از شکوه کتاب تا زوال خواندن
نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال نیز با همان شعارهای همیشگی و غرفههای رنگارنگش آغاز به کار کرده است. اما پشت این ظاهر پرزرقوبرق، واقعیتی تلخ نهفته است که کمتر کسی جرئت بیان آن را دارد. صنعت نشر ایران به شکلی خزنده در حال ازدستدادن حیات خود است و این زوال، تبعات جبرانناپذیری برای فرهنگ عمومی کشور خواهد داشت. در پنج سال گذشته، شاهد افزایش سرسامآور 400درصدی قیمت کتابها بودهایم.


داوود طالبی: نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال نیز با همان شعارهای همیشگی و غرفههای رنگارنگش آغاز به کار کرده است. اما پشت این ظاهر پرزرقوبرق، واقعیتی تلخ نهفته است که کمتر کسی جرئت بیان آن را دارد. صنعت نشر ایران به شکلی خزنده در حال ازدستدادن حیات خود است و این زوال، تبعات جبرانناپذیری برای فرهنگ عمومی کشور خواهد داشت. در پنج سال گذشته، شاهد افزایش سرسامآور 400درصدی قیمت کتابها بودهایم. کتابی که روزی با دو ساعت کار یک کارگر قابل خرید بود، امروز به کالایی لوکس تبدیل شده که برای تهیه آن باید یک روز کامل کار کرد. این افزایش قیمت در حالی رخ داده که قدرت خرید مردم به شدت کاهش یافته است. نتیجه این وضعیت، رشد قارچگونه بازار سیاه کتاب و فروش غیرقانونی پیدیافها شده است.
بسیاری از کتابدوستان امروز ناگزیر به استفاده از همین نسخههای غیررسمی روی آوردهاند، چراکه قیمت کتابهای اصلی از توان مالی آنها خارج شده است. ناشران کوچک که روزی موتور محرکه صنعت نشر کشور بودند، یکی پس از دیگری تعطیل میشوند. آمارها نشان میدهد حدود 30 درصد از این ناشران در سه سال گذشته ورشکست شدهاند. تیراژ کتابها از سه هزار نسخه در دهه 80 به رقم ناامیدکننده 500 نسخه در سالهای اخیر رسیده است. این ارقام به وضوح نشان میدهد که صنعت نشر ایران در حال تجربه یکی از سختترین دورههای حیات خود است.
اما مشکل تنها به اقتصاد نشر محدود نمیشود. تغییر الگوی مصرف فرهنگی در جامعه نیز نگرانکننده است. سرانه مطالعه در کشور به 12 دقیقه در روز کاهش یافته و بررسیها نشان میدهد 60 درصد از ایرانیان در سال گذشته حتی یک کتاب هم نخواندهاند. در حالی که در ترکیه، سرانه مطالعه به ۶۵ دقیقه در روز میرسد و دولت با کاهش ۵۰درصدی قیمت کتاب برای جوانان، به شدت از کتابخوانی حمایت میکند و همچنین ژاپن با ۴۵ دقیقه مطالعه روزانه، یکی از پیشرفتهترین سیستمهای انتشار کتاب الکترونیک را دارد. حتی در کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی، سرانه مطالعه ۳۵ دقیقه است و کتابخانههای مجهز به آخرین فناوریها در دسترس عموم قرار دارد.
جوانان امروز ترجیح میدهند به جای مطالعه کتابهای کامل، به خلاصههای شبکهای بسنده کنند یا کتابهای صوتی گوش دهند. این تغییر ذائقه فرهنگی، هرچند به خودی خود قابل احترام است، اما نشاندهنده فاصلهگرفتن از مطالعه عمیق و تفکر انتقادی است. این تغییر الگوی رفتاری زنگ خطر جدی برای آینده فرهنگی کشور است. وقتی جامعه از کتاب فاصله میگیرد، به تدریج توان تفکر نقادانه، تحلیل عمیق مسائل و خلاقیت را از دست میدهد. تجربه کشورهای موفق نشان میدهد که توسعه واقعی بدون سرمایهگذاری روی کتاب و مطالعه ممکن نیست.
در این میان، سیاستگذاریهای فرهنگی کشور نهتنها کمکی به حل مشکل نکرده، بلکه در بسیاری موارد بر دشواریها افزوده است. مالیات 9درصدی بر کتاب که در مقایسه با بسیاری از کشورها رقم بالایی محسوب میشود، تنها یکی از این تصمیمهای نادرست است. بودجه تبلیغات کتاب کمتر از یک درصد کل بودجه فرهنگی را تشکیل میدهد، در حالی که این رقم برای سینما و تئاتر به 15 درصد میرسد. دیجیتالسازی نشر نیز با مشکلات جدی روبهروست و پلتفرمهای داخلی تنها 20 درصد از بازار را در اختیار دارند. راه نجات این صنعت حیاتی در گرو اقدامات فوری و برنامهریزی بلندمدت است. حذف مالیات بر کتاب، ایجاد کارتهای تخفیف برای قشر دانشجو و فرهنگی و تأسیس بانک کتاب از جمله اقدامات فوری است که میتواند به بهبود وضعیت کمک کند.
در بلندمدت نیز الزام صداوسیما به ترویج کتابخوانی، ایجاد زنجیره توزیع در مناطق محروم و حمایت از تولید کتابهای صوتی باکیفیت میتواند تأثیرات مثبتی داشته باشد. بحران صنعت نشر ایران امروز به نقطهای رسیده که دیگر نمیتوان آن را نادیده گرفت. این صنعت که روزی مایه افتخار فرهنگ ایرانی بود، امروز نفسهای آخر را میکشد. اگر مسئولان فرهنگی کشور به فکر چاره نباشند، به زودی شاهد نابودی کامل این میراث ارزشمند خواهیم بود. آینده فرهنگ عمومی کشور در گرو تصمیماتی است که امروز گرفته میشود. آیا کسی هست که صدای این صنعت در حال مرگ را بشنود؟