تقابل یا تعامل رسانههای مجازی با مکتوبات رسانهای
احمد افروز، پژوهشگر ارتباطات و رسانه در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: شاید کمتر از یک دهه باشد که دنیای رسانه کمکم هویتش را بر مدار شبکه اطلاعات مجازی در معرض تغییر دیده و برحسب همین انفعالات هم چارهای جز دگرگونی در ماهیت نداشته است. این تغییر ماهیت اتفاقا از سر اجبار است وگرنه جوابگوی تعدد و تکثر مخاطب با این همه خواسته رسانهای نخواهد شد. رسانههای خبری از جنس مکتوبش صدالبته در همهمه رسانههای جمعی خاصه تعاملیاش، بارها سر بر گریبان بردهاند و شاید یکییکی رو به افول رفتهاند، مگر برخی که توانستهاند با خرقعادت و محتوای بدیع و عمیق، همچنان دل به مخاطب بنهند. اینها خود را نهتنها وامدار دنیای کاغذی نکردهاند بلکه مجبورند در فضای مجازی نیز قد علم کنند. پس حیات رسانههای مکتوب سابق و اسبق، در لوای عرض اندام در شبکه رسانهای اینترنتی هم هست. بیآنکه نگاه واپسگرایانهای داشته باشیم، باید حضور مکتوبات رسانهای را نه تقابل بلکه تعامل دانست که بیش از آنکه چالشساز باشد، موجد فرصت است. متأسفانه رسانههای مجازی و بالطبع تعاملیاش از نبود دروازهبانی خبر رنج میبرند؛ اینجا هیچ نشانهای از دریچه فقر و غنای اطلاعات برای ورود به رسانه دیده نمیشود؛ یعنی هرچه هست وارد و سپس در گسترده بیمرز توزیع میشود. البته چنین رویکردی عمدتا در دایره بهاصطلاح رسانههای تبلیغاتزده وافر است که حجم اطلاعات واقعنمای خبریشان در چاله تبلیغات تجاری رسانهایشان کاملا کمرمق میزند. با این توصیف رسانههای مکتوب برای ادامه حیات، باید در رقابت با رسانههای بناشده بر کلیدواژه دیجیتال و به عبارت سادهتر مجازی، کمی بیشتر دستوپا بزنند. اینجاست که اتفاقا معیار «گزینش» باید در رویکرد خبرزنی و خبرپراکنی رسانههای مکتوب ملاک باشد؛ یعنی دادههایی که اهمیت، جذابیت، گستره مخاطب و همه تمایزات رقابتی رسانهای را در انتشار دادهها ملاک بگذارد. اگرچه عنصر تازگی را بههرحال از دست میدهند مگر با ورود به گزارشهای کیفی تحقیقی و عمقی که ازقضا هرازگاهی نیز روزنامهها را منبع دنیای مجازی هم کرده است! روزنامه فرم خاص و شاید نوستالژیکی از ژورنالیسم است که همین ویژگی بر اصالتش میافزاید و مخاطبش را راهبری میکند. چنین رسانههایی اما راهی جز همگرایی با بستر اینترنت ندارند. امروز رسانههای جمعی حتی مثل تلویزیون با آن همه ادعا بازهم برای بقا، دست به دامن حضور در فضای مجازی میشوند تا مخاطبش را از مجازی به قاب نمایش لینک دهند. این همان رویکرد حفظ موجودیت رسانههای مکتوب به شرط چندبعدیشدن بر بستر دیجیتال است. کاغذ و مکتوبات ظرفیاند از مظروفات رسانهای که بالذات و ماهیتا خرد و محجورند؛ این نیز عیب نیست بلکه نطفه این رسانه را با این ویژگی بستهاند اما قرار نیست به شکل ایستا در دایره محدودیت بمانند.
در این بعد رسانهای باید محتوا را دریافت و چه بهتر که در حین حفظ اصالت، فضای مجازی را نیز فرصت بدانند نه تهدید و مخاطب را در فضایی مسالمتآمیز ولو در شرایطی قطعا سخت، جذب، همراه و قانع کنند. مقاومت رسانههای مکتوب در برابر فضای مجازی امری غریب و حتی بیمعناست؛ چاره اما در همگرایی و متعلقات ارزشافزودهای است که این رسانهها مجبورند به خود اضافه کنند تا ضمن حضور توأمان بر بستر اینترنت، بهعنوان منبع کاغذی پیام برای مخاطب همچنان پذیرفته باشند. رسانههای مکتوب باید رسانههای مجازی را رقیب بدانند؛ رقیبی سخت اما نه آنکه به یُمن بیدروازهبانیاش بتواند مکتوبات رسانهای را به قطعیت خاموش کند.