استرس، ناکامی و... باشد. گاهی ممکن است فرد به دلیل فقط چند ثانیه توقف پشت چراغقرمز یا دیررسیدن به اتوبوس، تاکسی، سرویس و... پرخاشگری کند، اما مهمترین عامل در بروز پرخاشگری ناکامیها هستند. بهعبارت دیگر وقتی فرد به هر دلیل نتواند با استفاده از شیوههای منطقی و معقول به هدف خود دست یابد یا از خود دفاع کند، ممکن است رفتاری پرخاشگرانه متناسب با سطح ناکامی از خود بروز دهد. البته این به آن معنا نیست که ناکامی همواره منجر به پرخاشگری میشود یا اینکه تنها علت پرخاشگری است، اما میتوان ناکامی و درد را از علل مهم پرخاشگری به شمار آورد. از نظر افراد عصبی و پرخاشگر بروز رفتار پرخاشگرانه، باعث رسیدن بهنوعی آرامش میشود، اما متخصصان امر بر این عقیدهاند که پرخاشگری نهتنها از شدت عصبانیت نمیکاهد، بلکه خود مولد خشونت خواهد بود و ممکن است منجر به بروز رفتارهای پرخطر تا حد خودکشی و دیگرکشی شود. ضمن اینکه توجیه رفتارهای پرخاشگرانه از سوی افراد همیشه عصبانی به این معنا نیست که این افراد از اعمال خشونت لذت میبرند، چراکه آثار و علائم پرخاشگری فقط
به مظاهر بیرونی و هیجانی خلاصه نشده و واکنشهای غدد درونریز و تغییر در میزان ترشح هورمونها را بهدنبال خواهد داشت که این تغییرات منشأ بروز بسیاری از بیمارهای جسمی و روانتنی خواهند بود. توصیههای لازم برای کنترل خشم و کاهش خشونت:
1) به اعضای خانواده یا زیردستان خود آموزش دهیم که مسائل و مشکلات خود را سریع با ما در میان بگذارند و از انباشتهکردن آنها خودداری کنند. این نکته را هر شخصی باید در ارتباطات طولی خود اعمال کند و نباید تصور شود که بهعنوان مثال یک مدیر میانی و بهطور کلی یک فرد تحصیلکرده از آن بینیاز است.
2) شرایط اجتماعی ممکن است همیشه بر وفق مراد ما نباشد. باید آمادگی لازم برای مواجهه با چنین شرایطی را داشته باشیم.
3) عامل ناکامی خود را بهدرستی شناسایی و برای رفع آن چارهاندیشی کنیم.
4) باور داشته باشیم که رسیدن به راهحل منطقی و معقول مشکلات، تنها با آرامش و تأمل ممکن است و مطمئن باشیم در هنگام عصبانیت و پرخاشگری فعالیت عادی مغز نیز مختل میشود.
5) سریع موقعیتی را که در آن عصبانی شدهایم، ترک کنیم و هرگز تصور نکنیم که همیشه حق با ماست.
6) همیشه تجربیات و پیامدهای رفتارهای پرخاشگرانه خود را به یاد داشته باشیم و نتایج آن را ارزیابی کنیم.
7) از خودمان دفاع نکنیم، وقتی با فردی روبهرو شدیم که بهشدت خشمگین است، توهین میکند، اشیا را پرت میکند، فریاد میکشد و قصد حمله به ما را دارد، بهترین راه، ترک موقعیت است.
8) اگر با بهکارگیری فنون بالا فرد پرخاشگر کمی آرام شد و رفتارهای پرخاشگرانهاش را کنار گذاشت، بهتر است بااحساس با او همدلی کنیم؛ یعنی اینکه خود را بهجای طرف مقابل بگذاریم و سعی کنیم از دریچه نگاه او به مسائل نگاه کنیم. برای این کار بهتر است از جملاتی مانند: میفهمم، متوجهم و حق با توست، استفاده کنیم. پس از همدلیکردن با فرد خشمگین و پس از اطمینان به اینکه به اندازه کافی آرام شده است، به کمک فن پرسوجو دلایل خشمگینشدنش را جویا شویم، بدون تردید پاسخ مناسبی خواهد داد.
9) یکی از راههای کنترل پرخاشگری، آموزش صحیح نحوه کنترل آن به کودکان و نوجوانان است. باید به کودکان آموزش دهیم که به زندگی امیدوار بوده و برای بهبود آن تلاش کنند، یأس و ناامیدی را در خود راه ندهند و در شکستهای خود بهجای برخورد انفعالی یا تصمیم و اقدام به هرگونه کار خلاف، مقتضای عقل و اندیشه به علل شکست بیندیشند و درصدد اصلاح رفتار خود و ازبینبردن عوامل شکست برآیند، هیچوقت هنگام خشم و عصبانیت تصمیم نگیرند و اقدام به کاری نکنند.