یادداشتی بر نمایشگاه نقاشی ساوالان جماعتی
ناطور باد
در نمایشگاه «ناطور باد» که بهتازگی در گالری آتبین برگزار شده، ساوالان جماعتی بار دیگر با درختانش بازمیگردد؛ اما این بار نه صرفا برای ستایش طبیعت، بلکه برای روایت ایستادگی و قدرت. در آثار او وفاداری به یک موتیف، مانع از تحول و تنوع در زبان بصریاش نشده.


محمدعلی حسینمردی
در نمایشگاه «ناطور باد» که بهتازگی در گالری آتبین برگزار شده، ساوالان جماعتی بار دیگر با درختانش بازمیگردد؛ اما این بار نه صرفا برای ستایش طبیعت، بلکه برای روایت ایستادگی و قدرت. در آثار او وفاداری به یک موتیف، مانع از تحول و تنوع در زبان بصریاش نشده. درخت از نخستین مجموعههای او تاکنون، حضوری مداوم و کلیدی داشته، اما در هر دوره با لحنی متفاوت ظاهر شده: گاه آکنده از نوعی نوستالژی زیباشناختی، گاه با لحنی تراژیک و گاه، چنانکه در «ناطور باد» میبینیم، با حالتی قهرمانانه و اگزیستانسیال که نهتنها با عناصر طبیعی، بلکه با روان و حافظه جمعی ما سخن میگوید.
درختان در این مجموعه به شکلی پختهتر و مفهومیتر پرداخته شدهاند. نوعی ایستایی و در عین حال پویایی در تصویر تراژیک تنهها و شاخهها حس میشود؛ گویی هر درخت، قهرمانی است که در برابر فراموشی، زوال، زمان و فقدان ایستاده است. اما پویایی و حرکتی که باد در شمایل بومهای بزرگ ایجاد کرده، تماشاگر را مانند مسافری فرضی در نظر میگیرد که در حرکت است. همانگونه که تصویر با سرعت از مقابل چشمانش عبور میکند، تأثیر آرامشبخش و عمیق خودش را بر ذهن و روان او باقی میگذارد.
درختان ناطور باد نه در حال زوال و فروپاشی، بلکه در حالت زایش و رویش فزایندهای از حس و رنگ هستند؛ رنگهایی عموما سرد اما نه لاجرم بیروح. آنچه در نخستین مواجهه جلب توجه میکند، نوعی تلفیق میان مهار و رهایی در اجراست. او از زبان رنگ، بافت و ترکیببندی به گونهای ویژه استفاده میکند، به طوری که درختانش، هم عینیاند و هم در آستانه فروپاشی به فرمهای انتزاعی.
پالت رنگی جماعتی در این مجموعه گرایشی به تُنهای خاکی، سبزهای خاموش، خاکستریها و گاه لکههای قرمز فروخورده دارد. رنگها اغلب سرد و زمینیاند. این رنگها نهفقط بازتابی از طبیعت، بلکه انعکاسی از درونمایههای حسی آثار هستند. در این مجموعه، نور از منبعی مشخص نمیآید، بلکه از دل فرمها و سطوح میجوشد. روشنایی به شکلی پراکنده و درونی در بوم حضور دارد و این خود به فضایی وهمآلود و ذنگونه دامن میزند.
سطحهای بافتدار در آثار جماعتی اهمیت منحصربهفردی دارند. قدرت او در استفاده از رنگهای ضخیم، حرکات سنگین قلممو و تکنیکهایی مانند لکهگذاری که رد اثر را حفظ میکنند. درختان در آثار او اغلب در ترکیببندیهای قائم قرار میگیرند. گاهی در گستره بوم ما با یک تکدرخت تنها مواجه هستیم که فضای خالی اطرافش در انتقال حس تنهایی در برابر بادهای جهان هستی بهخوبی عمل کرده است. اما در سویی دیگر درختانی به تراکم در کنار هم قرار گرفتهاند به گونهای که یک عصیان دستهجمعی را نشان میدهند. جماعتی با آزادی عمل بسیاری در حرکتدادن به قلممو کار میکند و این آثارش را واجد کیفیتی دینامیک کرده است. این حرکات قلممو و ضرب دست او بر گستره بوم، توانسته در انتقال حس عبور باد از سطح بوم نقاشی بهخوبی عمل کند و حرکت را در ترکیب بصری یادآوری کند، گویی بیننده نیز در حال حرکت است.
در مقایسه با دورههای قبلی، «ناطور باد» نشانه پختگی و تحول در کارنامه هنرمند است. در آثار پیشین درختها بیشتر در بستری شاعرانه و تغزلی ظاهر میشدند. اما در مجموعه «ناطور باد»، درخت دیگر فقط موضوع نقاشی نیست، بلکه به یک «شخصیت» بدل شده، درخت شبیه حافظی از جهان قدیم است. این تحول، گویای حرکت نقاش از نقاشی طبیعت به درکی مفهومیتر از هستی و رسیدن به فضایی ذهنی و فلسفی است.