|

بازار کار بر روی زنان بسته است

عضو گروه مطالعات زنان پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی نسبت به تقویت تقسیم کارِ جنسیتی در تریبون‌های رسمی هشدار داد و گفت: بازار کار به شدت بر روی زنان بسته است، به همین دلیل مجبورند ایدئولوژی‌ِ خانه‌دار بودن زن را بپذیرند

بازار کار بر روی زنان بسته است

به گزارش گروه رسانه ای شرق،«خدیجه کشاورز» عضو گروه مطالعات زنان پژوهشگاه مطالعات فرهنگی، اجتماعی و تمدنی در گفت‌وگو با خبرنگار ایلنا درباره نرخ پایین مشارکت اقتصادی زنان در ایران نسبت به کشورهای همسایه از جمله عربستان گفت: البته ما در رابطه با وضعیت سعودی، خیلی کلیشه داریم، در حالی که در واقعیت اتفاقاً وضعیت زنان آنجا در حوزه‌هایی از جمله اشتغال بد نیست. درباره تحلیل وضعیت خودمان باید از اینجا شروع کنیم که از میانه دهه هفتاد، میزان دسترسی به آموزش عالی خیلی گسترده شد و افزایش ورود دختران به دانشگاه‌ها را شاهد بودیم در واقع از یک طرف با افزایش متقاضیان دختر در کنکور مواجهیم و از طرف دیگر بازار کار حسابی بر این دختران بسته است.

وی با بیان اینکه نرخ مشارکت اقتصادی شامل بیکاران و  متقاضیان کار و شاغلان می‌شود که متاسفانه این نرخ در ایران پایین است، افزود: میزان بیکاری زنان در ایران به ویژه در زنان تحصیل‌کرده خیلی بالاست. آمارگیری نیروی کار سال ۱۴۰۰ نشان می‌دهد: سهم جمعیت بیکار فارغ‌التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران بالای ۴۰ درصد است. بعد حالا این را هم که به تفکیک جنس نگاه کنیم سهم مردان از این میزان ۲۷.۹ نزدیک به ۲۸ درصد و سهم زنان نزدیک ۷۲ درصد است؛ یعنی اینکه نزدیک ۷۲ درصد بیکاران زن از زنان فارغ‌التحصیل آموزش عالی هستند. یعنی ما آموزش می‌بینیم، ولی بازار کار اصلاً نمی‌تواند ما را جذب بکند؛ این بیکاران یعنی کسانی که متقاضی کار هستند.

تقویت ایدئولوژی‌ِ مردان نان‌آور و زنان خانه‌دار هستند

کشاورز با بیان اینکه در شرایطی که افراد متقاضی کار هستند و بازار کار به روی آنها بسته است، کم‌کم ناامید می‌شوند و دیگر متقاضی کار نخواهند بود، گفت: ایدئولوژی‌ای در کشور ما تقویت شد که مردان نان‌آور و زنان خانه‌دار هستند؛ یعنی تقسیم کار جنسیتی همواره در تریبون‌های رسمی ما تقویت می‌شود و در واقع جامعه به زن این پیام را می‌دهد که حالا اگر می‌خواهی تحصیل هم بکن چون اگر زن تحصیل کند  مادر بهتری خواهد شد و حتی می‌توانی  پرستیژ اجتماعی‌ات را بالا ببری و از طرفی مونس بهتری برای مرد باشی. این گفتمانی است که از دوره مشروطه ما با آن مواجه هستیم و این همچنان تداوم دارد آن هم در شرایط که بازار کار هم به شدت بر زنان بسته است. البته اکنون بر همه بسته است. در واقع در بازار کاری کنونی می‌بینم که مردان تحصیل‌کرده را سخت‌تر از مردان تحصیل‌نکرده می‌پذیرند؛ یعنی این بازار کار نمی‌تواند نیرویی را که دانشگاه‌ها آموزش دیده‌اند به خوبی جذب کند.

بازار کار به شدت بر روی زنان بسته است

این پژوهشگر اجتماعی ادامه داد: تازه بخش مهمی از این تحصیل‌کرده‌ها ممکن است وارد بازار کار بشوند، اما نمی‌توانند از آن تخصصی که یاد گرفته‌اند و آموزش دیده‌اند بهره ببرند و از طرفی امکان دارد به مشاغل کاذب روی بیاورند. در جامعه‌ای زندگی می کنیم که هم با انسداد اقتصادی مواجه است و هم رکود و تورم و بیکاری در آن بالاست، این در واقع بازار کاری نیست که رشد اقتصادی داشته باشد تا بتواند نیروی کار تحصیل‌کرده و متخصص را جذب کند.

وی افزود: ساختار جنسیتی به هر حال نان‌آوری را بر دوش مردان می‌گذارد و  زن در نهایت این ایدئولوژی را می‌پذیرد به ویژه وقتی بازار کار برایش بسته است، به نفعش است که این ایدئولوژی را بپذیرد.

کشاورز در ادامه با اشاره به پژوهش‌هایی که پیشتر انجام داده‌ است، گفت: من در پژوهش‌هایی که انجام داده‌ام، خیلی روی جنسیت و دانشگاه کار می‌کنم. وقتی با کسانی که در دانشگاه‌های برتر کشورمان تحصیل می‌کنند، مصاحبه می کنم بعضی از دخترها می‌گویند ما برای خودشکوفایی این کار را می‌خواهیم. ما برای اینکه در حوزه تخصص‌مان بتوانیم رشد و ارتقا پیدا کنیم، این کار را می‌خواهیم؛ یعنی ذهنیت تحصیل برای چیزی جز کار، در میان آن‌ها هست، اما همه‌شان اینطور نیستند. بخش مهمی واقعاً می‌خواهند تحصیل کنند و می‌خواهند کار داشته باشند.

تقسیم جنسیتی کار در مناطق حاشیه‌ای، خیلی قوی‌تر می‌شود

این پژوهشگر حوزه زنان ادامه داد: در مناطق حاشیه‌ای‌تر که می‌رویم، بازار کار به شدت برایشان بسته است، در واقع نگاهی که بر تقسیم جنسیتی کار تأکید می‌کند، یعنی زن را بیشتر خانه‌دار و مادر و همسر توصیف می‌کند و مرد نان‌آور، خیلی قوی‌تر می‌شود.در  واقع وقتی که بازار کار بر روی آن‌ها بسته است و این ایدئولوژی هم وجود دارد، برای اینکه بتوانند موقعیت خودشان را توجیه کنند، آن ایدئولوژی را می‌پذیرند و در نتیجه اعلام نظرهایی هم می‌کنند. مثلا می‌گویند که  شوهرم وظیفه دارد نان من را بدهد و حتی من می‌توانم کار نکنم. این نگاه را بخشی از زنان می‌پذیرند، برای اینکه چاره‌ای ندارند.

کشاورز اضافه کرد: من با کسی مصاحبه کردم که فوق‌لیسانس ریاضی از دانشگاه ایلام بود و در یک مدرسه و در یک موقعیت بسیار بی‌ثبات، کار می‌کرد. حالا بخشی از این‌ها که تازه کار دارند، بسیار موقعیت‌های بی‌ثبات و حقوق پایینی دارند و به عنوان حق‌التدریس در یک مدرسه خصوصی کار می‌کنند. خب این فرد چه آینده شغلی دارد؟ هیچ. چه آینده مالی؟ هیچ. بنابراین معلوم است که این فرد به نفعش است که آن نگرش و ایدلوژی را حداقل بپذیرد که وظیفه‌ای ندارد.

کشاورز همچنین گفت: اگر به شکل تاریخی بررسی کنیم، می‌بینیم در دهه‌های چهل و پنجاه که اقتصاد رو به رشد بود، در خاورمیانه بالاترین نرخ اشتغال زنان نزدیک ۲۰ درصد را داشتیم. حتی در اوایل دهه هفتاد وضع اشتغال زنانمان خیلی بهتر بود، چون جامعه‌ای بود که در آن رشد اقتصادی بود و امید به آینده بهتر بود. بنابراین راحت‌تر زنان وارد بازار کار می‌شدند؛ یعنی تقاضا برای نیروی کار زنان وجود داشت.

به شکل وسیعی شاهد دستفروشی زنان هستیم

این استاد دانشگاه همچنین اضافه کرد: حضور زنان در دستفروشی‌ها و مشاغل خانگی، اگرچه در آمارهای رسمی نیست، اما به هر حال به شکل وسیعی شاهدش هستیم و این به دلیل شرایط اقتصادی است که الآن خانواده‌ها با آن مواجه هستند، چرا که امکان ندارد با یک حقوق بشود زندگی کرد.

کشاورز تصریح کرد: من معتقدم با توجه به تحولات اجتماعی‌ که در جامعه اتفاق افتاده، ما در حال حاضر با یک نسل تحصیل‌کرده مواجهیم. تحصیلات خیلی گسترش پیدا کرده و آگاهی‌های اجتماعی خیلی افزایش یافته است. ما با نسلی مواجهیم که در واقع به روی جهان گشوده‌اند. بنابراین نسبت به خیلی از مناسبات جنسیتی نگاه بازتر و برابرتری دارند.اما با وجود این شرایط، در واقع ما یک تضادی بین آگاهی‌های رشد یافته آن‌ها و موقعیت مادی‌شان می‌بینیم.

وی افزود، نسبت به سال ۲۰۰۴-۲۰۰۵ هم چهار، پنج درصد کاهش نرخ مشارکت اقتصادی زنان را داشته‌ایم که این ۴-۵ درصد کسانی هستند که پریکاریا یا بی‌ثبات‌کار به حساب می‌آیند و ممکن است که وارد مشاغلی شوند که در بازار کار رسمی و همچنین در آمارهای رسمی به حساب نمی‌آید.اما به هر حال کار می‌کنند. البته فقط هم کار بازتولیدی نیست، اما بی‌ثبات هستند و در این مشاغل معمولاً از تخصص و از آن چیزهایی که حداقل در دانشگاه‌ها آموخته‌اند، خبری نیست. اما در حوزه‌های دیگر  مثلاً در هنر، ادبیات، ورزش و در NGOها و هر جایی که امکانش بوده، زنان علاوه بر تحصیلات، خیلی فعال‌اند.

این پژوهشگر مطالعات زنان در پاسخ به این پرسش که حوزه‌های مورد اشاره شما (هنر، ادبیات، ورزش و ...) فکر نمی‌کنید، دسترسی‌شان برای زنان طبقه متوسط شهری، امکان پذیر باشد، نه به طور مثال برای خانمی در سیستان و بلوچستان گفت: من آمار دقیقی در این زمینه ندارم، اما می‌بینیم که هر جایی که امکانش بوده، زنان توانسته‌اند، خودشان را نشان بدهند. اما حتی در در سیستان و بلوچستان هم، رشد تحصیلات زنان خیلی افزایش یافته است.

انسداد جنسیتی در برخی مناطق خیلی بیشتر است

وی افزود: البته انسداد جنسیتی در برخی مناطق خیلی بیشتر است و معلوم است که دسترسی‌ها و فرصت‌های زنان کمتر می‌شود در این که شکی نیست. اما در جاهایی که به هر حال امکان این بوده که این انسداد شکسته بشود یا ترک بخورد، به هر حال زنان توانسته‌اند خودی نشان بدهند.

این پژوهشگر حوزه زنان گفت: در مورد مسئله‌ی اشتغال و نرخ مشارکت اقتصادی، خیلی وقت‌ها در پژوهش‌هایی که داریم، به ویژه در زمینه دانشگاه، به نظر می‌رسد که توپ را به زمین زنان می‌اندازند و می‌گویند که زنان کار نمی‌کنند، تحصیل می‌کنند، اما نمی‌توانند کار بکنند نه اینکه خودشان انتخاب کرده‌اند که کار نکنند، در حالی‌که این وضعیت، انتخاب زنان نیست.

کشاورز با اشاره به پژوهش‌های میدانی انجام شده ادامه داد: من در دانشگاه‌های مختلف کشور با دانشجویان مصاحبه کرده‌ام. مثلا در رشته‌های فنی، خود استادان آن دانشگاه همگی دانشجویان دختر را سرزنش می‌کنند برای شما که بازار کاری وجود ندارد، چرا یک چنین رشته‌ای می‌خوانید؟! در حالی‌که اگر بازار کار وجود ندارد، این مسئله در واقع مسئله آن جامعه است که نمی‌تواند بازار کار ایجاد کند. شما به جای اینکه دخترها را سرزنش کنید، باید نوک انتقادتان به سمت سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی در سطح خرد و کلان باشد که در واقع بازار کار را بر زنان بسته است.


ورود به بازار کار، مطالبه بخش مهمی از زنان است

کشاورز با تاکید بر اینکه ورود به بازار کار، مطالبه بخش مهمی از زنانی است که به دانشگاه می‌روند، گفت: من چند سال پیش کتابی کار کردم که موضوعش تجربه زیسته دختران در دانشگاه‌های ایران بود. به چند دانشگاه رفتم: سیستان و بلوچستان، دانشگاه همدان، دانشگاه اراک و دانشگاه مازندران. در همه این دانشگاه‌ها که با دختران مصاحبه می‌کردیم، از حضور در دانشگاه خوشحال بودند، یعنی به هر حال دانشگاه تنها پنجره مشارکت اجتماعی برای بخش مهمی از دختران است و اتفاقاً برای دختران فرودست‌تر، دانشگاه مکان مهم‌تری است. برای اینکه می‌توانند فرصت‌های خود را گسترش بدهند و تجربه اجتماعی کسب کنند و آن انسداد جنسیتی که با آن مواجه هستند را تا حدی بشکنند.

وی خاطرنشان کرد: اما همین دانشگاه وقتی که نمی‌تواند ابزاری به این فارغ‌التحصیلان بدهد یا آن ابزار به هر حال برای اینکه بتوانند موانع بازار کار را بردارند ناکافی است. دانشگاه را یک رویای ناتمام می‌دانند؛ یعنی اینکه وارد دانشگاه می‌شوند، یک مهارت‌هایی کسب می‌کنند، یک پنجره‌هایی به رویشان باز می‌شود، اما این در واقع افق خیلی کوچکی است؛ یعنی نمی‌تواند آن‌ها را به یک توانمندی که به اشتغال منجر شود، برساند.

 
منبع: ایلنا