معماری مالی غلط و توسعه برق خورشیدی
در شرایطی که اقتصاد انرژی کشور در مرحلهای حساس از تحول ساختاری قرار گرفته و ضرورت توسعه ظرفیت تولید برق امری تعویقناپذیر است، روندی در حال شکلگیری است که اگر بهموقع اصلاح نشود، میتواند در چند سال آینده یکی از جدیترین بحرانهای مالی و مدیریتی حوزه انرژی و حتی نظام بانکی را ایجاد کند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
مهدی عربصادق، کارشناس انرژی: در شرایطی که اقتصاد انرژی کشور در مرحلهای حساس از تحول ساختاری قرار گرفته و ضرورت توسعه ظرفیت تولید برق امری تعویقناپذیر است، روندی در حال شکلگیری است که اگر بهموقع اصلاح نشود، میتواند در چند سال آینده یکی از جدیترین بحرانهای مالی و مدیریتی حوزه انرژی و حتی نظام بانکی را ایجاد کند. موضوع این یادداشت، مخالفت با توسعه انرژی خورشیدی نیست؛ بلکه هشدار درباره مدلی است که ناخواسته، به جای افزایش ظرفیت تولید قابل اتکا، در حال بنیانگذاری چرخهای از بدهی ارزی بلامحل است.
امروز پروژههای خورشیدی در کشور عمدتا بر پایه تسهیلات ارزی آغاز شدهاند؛ ارزی که برای واردات تجهیزات هزینه میشود و سپس، برخلاف منطق مالی انرژی، بازپرداخت آن صرفا از محل فروش برق در بازار داخلی و به صورت ریالی برنامهریزی شده است. این ترکیب، از نظر مالی و اقتصادی، معادل ایجاد ناترازی ساختاری دارایی–بدهی است؛ وضعیتی که در آن ارز از کشور خارج میشود، درآمد ریالی است و هنگام بازپرداخت، منبع ارزی برای تسویه وجود ندارد. در نتیجه، در عمل، ارز دوباره باید از کشور خارج شود تا این بدهی تسویه شود. به زبان ساده، این مدل به معنی خروج دومرحلهای ارز و بازگشت صفر دلاری به اقتصاد ملی است. در ظاهر، این روند توسعه است، اما درواقع تجربهای تکراری همانند پروژههای گذشتهای است که با نیت خیر آغاز شدند، اما به دلیل فقدان جریان درآمدی ارزی و فقدان پیوند با بازارهای منطقهای برق، به پروندههای قضائی و بدهیهای انباشته تبدیل شدند. امروز بخش مهمی از همان بدهیها همچنان باز نشده، برخی پروژهها نیمهفعال مانده و بانکها و صندوقهای توسعهای تحت فشارند. تکرار تجربه شکستخورده با نام و بستهبندی جدید، نتیجهای جز ارتقای ریسک سیستم مالی کشور ندارد. نکته صرفا مالی نیست. شبکه برق ایران ناترازی ۱۶ساعته شبانهروز دارد و بار پایه و بار میانی دچار نقص است.
خورشیدی، هر قدر هم ارزشمند، ذاتا به صورت محدود و در روز فعال است و سهم عملی آن در متوسط بهرهبرداری، در بهترین شرایط فنی و اقلیمی، حدود یکپنجم ظرفیت اسمی است. این منطق فنی بدیهی است: خورشید شب نمیتابد، و بدون سازوکار پیشرفته ذخیرهسازی، اصلاح شبکه، و بازار برق رقابتی، انرژی خورشیدی نمیتواند بار پایه را پوشش دهد. در این وضعیت، تزریق شتابزده پروژههای خورشیدی بدون پیشنیازهای شبکهای و مالی، نه ناترازی را حل میکند، نه بهرهوری ایجاد میکند؛ بلکه صرفا یک «صورت ظاهر توسعه» است که صورتمسئله را حل نمیکند. بهعلاوه بخش درخورتوجهی از مجوزهای صادره، پیش از تعیین تکلیف ظرفیت اتصال و توان شبکه صادر شده است. در برخی نقاط، حتی زیرساخت اولیه انتقال یا منابع آب لازم برای نگهداشت پنلها موجود نیست. این حجم از مجوزهای فاقد پیوست شبکهای، در آینده نهچندان دور خود به مسئلهای مهم تبدیل خواهد شد؛ زیرا پروژههایی که امکان تحویل انرژی ندارند، درآمد ندارند و بدون درآمد، بازپرداخت تسهیلات -بهویژه تسهیلات ارزی- ناممکن خواهد شد.
اینجا اقتصاد، فناوری و واقعیت فیزیکی شبکه، همنظر هستند: بدون مطالعه اتصال، مجوز برق یعنی ایجاد پرونده، نه ایجاد ظرفیت. سیاست ارزی کشور نیز ظرفیت پذیرش این مدل را ندارد. صندوقها و بانکها وظیفه خلق بدهکار و متهم جدید ندارند. مأموریت توسعه، زمانی تحقق مییابد که مدل مالی حیاتپذیر باشد. تجربه موفق کشور در توسعه پتروشیمیها نشان میدهد زمانی که مازاد ارزی به سمت پروژههای دارای ارزآوری هدایت شد، امروز همان پروژهها سپر ارزی کشور هستند. اما نیروگاه خورشیدی که نه صادرات برق تعریفشده دارد، نه بازار هیدروژنی، نه قرارداد منطقهای، چگونه میتواند ارز بازگرداند؟
روشن است: بازنمیگرداند. و نتیجه، انباشت بدهکاران ناتوان و افزایش دعاوی و تعقیبهای حقوقی خواهد بود. این نه توسعه است و نه عدالت. این ساخت پلهای جدید از آسیب ساختاری است. در این نقطه، پرسش اصلی چنین است: آیا میخواهیم با منابع ملی، کارخانه تولید بدهکار ایجاد کنیم یا شبکهای مطمئن و اقتصاد انرژی پایدار بسازیم؟ انتخاب، روشن و اجتنابناپذیر است. توسعه انرژی تجدیدپذیر باید ادامه یابد، اما با مدل صحیح: تسهیلات ریالی، سازوکار شاخصمحور بازپرداخت، الزام اتصال به شبکه پیش از هر مجوز، اولویت به پروژههای همراه با ذخیرهسازی یا هیبرید حرارتی–خورشیدی، و شفافیت فهرست پروژهها، مالکان و پیشرفت واقعی آنها. سیاست خوب الزاما سیاست پرسرعت نیست؛ سیاست خوب، پایدار است و اعتماد میسازد. آنچه امروز لازم است، توقف هیجان، بازنگری واقعبینانه و طراحی مجدد مسیر است. هزینه اصلاح امروز بسیار کمتر از هزینه بحران فرداست. انرژی خورشیدی نه دشمن ماست و نه مشکل؛ مدل غلط و شتابزده، مشکل است. کشور نیازمند برق است، اما بیشازآن، نیازمند عقلانیت در مسیر تأمین آن است. برق میخواهیم، نه بدهکار. توسعه میخواهیم، نه پرونده. و آیندهای میخواهیم که در آن سیاستگذاری امروزمان، موجب خجلت فردا نباشد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.