|

‌دشت‌بندان ‌؛ تعارض ‌ تأمین آب شرب و توسعه کشاورزی

طرح اضطراری تأمین آب سیستان در محدوده دشت‌بندان با سرمایه‌گذاری دو هزار میلیارد تومانی و هدف تأمین پایدار آب شرب منطقه اجرا شد. این طرح براساس آمار ۱۴۰۲ شامل ۲۵ حلقه چاه بهره‌برداری، ۱۶ کیلومتر خط جمع‌آوری و ۹۱ کیلومتر خط انتقال با ظرفیت اسمی 800 لیتر بر ثانیه و دو مخزن ذخیره هزار مترمکعبی است. طراحی این زیرساخت‌ها بر مبنای کاهش وابستگی سیستان به حقابه هیرمند و ایجاد امنیت آبی شرب پایدار صورت گرفته است.

‌دشت‌بندان ‌؛ تعارض ‌ تأمین آب شرب و توسعه کشاورزی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سلطانعلی عابدی -  روزنامه نگار

طرح اضطراری تأمین آب سیستان در محدوده دشت‌بندان با سرمایه‌گذاری دو هزار میلیارد تومانی و هدف تأمین پایدار آب شرب منطقه اجرا شد. این طرح براساس آمار ۱۴۰۲ شامل ۲۵ حلقه چاه بهره‌برداری، ۱۶ کیلومتر خط جمع‌آوری و ۹۱ کیلومتر خط انتقال با ظرفیت اسمی 800 لیتر بر ثانیه و دو مخزن ذخیره هزار مترمکعبی است. طراحی این زیرساخت‌ها بر مبنای کاهش وابستگی سیستان به حقابه هیرمند و ایجاد امنیت آبی شرب پایدار صورت گرفته است.

اخبار واگذاری 500 هکتار از زمین‌های این محدوده به شرکت ماهان برای باغات پسته، تعارض اساسی با اهداف اولیه طرح ایجاد کرده است. از منظر اقتصاد مهندسی، سرمایه‌گذاری سنگین روی خطوط انتقال و تأسیسات آب شرب، برای بهره‌برداری کشاورزی توجیه‌پذیر نیست. معمولا طرح‌های آبیاری از سیستم‌های توزیع ساده‌تر و کم‌هزینه‌تر بهره می‌برند، درحالی‌که تأسیسات آب شرب به استانداردها و ضوابط فنی بسیار دقیق‌تری نیاز دارند.

از نظر هیدروژئولوژیکی، دشت‌بندان به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی، فاقد حوزه آبخیز فعال با تغذیه سالانه قابل توجه است. آبخوان این دشت از نوع آبخوان‌های محدود با ذخیره فسیلی یا تغذیه بسیار کند محسوب می‌شود. برداشت بیش از حد از چنین آبخوان‌هایی منجر به افت سطح آب زیرزمینی، افزایش شوری به دلیل نفوذ آب‌های شور اطراف و در نهایت تخلیه غیرقابل برگشت ذخایر آبی می‌شود. تجربه حفر چاه‌های ژرف در زابل که به آب با شوری بالا و غیرقابل استفاده برای مصارف شرب و کشاورزی رسیدند، نشان‌دهنده محدودیت جدی ذخایر آب شیرین در لایه‌های عمیق‌تر منطقه است.

برداشت آب برای توسعه کشاورزی در مقیاس صنعتی از این آبخوان، به معنای استفاده از ذخایر استراتژیک است که باید صرفا برای نیازهای حیاتی مانند آب شرب محفوظ بمانند. براساس اصول مدیریت یکپارچه منابع آب، اولویت استفاده از منابع آب زیرزمینی محدود باید به ترتیب آب شرب، بهداشت و صنعت باشد و کشاورزی تنها در صورت وجود مازاد آب و اطمینان از پایداری آبخوان قابل توسعه است.

اگر مطالعات هیدروژئولوژیکی و مدل‌سازی آبخوان دشت‌بندان، پایداری برداشت برای مصارف کشاورزی را تأیید می‌کنند، سؤال اساسی این است که چرا این ظرفیت در اختیار کشاورزان بومی سیستان که دهه‌ها با خشک‌سالی و کمبود آب مواجه بوده‌اند، قرار نمی‌گیرد؟ مدل‌های موفق توسعه روستایی نشان می‌دهند که واگذاری زمین و منابع به بهره‌برداران محلی به‌صورت استیجاری بلندمدت یا واگذاری مشروط، علاوه بر توسعه اقتصادی، پایداری اجتماعی و حفاظت بهتر از منابع را به‌همراه دارد.

از منظر بهینه‌سازی مصرف آب، توسعه دامداری نوین با سیستم‌های آبیاری قطره‌ای برای تولید علوفه و کشت گلخانه‌ای، راهکارهای کارآمدتری هستند. این فعالیت‌ها نسبت به باغداری سنتی، راندمان مصرف آب بالاتری دارند و در عین حال ارزش افزوده اقتصادی بیشتری تولید می‌کنند. با توجه به زیرساخت خط انتقال موجود، می‌توان از آن برای توزیع کنترل‌شده آب به واحدهای تولیدی کوچک‌مقیاس با مدیریت بومی استفاده کرد.

مدیریت پایدار منابع آب در مناطق خشک و نیمه‌خشک نظیر سیستان، مستلزم شفافیت کامل در داده‌های هیدرولوژیکی، مدل‌سازی دقیق آبخوان و تصمیم‌گیری براساس اصول علمی است. هرگونه برنامه‌ریزی برای استفاده از آب دشت‌بندان، باید مبتنی بر مطالعات جامع هیدروژئولوژیکی، ارزیابی زیست‌محیطی استراتژیک و سنجش ظرفیت تحمل آبخوان باشد. تصمیمات کنونی درباره نحوه بهره‌برداری از این منبع استراتژیک، نه‌‎تنها آینده اقتصادی بلکه امنیت آبی و زیست‌پذیری سیستان را برای نسل‌های آتی تعیین خواهد کرد. حفظ این منابع برای نیازهای حیاتی و توسعه آنها در چارچوب ظرفیت‌سنجی علمی، تنها راه تضمین آینده پایدار این منطقه است.


 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.