ضرورت تقویت تفکر انتقادی در مدارس
سالیان سال است میگویند آموزش و پرورش مهم است و در اولویت و سالهاست میخواهند برای معلمی و معلمان کاری کنند، اما در بر همان پاشنه میچرخد و تحولات و تغییرات مثبت، حرکت نامحسوسی دارند. آنچه در این سالها مابین وعدهوعیدهای زیاد خود را زنده نگه داشته و در مسیر آموزش، ضربان جامعه را تنظیم کرده، بدون شک معلم بوده و هست. این معلم قابل قیاس و محدود به چند معلمی نمیشود که هرازگاهی در رسانه با تنبیه بدنی دانشآموزی مغضوب میشوند. این معلم همان تسهیلگر متعهدی است که کیلومترها پیادهروی میکند تا به تکدانشآموزِ روستایی در دوردست آموزش بدهد.


زهرا علیاکبری-کارشناس آموزشی: سالیان سال است میگویند آموزش و پرورش مهم است و در اولویت و سالهاست میخواهند برای معلمی و معلمان کاری کنند، اما در بر همان پاشنه میچرخد و تحولات و تغییرات مثبت، حرکت نامحسوسی دارند. آنچه در این سالها مابین وعدهوعیدهای زیاد خود را زنده نگه داشته و در مسیر آموزش، ضربان جامعه را تنظیم کرده، بدون شک معلم بوده و هست. این معلم قابل قیاس و محدود به چند معلمی نمیشود که هرازگاهی در رسانه با تنبیه بدنی دانشآموزی مغضوب میشوند. این معلم همان تسهیلگر متعهدی است که کیلومترها پیادهروی میکند تا به تکدانشآموزِ روستایی در دوردست آموزش بدهد.
همان معلمی است که دانشآموزش را توان و انگیزه زندگیکردن میبخشد تا در تنگنای زندگی کم نیاورد و بتابد. فاصله بین سطح سیاستگذاری و دانشآموزان را همین معلم باید با هنرنمایی و بهروزرسانیاش پُر کند. سیاستگذار از محتوای درسی صحبت میکند که به ذائقه نسل جدید دانشآموزان خوش نمیآید و برای آنها کسلکننده و غیرمفید است. این شکاف و کسلبودن را معلم جبران میکند. همه ما از دوران تحصیل در مدرسه، یک یا چند معلم را به خاطر داریم که در ترسیم آیندهمان تأثیرگذار بودهاند و چهبسا تغییر در مسیر پیشرو برایمان رقم زدند. چه کسی میتواند این ظرفیتِ ساختن و پرداختن معلمی را کتمان کند و سختیهای کار معلمی را نادیده بگیرد؟ معلم این روزها از یک طرف نارضایتی شغلیاش را تحمل میکند و از طرف دیگر با نسل متفاوتی از کودکان و نوجوانان در فرایند آموزش روبهروست؛ نسلی که تفاوتش را فریاد میزند و معلمش باید دانش بهروز و مهارت کافی داشته باشد و متعهدانه در قبال دانشآموزان و جامعه، روشنگری و فداکاری و آینده خوب ترسیم کند.
این روزها در فضا و بستر رسانهای، خبر از معلمان خوب زیاد منتشر میشود و روایتگری داستانهای آنها روشنیبخش نظام آموزشی شده است؛ معلمی که زندگی میبخشد با پیگیری درمان بینایی یا شنوایی دانشآموزش، معلمی که برنامه زمخت درسی را با خلاقیت و نوآوری شیرین میکند، معلمی که بیش از صدها کیلومتر طی میکند تا به مدرسه برسد، معلمی که آسیبهای اجتماعی را میشناسد و دانشآموزش را از بند آنها میرهاند، معلمی که مهارت میآموزد و... . هرچه بیشتر پیش میرویم، جوامع بیشتر به این نکته میرسند که معلمان نهتنها به انتقال دانش و مهارت میپردازند، بلکه تأثیر عمیقی بر شخصیت، انگیزه و نگرش دانشآموزان دارند.
توسعه مهارتهای اجتماعی، ایجاد انگیزه و اعتمادبهنفس، توسعه تفکر انتقادی و خلاقیت، پشتیبانی عاطفی و روانی و آمادهسازی برای آینده، بخشی از نقش و تأثیر معلم بر دانشآموزانش است. در این میان یکی از مهمترین اثرگذاری معلمان، پرورش تفکر انتقادی در دانشآموزان است. این مهارت به دانشآموزان کمک میکند تا بتوانند به طور مستقل فکر کنند، مسائل را تحلیل و تصمیمات منطقی بگیرند. در حالی که شکاف بیننسلی از دغدغههای نظام آموزشی است، معلمان میتوانند با بیان فرایندهای فکری خود در هنگام حل مسائل، به دانشآموزان نشان دهند چگونه میتوانند به طور منطقی فکر کنند. استفاده از مثالها و موارد واقعی در تدریس میتواند به دانشآموزان کمک کند تا مفاهیم را بهتر درک کنند و آنها را در زندگی واقعی خود به کار ببرند. تحلیل این موارد باعث میشود آنها بتوانند از زوایای مختلف به یک موضوع نگاه کنند. روشهای آموزش مانند یادگیری مبتنی بر پروژه، یادگیری تجربی و حل مسئله میتواند به پرورش تفکر انتقادی کمک کند.
این روشها دانشآموزان را تشویق میکند تا به صورت فعال در فرایند یادگیری شرکت کنند. دانشآموز با داشتن تفکر انتقادی میتواند بهتر مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تحلیل و درک عمیقتری از محیط اطراف خود پیدا کند. امروز جامعه به این دانشآموزان نیاز دارد تا مسائل را شناسایی کرده، گزینههای مختلف را بررسی و راهحلهای خلاقانه و مؤثری پیدا کنند. این مهم میسر نمیشود مگر با حمایت از معلمانی که پرورشدهنده تفکر انتقادی در بین دانشآموزان هستند.