|

کوری اینترنت یا طالبان؟

تسلیم 2روزه طالبان در قبال قدرت اینترنت

جهان شاهد رویدادی بی‌سابقه‌ اما درس‌آموز در افغانستان بود؛ قطع سراسری اینترنت و خطوط تلفن همراه در سراسر کشور. این رویداد‌ یا به گفته برخی شهروندان افغانستان «کوری اینترنت»، به‌ قدری حیرت‌انگیز بود که بسیاری آن را تجربه «بازگشت به عصر حجر» در قرن بیست‌ویکم نامیدند.

جهان شاهد رویدادی بی‌سابقه‌ اما درس‌آموز در افغانستان بود؛ قطع سراسری اینترنت و خطوط تلفن همراه در سراسر کشور. این رویداد‌ یا به گفته برخی شهروندان افغانستان «کوری اینترنت»، به‌ قدری حیرت‌انگیز بود که بسیاری آن را تجربه «بازگشت به عصر حجر» در قرن بیست‌ویکم نامیدند. این در حالی است که اینترنت در افغانستان با اقتصادی بسیار ضعیف، هنوز به‌‌طور گسترده در همه لایه‌های جامعه نفوذ نکرده و آمارهای رسمی نشان می‌دهد کمتر از ۲۰ درصد مردم به آن دسترسی دارند. همین میزان محدود از اتصال به شبکه جهانی نیز نقشی حیاتی و تأثیرگذار در زندگی اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی مردم یافته است. به ‌همین ‌دلیل، خاموشی چندروزه اینترنت نه‌تنها معیشت مردم عادی، بلکه اداره امور روزمره و حتی آینده خود حاکمان را هم در تنگنا قرار داد.

در طول چهار سال حاکمیت طالبان، یکی از آرزوهای اعلام‌نشده اما جدی رهبری این گروه، به‌ویژه هیبت‌الله آخوندزاده، مهار کامل فضای مجازی و حتی قطع کامل دسترسی به اینترنت بود. رهبر طالبان بارها بر «پاک‌سازی جامعه از آلودگی‌های غربی» و «حفظ نسل جوان از فساد فضای مجازی» تأکید کرده است. برای او و طیف سخت‌گیر اطرافش، اینترنت نه ابزار توسعه و ارتباط، بلکه دروازه شیطانی ورود به جهان غیراسلامی و تهدیدی برای بقای فکری و ایدئولوژیک طالبان به شمار می‌رود. البته در چهار سال گذشته، برخی چهره‌های عمل‌گرای طالبان در حلقه رهبری نگاه متفاوتی داشتند؛ آنان به‌ جای قطع کامل اینترنت، بیشتر به فیلترینگ و مدیریت محدودشده فکر می‌کردند؛ البته توان فنی و مالی آن را نداشتند و می‌دانستند ارتباطات دیجیتال، حتی برای اداره امور ابتدایی حکومتی، ازجمله بانکداری، امنیت، تجارت و حتی تبلیغات رسانه‌ای طالبان ضروری است. 

با‌این‌حال، در مقطع اخیر‌ به‌ نظر می‌رسید که نظر رهبر طالبان بر دیگران غلبه کرد و برای نخستین ‌بار تصمیم به اجرای یک خاموشی سراسری گرفته شد. هرچند هم‌زمانی تهدید ترامپ به بازپس‌گیری بگرام به رواج شایعات و تئوری توطئه دامن زد اما دلیلی برای قبول آن ظاهر نشد.

قطع اینترنت و خطوط موبایل، زندگی روزمره افغان‌ها را در عرض چند ساعت منجمد و دچار بحران کرد.

 اقتصاد: بخش زیادی از کسب‌وکارهای خرد و تجارت‌های کوچک در افغانستان بر پایه انتقال پول، حواله و اپلیکیشن‌ها و خدمات بانکی دیجیتال انجام می‌شود و این امر باعث توقف معیشت مردم شد. بخش زیادی از منبع درآمد مردم افغانستان از طریق ارسال پول و حواله از خارج و خویشاوندان آنها تأمین می‌شود؛ قطع اینترنت باعث توقف کامل کار بانک‌ها و صرافی‌ها شد و این موضوع بسیاری را هراسناک کرد.

 ارتباطات اجتماعی: بیش از هشت میلیون افغان در خارج از افغانستان زندگی می‌کنند و در این مدت خانواده‌ها نتوانستند با یکدیگر یا با بستگان مهاجرشان تماس بگیرند. جامعه‌ای که بخش مهمی از زندگی‌اش با مهاجرت و ارتباطات خارجی گره خورده، به‌طور ناگهانی در سکوت و تاریکی فرو ‌رفت.

 خدمات روزمره: تاکسی‌های اینترنتی، خدمات آموزشی آنلاین‌ و حتی فعالیت شبکه‌های تلویزیونی و رسانه‌های رسمی طالبان هم با مشکل روبه‌رو شد‌.

 امنیت: در نبود ارتباط، شایعات و نگرانی‌های اجتماعی گسترش یافت و زمینه برای بی‌اعتمادی عمومی درباره حاکمیت بیشتر شد.

به‌ عبارت ساده، خاموشی اینترنت چرخ لنگان زندگی را یکباره از حرکت انداخت. در کشوری که حتی اقتصادش یکی از ضعیف‌ترین اقتصادهای جهان است، همین ابزار محدود دیجیتال به ستون‌فقرات معیشت و ارتباطات تبدیل شده است. اما واکنش‌ها به این وضعیت به‌ قدری تأثیر‌گذار بود که حلقه رهبری طالبان خیلی زود متوجه شدند ادامه خاموشی نه‌تنها مردم را خشمگین کرده، بلکه ساختار قدرت را هم تهدید می‌کند. فشارهای داخلی، از سوی تاجران، نهادهای اقتصادی و حتی برخی چهره‌های درون طالبان، به‌سرعت بالا گرفت. در کمتر از سه روز، رهبران طالبان ناچار شدند عقب‌نشینی کنند و اینترنت دوباره وصل شد. با کمتر شناختی از ماهیت طالبان، این عقب‌نشینی را نمی‌توان صرفا یک تصمیم تاکتیکی دانست. در حقیقت، این تجربه کوتاه نشان داد که ایدئولوژی سنت‌گرای طالبان، در برابر واقعیت‌های جهانی و نیازهای میدانی جامعه توان سه روز ایستادگی ندارد. طالبان که خود در زمان مبارزه از ابزار ارتباطی پیشرفته استفاده می‌کردند، در عمل مجبور شدند بپذیرند که در امر حکمرانی، اینترنت دیگر یک انتخاب زینتی یا شیطانی نیست، بلکه ضرورتی حیاتی است که حتی با اراده رهبرشان هم قابل انکار یا حذف نیست.

آموزه‌ای تاریخی فراتر از جغرافیای افغانستان

آنچه در این تجربه تاریخی رخ داد، یک نمونه کوچک اما گویا از تقابل سنت، ایدئولوژی و واقعیت‌های جهان معاصر است. در دنیای امروز، اینترنت صرفا یک ابزار ارتباطی نیست، بلکه شریان اصلی اقتصاد، سیاست، فرهنگ و حتی قدرت امنیتی-نظامی است. هر گروه یا حکومتی که تلاش کند آن را حذف یا کاملا مهار کند، دیر یا زود در برابر مقاومت جامعه و ضرورت‌های حتمی و حاکم بر زندگی مدرن به زانو درمی‌آید.

این عقب‌نشینی البته پیامدهای میان‌مدت داخلی هم دارد. حلقه رهبری طالبان یک گروه یکدست نیستند؛ میان طیف سنتی و رادیکال به رهبری آخوندزاده و طیف عمل‌گرا (حقانی، ملا‌برادر و مجاهد) که بیشتر به ادامه حیات و حفظ نظام و واقعیت‌های حکمرانی توجه دارند، همواره شکاف وجود داشته است. تجربه اخیر و عقب‌نشینی سریع‌ می‌تواند دست عمل‌گرایان را بازتر کند و به آنها این فرصت را بدهد که در تصمیم‌گیری‌های کلان نفوذ بیشتری پیدا کنند. شاید همین اتفاق در آینده زمینه‌ساز شکاف عمیق‌تر در ساختار قدرت طالبان یا حتی تغییر در ترکیب رهبری این گروه شود. اینکه حتی حکومتی با رادیکالیسم ایدئولوژیک و میل شدید به کنترل مطلق، در برابر واقعیت‌های جهان مدرن به زانو درآمد، نشان می‌دهد که عصر اطلاعات مرز نمی‌شناسد. واقعیت‌های دیجیتال، فراتر از اراده فردی یا گروهی، آینده جوامع را سریع‌تر از تصور ما رقم می‌زند. هرجا که ایدئولوژی با نیازهای واقعی مردم و تحولات عمیق جهانی در تعارض قرار گیرد، دیر یا زود شکست خورده یا تسلیم خواهد شد.


 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.