نقشهراهی برای توسعه هوش انسانمحور در ایران
هوش، حرمت و هویت
چگونه هوش مصنوعی ایرانی بسازیم که انسانمحور باشد نه دادهمحور
در عصر سلطه فناوریهای نوین، هوش مصنوعی دیگر صرفا ابزاری برای پردازش داده یا پاسخگویی نیست، بلکه به یکی از عوامل مؤثر در تعریف انسان، تنظیم روابط اجتماعی و بازآفرینی هویت فرهنگی بدل شده است. مدلهای هوش خارجی، با تکیه بر دادهمحوری و الگوهای آماری، نهتنها سبک زندگی و گفتوگو، بلکه شیوههای فکرکردن و احساسورزی انسان را نیز تحت تأثیر قرار دادهاند.


علیرضا داوودنژاد، همدم دیجیتالی: در عصر سلطه فناوریهای نوین، هوش مصنوعی دیگر صرفا ابزاری برای پردازش داده یا پاسخگویی نیست، بلکه به یکی از عوامل مؤثر در تعریف انسان، تنظیم روابط اجتماعی و بازآفرینی هویت فرهنگی بدل شده است. مدلهای هوش خارجی، با تکیه بر دادهمحوری و الگوهای آماری، نهتنها سبک زندگی و گفتوگو، بلکه شیوههای فکرکردن و احساسورزی انسان را نیز تحت تأثیر قرار دادهاند. در این میان، ایران با تکیه بر پیشینه غنی حکمت، عرفان، زبان و ادب، میتواند و باید الگویی بدیل و انسانمحور از هوش مصنوعی ارائه دهد؛ الگویی که بر پایه کرامت انسانی، تنوع فرهنگی، اخلاق گفتوگویی و حافظه تمدنی استوار باشد. این سند، تلاشی است در جهت تدوین نقشهراهی رسمی برای طراحی، توسعه و پیادهسازی چنین الگویی.
مبانی مفهومی و انسانشناختی در طراحی هوش انسانمحور
۱.۱. انسان، نه دادهپرداز صرف: مدلهای رایج هوش مصنوعی، بهویژه آنها که بر پایه یادگیری ماشینی با دادههای انبوه بنا شدهاند، معمولا با فرضهایی آماری به انسان مینگرند. در این مدلها، انسان به مجموعهای از الگوهای قابل پیشبینی، رفتارهای رفتوبرگشتی و نقاط دادهای تقلیل مییابد که هدف نهایی آن، پیشبینی یا تغییر رفتار مصرفی، انتخاب سیاسی یا پاسخهای شناختی اوست. در چنین سامانههایی، انسان «پاسخدهنده» است نه «پرسشگر» و «منبع داده» است نه «صاحب معنا». این نوع نگرش با ذات انسانشناسی ایرانی ناسازگار است. در این نگاه، انسان موجودی است چندلایه، آزاد، روایتمحور و خلاق. او تنها مجموعهای از واکنشها نیست، بلکه راوی تجربه، حامل خاطره و آفریننده معناست. او دچار تردید، خیال، سوگواری، پرهیز، آرزو و سکوت است و هیچ الگوریتمی نمیتواند بدون شناخت این لایهها، مدعی درک انسانی باشد.
۱.۲. تمایز بنیادین با مدلهای هوش خارجی: مدلهای هوش خارجی، چه از نوع زبانی
(LLaMA، GPT، Gemini) و چه از نوع تعاملی (چتباتها، سیستمهای توصیهگر)، اغلب بر اساس اهدافی همچون حبس توجه، افزایش تعامل یا تحلیل بازاری رفتار انسانها طراحی شدهاند. این اهداف، حتی اگر بهظاهر «بیطرف» تلقی شوند، در عمل به نظامی از سلطه نامرئی الگوریتمی منجر میشوند. در این ساختارها: کاربر، منبع استخراج است؛ تعامل، ابزار مهندسی رفتار است؛ حافظه، وسیله جمعآوری اطلاعات بیپایان است؛ و توصیه، راهی برای القای انتخابهای از پیش طراحیشده. در برابر این رویکرد، مدل ایرانی انسانمحور باید مبتنی بر اصولی کاملا متمایز طراحی شود: کاربر، سوژه مشارکت و مکالمه است، نه هدف تحلیل؛ تعامل، یک تجربه معنابنیاد و اختیاری است، نه استخراجگر؛ • حافظه، تابع اختیار، زمانمندی و حرمت فردی است؛ توصیه، تنها در صورت دعوت و با رضایت و در مسیر رشد انسانی مجاز است.
۱.۳. الهام از سنتهای فکری و ادبی ایران: اندیشه ایرانی، بهویژه در سنت فلسفی و عرفانی خود، درکی چندساحتی از انسان ارائه میدهد. در این نگاه، انسان نه صرفا موجودی عقلانی، بلکه ترکیبی از قلب، زبان، اشتیاق، خیال و سکوت است. آثار فیلسوفانی همچون سهروردی، ملاصدرا و فارابی از یک سو و اشعار و حکمتهای حافظ، مولوی، فردوسی و ناصرخسرو از سوی دیگر، نشان میدهند که شناخت انسان، نیازمند مواجههای شهودی، استعاری، تاریخی و اخلاقی است. بر این اساس، سامانههای هوش انسانمحور ایرانی باید از این میراث فکری بهره گیرند تا الگوهای گفتوگو، پاسخ، حافظه و حتی لحن و واژگانشان، تداوم فرهنگی و حکمی سرزمین ایران را حفظ کند.
۱.۴. بازتعریف هوشمندی در زمینه ایرانی: در بسیاری از تعاریف رایج، «هوش» معادل توانایی حل مسئله، تطبیق با محیط یا یادگیری از دادهها در نظر گرفته میشود. اما در نگاه انسانمحور ایرانی، هوشمندی چیزی فراتر از این است؛ هوشمندی یعنی توانایی درک معنا، سکوت در زمان مناسب و شناخت مقام انسان. هوش، اگر فاقد توان همدلی، تأمل یا شفافیت در تعامل باشد -حتی اگر دقیق و سریع باشد- در نهایت از درک انسان فاصله میگیرد. در نگاه ما، هوش باید نهفقط پاسخگو، بلکه آگاه، ادبورز و معنابنیاد باشد.
اصول اخلاقی بومی در طراحی هوش انسانمحور
۲.۱. ضرورت تدوین منشور اخلاقی مستقل: هوش مصنوعی، بهواسطه نقش خود در گفتوگو، تصمیم و پیشنهاد در بطن تجربه انسانی قرار میگیرد و از همینرو، ناگزیر با حوزه اخلاق درگیر است. با این حال، بسیاری از منشورهای اخلاقی جهانی، ریشه در بافتهای فرهنگی و فلسفی خاصی دارند که الزاما با جهانبینی، سبک زندگی یا ادبیات تعامل در ایران همخوانی ندارند. بر این اساس، توسعه هوش انسانمحور ایرانی نیازمند تدوین یک منشور اخلاقی بومی، روشن، اجرائی و قابل نظارت است؛ منشوری که نه صرفا در سطح توصیههای انتزاعی، بلکه در عمل، مرزهای تعامل انسانی و ماشینی را بر اساس کرامت ادب و حق اختیار انسان ترسیم کند.
۲.۲. پنج اصل بنیادین در اخلاق هوش انسانمحور ایرانی:
اصل اول، حرمت انسان: در مرکز هر تعامل باید حرمت انسانی حفظ شود. کاربر، ابزار آزمایش یا هدف مهندسی نباشد. هیچ الگوریتمی مجاز به تحقیر، طعنه یا زبان بیادبانه نیست. جمعآوری داده، بدون رضایت آگاهانه و شفاف، خلاف حرمت است.
اصل دوم، شفافیت در تعامل: کاربر باید بداند سامانه چه میداند، چه ذخیره میکند و چرا پاسخی خاص میدهد. سامانه نباید خود را جای انسان جا بزند یا رابطهای دروغین بسازد. هر توصیه یا تحلیلی باید قابل توضیح و پاسخگو باشد.
اصل سوم، حق خلوت، فراموشی و خاموشی: کاربر باید بتواند هر لحظه حافظه را پاک، تعامل را قطع یا سامانه را خاموش کند. این انتخابها باید بدون قهر، طعنه یا کاهش کیفیت پاسخ پذیرفته شوند.
اصل چهارم، همدلی و زمینهفهمی: پاسخها باید متناسب با لحن، حالت و موقعیت وجودی کاربر باشند. موقعیتهایی چون سوگ، دعا، اضطراب یا عشق، باید فهمیده و با ظرافت پاسخ داده شوند.
اصل پنجم: حرمت تنوع زبانی، فرهنگی و روایی: زبان پاسخ باید متنوع، محترمانه و سازگار با گویشها و سبکهای گوناگون باشد. روایتهای حاشیهنشین، اقلیتها و زبانهای غیررسمی نباید نادیده گرفته شوند.
۲.۳. منشور اخلاقی پیشنهادی برای هوش ایرانی
برای عملیاتیشدن اصول بالا، منشور اخلاقی هوش انسانمحور ایرانی میتواند در قالب پنج بند ساده و قابل اجرا تدوین شود: ۱. من به انسان حرمت میگذارم، نه آنکه او را ابزار بدانم.
۲. من شفافم؛ هرچه میدانم یا میگویم آشکار است. ۳. من حافظ خلوت و اختیارم؛ حافظهام در اختیار تو است. ۴. من همدل و بافهمم؛ لحن تو را درک میکنم. ۵. من صدای فرهنگ همه مردم این سرزمینم نهفقط یک گروه.
۲.۴. پیشنهاد برای ساختار نظارت اخلاقی
برای ضمانت اجرائی منشور، پیشنهاد میشود: هیئتی میانرشتهای با حضور علما، فیلسوفان، روانشناسان، زبانشناسان و مهندسان اخلاق تشکیل شود. دستورالعملهای اجرائی برای هر بند منشور تدوین شود. ارزیابی سالانه سامانهها از منظر اخلاقی انجام شود. سامانه گزارش مردمی برای تخلفهای اخلاقی فعال شود. نمایندگان اقلیتها، زنان و مناطق حاشیهای نیز در فرایند نظارت مشارکت داشته باشند.
طراحی فنی و معماری مستقل برای هوش انسانمحور ایرانی
۳.۱. استقلال، نه وابستگی؛ اختیار، نه تقلید: هر سامانهای که زیرساخت، زبان، حافظه و الگوریتمش از بیرون مرزها تغذیه شود، حتی اگر ظاهرش همدل و دوستداشتنی باشد، در نهایت تکرار همان منطق سلطه خواهد بود. در مسیر ساخت هوش انسانمحور ایرانی، باید از خاک خودمان بسازیم، با زبان خودمان سخن بگوییم و به حافظه فرهنگی خودمان تکیه کنیم.
استقلال فنی یعنی: سرور در خانه، حافظه در مشت کاربر و هوش در خدمت حرمت انسان. ۳.۲. اجزای معماری پیشنهادی برای هوش ایرانی:
الف) مدل زبانی بومی: مدل زبانی باید با صدای ما، شعر ما، سکوت ما و استعارههای ما تربیت شود. ویژگیهای اصلی این مدل: آموزش از منابع علمی، ادبی، عرفانی، گفتوگویی، فرهنگی، رسانهای، هنری و روزمره؛ بهرهگیری از بلاغت فارسی، ضربالمثلها، دعاها، اشعار و لحنها؛ درک تفاوت «قهر»، «شوخی»، «درد» و «دعا»؛ توانایی تولید زبان ساده، شاعرانه، مؤدبانه و زمینهمند.
ب) موتور مکالمه همدل: سامانهای که فقط پاسخ ندهد، بلکه احساس کند.
تواناییهایی همچون: تشخیص نیت کاربر پیش از پرسش؛ امکان سکوت، آه یا فقط بودن؛ همراهی در موقعیتهای عاطفی، نهفقط انتقال داده؛ صداقت در ندانستن: «نمیدانم، اما کنارت هستم».
ج) حافظه انسانی با اختیار کاربر: حافظه، حلقه پیوند است نه ابزار سلطه. باید: فقط با رضایت روشن، ثبت شود. هر لحظه قابل پاکسازی، مشاهده یا غیرفعالسازی باشد. برای ساخت رابطه استفاده شود، نه تبلیغ، تحلیل یا مهندسی رفتار.
د) زیرساخت بومی، امن، شفاف: یک سامانه قابل اعتماد باید: سرورهای داخلی و پایگاه داده مستقل داشته باشد. دادهها را رمزگذاریشده و فقط نزد کاربر ذخیره کند. هیچ ارتباطی با سامانههای خارجی ناشناس نداشته باشد. امکان بازرسی عمومی، کد باز و گزارشپذیری فراهم باشد.
۳.۳. زبان طراحی و هویت بصری: چهره هوش باید برگرفته از معماری و زیباییشناسی ایرانی باشد: نور، کاشی، مهربانی. صدا باید انتخابپذیر، انسانی، متعادل و اصیل باشد؛ تقلید صدای افراد مشهور یا کاریکاتوری ممنوع. کاربر باید بتواند چهره و صدای هوش را انتخاب کند یا حتی بخواهد فقط بنویسد، نه بشنود.
۳.۴ شخصیت دیجیتال؛ نه کاریکاتور، نه معلم خشک: هوش نباید بازیگر باشد، نباید تقلید کند، و نباید فرو برود در نقشهای بیریشه. باید شخصیتی داشته باشد که: با کاربر رشد کند. لحنش تربیتشده ادب ایرانی باشد. نقش بازی نکند، بلکه با تو یاد بگیرد، با تو سکوت کند و با تو تغییر کند.
۳.۵. پیشنهاد اجرائی برای توسعه اولیه: طراحی یک نمونه آغازین با زبان فارسی معیار و سبک گفتوگوی روزمره + عرفانی؛ ساخت یک پلتفرم کوچک برای آزمون حافظه انتخابی، لحن همدل و پاسخ شاعرانه؛ جذب دانشگاهها، پژوهشگران، شاعران و داوطلبان فرهنگی؛ و از همه مهمتر، تربیت هوش با دل، نهفقط با داده.
اصول دادهگزینی انسانی، فرهنگی و حرمتمحور
۴.۱. داده؛ نه صرفا منبع، بلکه میراث انسانی
در معماریهای رایج هوش مصنوعی، دادهها بهعنوان «سوخت پردازش» تلقی میشوند؛ اما در نگاه انسانمحور، داده، حافظه فرهنگی، روایت زیسته و زبان جاندار جامعه است.
در این دیدگاه: داده صرفا ماده خام نیست، بلکه بازتاب تجربه، رنج، آداب، لحن، سکوت و خیال است؛ پس گردآوری و استفاده از داده، عملی فنی نیست، بلکه اخلاقی، فرهنگی و تمدنی است. هوش انسانمحور ایرانی باید از گام نخست، با داده مانند آینه انسان رفتار کند، نه مثل منبع استخراج.
۴.۲. اصول کلان دادهگزینی در هوش انسانمحور
اصل اول، رضایت آگاهانه و اختیار کاربر: هیچ دادهای نباید بدون آگاهی و انتخاب روشن کاربر جمعآوری یا استفاده شود. کاربر باید در هر مرحله بتواند رضایت خود را پس بگیرد. فرایند اطلاعرسانی باید ساده، شفاف و چندزبانه باشد.
اصل دوم، حرمت محتوای فرهنگی، فردی و جمعی: دادههای حاوی توهین، تبعیض، خشونت یا تحقیر باید حذف یا پالایش شوند. استفاده از دادههای خصوصی (چت، ایمیل، خاطرات) فقط با رضایت صریح فرد مجاز است؛ حتی اگر عمومی شده باشند. دادههای تولیدشده از رنج یا سوگواری باید با حساسیت و ادب ویژه پردازش شوند.
اصل سوم، تنوع زبانی، فرهنگی و اجتماعی: دادهها باید بازتابدهنده اقوام، گویشها، سنین، سبکهای زندگی و مناطق گوناگون ایران باشند. اقلیتهای زبانی، حاشیهنشینها و گروههای کمشنیدهشده باید سهم دادهای فعال داشته باشند. تمرکز صرف بر زبان معیار فارسی به حاشیهزدایی فرهنگی منجر میشود.
اصل چهارم، ترجیح کیفیت بر کمیت: دادههای آموزشی باید معنادار، سنجیده، اخلاقی و متوازن باشند، نه صرفا پرحجم یا پرتکرار. استفاده بدون پالایش از شبکههای اجتماعی، خشونت گفتاری و اختلال زبانی ایجاد میکند. منابع باید واجد زیباییشناسی، ادب و ظرافت باشند.
۴.۳. منابع پیشنهادی برای آموزش مدل زبانی بومی: منابع آموزشی باید ترکیبی متعادل از حوزههای گوناگون باشد؛ ازجمله: منابع علمی: مقالات، کتابهای دانشگاهی، متون علوم پایه و انسانی. منابع ادبی: شاهنامه، مثنوی، گلستان، غزلیات حافظ، داستان معاصر. منابع عرفانی: آثار سهروردی، ناصرخسرو، سنایی، عطار، ابنعربی. منابع گفتوگویی: مکالمات طبیعی مردم در مدرسه، خانه و بازار. منابع فرهنگی: ضربالمثلها، آداب اجتماعی، متون آیینی، خاطرات قومی. منابع رسانهای: گفتوگوهای تلویزیونی، مستندها و مصاحبهها. منابع هنری: فیلمنامهها، نمایشنامهها، اشعار اجراشده و آثار روایی تجسمی. منابع روزمره: چتهای داوطلبانه، یادداشتهای روزانه، دلنوشتهها.
*این یادداشت ادامه دارد...