مدیریت موقت غزه؛ میراث استعمار در لباس دیپلماسی نوین
در ماههای اخیر، موجی از کشورها در اروپا و آمریکای لاتین اقدام به شناسایی رسمی دولت فلسطین کردهاند؛ حرکتی که از یک سو به عنوان گامی برای تحقق عدالت تاریخی و اصول حقوق بینالملل تلقی میشود و از سوی دیگر، به عنوان ابزاری نمادین برای اعمال فشار سیاسی بر اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه تحلیل شده است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
محسن شریفخدائی - تحلیلگر روابط بینالملل
در ماههای اخیر، موجی از کشورها در اروپا و آمریکای لاتین اقدام به شناسایی رسمی دولت فلسطین کردهاند؛ حرکتی که از یک سو به عنوان گامی برای تحقق عدالت تاریخی و اصول حقوق بینالملل تلقی میشود و از سوی دیگر، به عنوان ابزاری نمادین برای اعمال فشار سیاسی بر اسرائیل در بحبوحه جنگ غزه تحلیل شده است. در همین بستر، ایالات متحده با همراهی اسرائیل، طرحی ۲۱مادهای برای آتشبس و مدیریت موقت غزه ارائه کرده که نقشآفرینی تونی بلر، نخستوزیر پیشین بریتانیا، در آن برجسته است. این طرح، با وجود ظاهر صلحطلبانهاش، یادآور الگوهای تاریخی قیمومیت و مداخله خارجی در خاورمیانه است و پرسشهایی جدی درباره مشروعیت، کارآمدی و اهداف بلندمدت آن برمیانگیزد.
طرح مدیریت موقت غزه، که به مدت پنج سال و با محوریت تونی بلر طراحی شده، هدف خود را ساماندهی امنیتی و حکمرانی در نوار غزه پس از آتشبس اعلام کرده است. با این حال، کاخ سفید در اعلام رسمی خود صرفا حمایت سیاسی و دیپلماتیک از طرح را مطرح کرده و هیچ تعهدی در زمینه تأمین مالی، مشارکت نظامی یا اجرای مستقیم آن ارائه نداده است. این فاصلهگذاری، نشاندهنده تمایل آمریکا به حفظ نقش رهبری بدون پذیرش مسئولیتهای اجرایی است؛ رویکردی که در گذشته نیز در بحرانهای مشابه دیده و اغلب به پیچیدگی بیشتر اوضاع منجر شده است.
در دیدار اخیر ترامپ و نتانیاهو در کاخ سفید، طرح ۲۱مادهای به عنوان چارچوب مشترک آتشبس و مدیریت آینده غزه مورد توافق قرار گرفت و بخشهایی از آن در کنفرانس مطبوعاتی مشترک اعلام شد. نکته قابل توجه آن است که در این طرح، هیچ جایگاهی برای حماس یا دولت خودگردان فلسطین در نظر گرفته نشده است. فقط به خلع سلاح حماس در برابر آزادی گروگانهای اسرائیلی اشاره شده و ساکنان غزه اجازه خواهند داشت در منطقه باقی بمانند، اما هیچ اشارهای به تشکیل دولت مستقل فلسطین نشده است. این حذف عامدانه بازیگران اصلی فلسطینی، نهتنها مشروعیت طرح را زیر سؤال میبرد، بلکه احتمال بروز مقاومت داخلی و بحرانهای امنیتی را افزایش میدهد.
مطابق با مفاد طرح، تمامی اسرای اسرائیلی -اعم از زنده یا کشتهشده- باید بازگردانده شوند، غزه باید غیرنظامی و مدیریت آن به نهادی بینالمللی واگذار شود که نه وابسته به حماس است و نه به تشکیلات خودگردان فلسطین. این نهاد، مسئول خلع سلاح و نظارت بر امنیت خواهد بود و در صورت موفقیت، زمینه پایان دائمی جنگ فراهم خواهد شد. اما این نهاد بینالمللی، با چه سازوکار حقوقی، چه منابع مالی و چه ضمانت اجرایی قرار است عمل کند؟ و مهمتر از آن، چگونه میتواند بدون مشارکت واقعی فلسطینیان، ثبات و مشروعیت ایجاد کند؟
تونی بلر، که از سال ۱۹۹۷ به عنوان نخستوزیر بریتانیا وارد معادلات خاورمیانه شد، اکنون در ۷۲سالگی دوباره در مرکز بحران فلسطین ظاهر شده است. طرح بازسازی غزه که توسط او تدوین شده، در قالب طرح ترامپ بازتاب یافته و شامل ایجاد «نهاد بینالمللی مدیریت موقت غزه» متشکل از کارشناسان و فنسالاران برای اداره روزمره منطقه است. بلر ممکن است به عنوان نخستین رئیس این نهاد انتخاب شود و مسئولیت تصمیمات استراتژیک و هماهنگی با کشورهای عربی برای تأمین بودجه بازسازی را بر عهده گیرد. اما سابقه بلر در حمایت از جنگ عراق، نزدیکی با اسرائیل و ناکامی در پیشبرد راهحل دو دولت، موجب بیاعتمادی گسترده در میان فلسطینیان و برخی کشورهای عربی شده است.
نقش تاریخی بریتانیا در قیمومیت فلسطین، مشارکت در تشکیل دولت اسرائیل و سیاستهای استعماری قرن بیستم، سایه سنگینی بر نگاه فلسطینیان به هرگونه مداخله خارجی انداخته است. محمود حبش، مشاور ارشد محمود عباس، صراحتا اعلام کرده که فقط دولت فلسطینی مشروعیت و توانایی لازم برای اداره غزه را دارد و نیازی به قیمومیت بینالمللی نیست. این موضع، بازتابی از نگرانی عمیق نسبت به بازتولید ساختارهای سلطهگرانه در قالب دیپلماسی نوین است.
موفقیت این طرح، به پذیرش یا مخالفت مردم فلسطین، گروههای مقاومت، و بازیگران منطقهای بستگی دارد. در حالی که نقش نهایی سایر نهادها در غزه هنوز مشخص نشده، فقدان اجماع داخلی و حذف نیروهای فلسطینی از فرایند تصمیمگیری، احتمال شکست این ابتکار را افزایش میدهد. تجربه تاریخی نشان داده که هر طرحی بدون مشارکت واقعی مردم منطقه، به بحران مشروعیت و مقاومت گسترده منجر خواهد شد.
در جمعبندی، تحولات اخیر -از شناسایی دولت فلسطین توسط برخی کشورها تا طرح مدیریت موقت غزه- بیش از آنکه راهحلی بنیادین باشند، بازتابی از تلاش برای مدیریت بحران به شیوهای سیاسی و نمادیناند. مخالفت ترامپ با شناسایی دولت فلسطین، مانعی جدی در مسیر حقوقی و دیپلماتیک آن است. از سوی دیگر، طرح بلر اگر بدون اجماع داخلی و مشارکت فلسطینیان اجرا شود، احتمالا به سرنوشت ابتکارات شکستخورده گذشته دچار خواهد شد.
در حالی که آینده غزه و فلسطین به تصمیمات واشنگتن، تلآویو و لندن گره خورده، نادیدهگرفتن حقوق مردم فلسطین در هر سناریوی پساجنگ، همچنان معضل اصلی است که هر طرحی را در نطفه ناکام خواهد گذاشت. طرح بلر، اگرچه در ظاهر به عنوان راهحلی موقت برای برونرفت از بحران غزه مطرح شده، در عمل میتواند به ابزاری برای تغییر معادلات سیاسی و امنیتی منطقه بدل شود. در شرایطی که آمریکا و اسرائیل از آن حمایت میکنند، فلسطینیان آن را تهدیدی برای حاکمیت خود میدانند. در نتیجه، موفقیت این طرح نه در اتاقهای دیپلماتیک، بلکه در پذیرش مردمی و مشروعیت منطقهای آن رقم خواهد خورد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.