دیپلماسی فرهنگی و قدرت نرم
روایت تمدنها: مصر چگونه پیش افتاد؟
در جهان امروز که مرزهای تأثیرگذاری دیگر محدود به قدرت نظامی و اقتصادی نیستند، دیپلماسی فرهنگی بهعنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای قدرت نرم، جایگاه ویژهای در سیاست خارجی کشورها یافته است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
محسن شریفخدائی - تحلیلگر روابط بینالملل
در جهان امروز که مرزهای تأثیرگذاری دیگر محدود به قدرت نظامی و اقتصادی نیستند، دیپلماسی فرهنگی بهعنوان یکی از مؤثرترین ابزارهای قدرت نرم، جایگاه ویژهای در سیاست خارجی کشورها یافته است. این نوع دیپلماسی، با تکیه بر میراث تاریخی، فرهنگی و هنری، زبان، آیینها و جذابیتهای گردشگری، بستری برای تعامل میان ملتها و بازسازی تصویر تمدن جهانی کشورها فراهم میکند. در این میان، کشورهایی که بتوانند روایت تمدنی خود را به زبان فرهنگی و گویا بیان و ترجمه کنند، در رقابت جهانی قدرت نرم پیشتاز خواهند بود.
نمونه بارز این تحول را میتوان در اقدام اخیر مصر مشاهده کرد. در نوامبر ۲۰۲۵، دولت مصر با سرمایهگذاری بیش از یک میلیارد دلار و مشارکت ژاپن، «موزه مرکزی میراث مصر» را در نزدیکی اهرام ثلاثه افتتاح کرد؛ بنایی عظیم که اکنون بزرگترین موزه باستانشناسی جهان لقب گرفته است. این موزه با نمایش بیش از ۵۰ هزار اثر تاریخی، از جمله مجموعه کامل «توتعنخآمون» - فرعون نوجوان از دودمان هجدهم مصر که آرامگاه تقریبا دستنخوردهاش در سال ۱۹۲۲ کشف شد و به یکی از نمادهای جهانی مصر باستان تبدیل شد- نهتنها گردشگران را جذب مینماید، بلکه پیام روشنی به جهان مخابره میکند: «مصر، میراثدار تمدنی است که هنوز زنده است و میتواند در دیپلماسی فرهنگی نقشآفرینی کند».
افتتاح این موزه صرفا یک رویداد فرهنگی نبود، بلکه یک اقدام فرهنگی-دیپلماتیک بود. حضور دهها هیئت رسمی از سراسر جهان، از جمله پادشاهان و رؤسای دولتها، نشان داد که گردشگری تاریخی میتواند به ابزاری برای دیپلماسی چندجانبه تبدیل شود. مصر با این اقدام، نهتنها درآمد اقتصادی خود را افزایش میدهد - که پیشبینی میشود سهم گردشگری از تولید ناخالص داخلی این کشور به بیش از ۱۵ درصد برسد - بلکه دولت مصر تصویر فرهنگی خود را نیز بازسازی میکند. این تصویر، از فراعنه آغاز شده و اکنون در قالب دیپلماسی فرهنگی به جهان عرضه میشود.
در نقطه مقابل، ایران با برخورداری از یکی از متنوعترین اقلیمهای جهان - از کوههای البرز و زاگرس تا جنگلهای هیرکانی، دشتهای مرکزی، کویرهای اسرارآمیز، سواحل خزر و خلیج فارس- بهشتی برای طبیعتگردی است. در کنار این تنوع طبیعی، ایران میزبان یکی از غنیترین میراثهای تاریخی و فرهنگی جهان است: بیش از ۲۷ اثر ثبتشده در فهرست میراث جهانی یونسکو، شهرهای تاریخی مانند اصفهان، شیراز، یزد، تبریز و همدان، بناهایی چون تختجمشید، نقش رستم، بیستون، ارگ بم، مسجد جامع اصفهان، بارگاه امام هشتم شیعیان جهان و حضرت معصومه، بازار تبریز و آیینها و سنتهایی که ریشه در قرنها و هزاران سال تمدن در ایران و جهان دارند.
بااینحال ایران با وجود قرارگرفتن در میان ۱۰ کشور نخست جهان از نظر جاذبههای تاریخی و گردشگری، در حوزه درآمدزایی این بخشها در جایگاهی بسیار پایینتر قرار دارد، کمتر از دو درصد تولید ناخالص داخلی. این شکاف عمیق میان ظرفیتها و نحوه بهرهبرداری، نتیجه مجموعهای از موانع ساختاری، سیاسی و غیرمحاسبهگرانه از سوی افراد ناآشنا و رسانههای معاند، تصویر نادرستی از امنیت، رواداری و فضای اجتماعی ایران ارائه میدهند. درعینحال بیتوجهی نهادهای مسئول به دیپلماسی فرهنگی و نبود راهبردی جامع برای معرفی ایران در سطح منطقه و جهان، موجب شده این ظرفیت عظیم همچنان ناچیز و در سکوت باقی بماند.
محدودیتهای سیاسی، تحریمهای بینالمللی، ضعف در تعاملات فرهنگی با جهان، کمبود زیرساختهای گردشگری، حملونقل، اقامت، مشکلات بانکی، انتقال پول و خدمات دیجیتال و کمبود سرمایهگذاری در حفاظت از آثار و ابنیه تاریخی، توسعه و گسترش موزهها و مراکز فرهنگی، از دیگر عواملی هستند که مانع بهرهبرداری مؤثر از قدرت نرم ایران تاکنون شدهاند. در حالی که مصر با افتتاح موزه مرکزی میراث خود به جهان پیام «بازگشت تمدن» ارائه میدهد، ایران با ظرفیتهای گرانبهای تاریخی و تمدنی در ادوار مختلف، هنوز درگیر چالشهای ابتدایی حفاظت و معرفی آثار گرانبهای تاریخی خود است.
برای عبور از این وضعیت، ایران نیازمند تدوین راهبرد ملی دیپلماسی فرهنگی و گردشگری است؛ راهبردی که با مشارکت وزارت امور خارجه، وزارت میراث فرهنگی، وزارت فرهنگ و ارشاد و بخش خصوصی شکل گیرد. سرمایهگذاری در حفاظت و توسعه موزههای مدرن، توسعه زیرساختهای گردشگری پایدار در حوزه طبیعتگردی، بخش سلامت و گردشگری مذهبی، مقابله هوشمندانه با تبلیغات منفی از طریق تولید محتوای تصویری و مستند، تسهیل ورود گردشگران خارجی با اصلاح قوانین و ارائه خدمات دیجیتال و ایجاد برند ملی گردشگری ایران با شعارهایی که میراث تاریخی، طبیعت و فرهنگ اسلامی را تلفیق و بازتولید کند، از جمله گامهای ضروری در این مسیر هستند.
ایران با میراثی از تمدنهای ایلامی، هخامنشی، ساسانی و اسلامی و جایگاه منطقهای، ظرفیت بینظیری برای تبدیلشدن به قطب گردشگری در منطقه و جهان دارد. اما تحقق این هدف نیازمند عبور از موانع دستوپاگیر، تبلیغاتی و ساختاری است. دیپلماسی فرهنگی میتواند پلی باشد میان گذشته پرافتخار و آیندهای پرنفوذ در عرصه جهانی. اگر ایران بتواند از ظرفیتهای تمدنی، تاریخی و طبیعی خود به نحوی مطلوب بهرهبرداری کند، نهتنها در گردونه رقابت گردشگری جهانی حضور خواهد یافت، بلکه میتواند نقش تمدنی خود را در جهان امروز بازتعریف کرده و با تکیه بر دیپلماسی و قدرت نرم بهعنوان ابزاری برای تعامل، تأثیرگذاری و توسعه پایدار بهرهای مطلوب ببرد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.