|

هنر، هویت و حافظه در عصر دیجیتال

چه کسی تصمیم می‌گیرد چه چیزی بماند؟

در عصر دیجیتال، هنر دیگر منتظر دعوت نمی‌ماند. برای دیده‌شدن، نه به دیوار گالری نیاز دارد و نه به تأیید نهادهای رسمی. هنر امروز در صفحه تلفن همراه، در شبکه‌های اجتماعی، در آرشیوهای آنلاین و حتی در الگوریتم‌هایی زندگی می‌کند که تصمیم می‌گیرند چه چیزی دیده شود و چه چیزی ناپدید بماند. همین جابه‌جایی آرام اما عمیق، شیوه شکل‌گیری هویت و حافظه جمعی را دگرگون کرده است.

هنر، هویت و حافظه  در عصر دیجیتال

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرمین دالوند

 

در عصر دیجیتال، هنر دیگر منتظر دعوت نمی‌ماند. برای دیده‌شدن، نه به دیوار گالری نیاز دارد و نه به تأیید نهادهای رسمی. هنر امروز در صفحه تلفن همراه، در شبکه‌های اجتماعی، در آرشیوهای آنلاین و حتی در الگوریتم‌هایی زندگی می‌کند که تصمیم می‌گیرند چه چیزی دیده شود و چه چیزی ناپدید بماند. همین جابه‌جایی آرام اما عمیق، شیوه شکل‌گیری هویت و حافظه جمعی را دگرگون کرده است.

تا پیش از این، حافظه جمعی عمدتا در اختیار روایت‌های رسمی بود؛ روایت‌هایی که از مسیر موزه‌ها، کتاب‌های درسی و یادمان‌ها تثبیت می‌شدند. اما در فضای دیجیتال، حافظه از انحصار خارج شده است. هر تصویر، هر ویدئو و هر اثر هنری دیجیتال می‌تواند بخشی از روایت جمعی باشد یا آن را به چالش بکشد. حافظه دیگر ایستا نیست؛ سیال، پراکنده و مشارکتی است.

در این میان، هنر نقشی فراتر از بیان فردی پیدا کرده است.

هنر به یکی از ابزارهای اصلی هویت‌سازی بدل شده است؛ ابزاری که از طریق آن، افراد و جوامع می‌گویند چه کسی هستند، به چه چیزی تعلق دارند و چه چیزی را نمی‌خواهند فراموش کنند. این تحول در مناطقی مانند خاورمیانه اهمیت دوچندان دارد؛ جایی که تاریخ، بارها دچار سانسور، حذف یا بازنویسی  شده است.

در چنین زمینه‌ای، هنر دیجیتال به ابزاری حیاتی برای ثبت تجربه‌های جمعی تبدیل شده است. بسیاری از روایت‌هایی که جایی در رسانه‌های رسمی ندارند، از طریق تصاویر، ویدئوها و پروژه‌های هنری دیجیتال امکان بقا پیدا می‌کنند. این آثار، حافظه‌هایی را ثبت می‌کنند که در غیر این صورت در معرض فراموشی یا تحریف قرار می‌گرفتند.

نسل جوان نیز نقش مهمی در این فرایند دارد. این نسل تاریخ را نه‌فقط می‌خواند یا می‌شنود، بلکه آن را تجربه می‌کند. فناوری‌هایی مانند ویدئوآرت، هنر تعاملی و واقعیت مجازی، گذشته را از قالب‌های ثابت بیرون آورده و به تجربه‌ای زنده و قابل گفت‌وگو تبدیل کرده‌اند. در نتیجه، حافظه جمعی دیگر صرفا انتقال روایت‌های قدیمی نیست، بلکه بازتفسیر مداوم آنهاست.

با این حال، این گسترش بی‌هزینه نیست.

فضای دیجیتال همان‌قدر که امکان دیده‌شدن را فراهم می‌کند، زمینه تحریف را نیز ایجاد می‌کند. الگوریتم‌ها معنا را فشرده‌، زمینه‌ها را حذف‌ و روایت‌ها را به محتوایی مصرفی تبدیل می‌کنند. اثری که قرار است حافظه بسازد، ممکن است در چرخه سریع بازنشر، از ریشه و زمینه فرهنگی خود جدا شود.

مسئله مالکیت حافظه نیز در این میان برجسته است.

در فضایی که آثار هنری به‌راحتی کپی و بازتوزیع می‌شوند، این پرسش مطرح می‌شود که چه کسی صاحب روایت است و چه کسی تصمیم می‌گیرد کدام تصویر یا روایت باقی بماند؟ در خاورمیانه، این پرسش صرفا نظری نیست؛ مستقیما با سیاست، قدرت و هویت جمعی گره  خورده است.

با وجود این چالش‌ها، نمی‌توان نقش تعیین‌کننده هنر دیجیتال را نادیده گرفت. اگر آگاهانه تولید و مصرف شود، این هنر می‌تواند حافظه‌ای متکثر، پویا و انسانی بسازد؛ حافظه‌ای که فقط بازتاب روایت‌های مسلط نیست، بلکه حاصل گفت‌وگوی اجتماعی گسترده‌تری است.

پرسش اصلی امروز دیگر این نیست که آیا هنر دیجیتال بر هویت و حافظه تأثیر دارد یا نه، پرسش این است که چه کسی روایت را هدایت می‌کند و جامعه تا چه اندازه مسئول آن چیزی است که به یاد می‌سپارد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.