ترور عدالت
طالبان با وعده امنیت آمده بود؛ مثلا قرار بود امنیت از دست رفته روزهای حضور آمریکا در این کشور را برگرداند. طالبان آمدند، نه تنها امنیت نیامد که حالا وضعیت بد اقتصادی و فقر و گرسنگی هم چاشنی ناامنی و خبرهای هر روزه کشته شدن مردم میشود.

ثمر فاطمی: طالبان با وعده امنیت آمده بود؛ مثلا قرار بود امنیت از دست رفته روزهای حضور آمریکا در این کشور را برگرداند. طالبان آمدند، نه تنها امنیت نیامد که حالا وضعیت بد اقتصادی و فقر و گرسنگی هم چاشنی ناامنی و خبرهای هر روزه کشته شدن مردم میشود.
جانهای نازنینی که هرکدام به دلیلی، صبح روزی یا نیمههای شبی در یکی از کوچه پس کوچههای شهرهای افغانستان پیدا میشوند؛ یک روز به جرم زن بودن، روزی به جرم فعالیتهای اجتماعی، یک بار به دلیل آهنگ گوش دادن و بار دیگر به دلیل فعالیت در عدلیه.
«زمانی که طالبان آمدند تمام دروازههای زندانها شکسته شد و تمام مجرمینی که توسط دادستانی و دیگر بخشهای دادستانی کل، زندانی شده بودند، رها و وارد اجتماع شدند. حالا علاوه بر ترسی که دادستانهای امنیتی داخلی و خارجی از طالبان دارند، از زندانیهای رها شده هم میترسیم» این روایت متین است از حضور طالبان و نتیجه آن بر زندگی دادستانها و قضات افغانستان. زن ۳۰ سالهای که پیش از حضور طالبان، نماینده دادستانی امنیت داخلی و خارجی بوده و حالا به لطف طالب زندگی مخفی دارد.
نتیجه این عملکرد طالبان به گفته این قاضی زن با نام مستعار «سمیه» این است که «الان علاوه بر خطر بزرگی به نام طالبان که دادستانها و قضات افغانستان را تهدید میکند، خطر دیگری هم برایشان وجود دارد و آن هم زندانیهایی هستند که رها شدهاند و بدون اینکه درکی از این مسئله داشته باشند و بدانند که مقصر بودند که به زندان رفتند، به دنبال قضات هستند تا عقده گشایی کنند.»
اما این تمام مشکل نیست، چنانچه سمیه میگوید، علاوه بر خطرات جانی ناشی از ترور و یا بازداشت دادستانها، قضات افغانستان با مشکل دیگری هم دست و پنجه نرم میکنند: «اکثریت زندانیهایی که قبلا محکوم به جزا شده بودند الان آمدهند و در دادگاههای طالبان بر علیه قضات اقامه دعوا کردند که اینها بر اساس قوانین غربی ما را محکوم کردند و باید جواب بدهند. طالبان قوانین ما را که دولت جمهوری افغانستان تایید کرده بود اما به رسمیت نمی شناسد و آنها را قوانین غربی میداند. همین موضوع به زندانیهایی که رها شدهاند این جرات را داده که به دادگاههای طالبان بروند و بر علیه قضات اقامه دعوا کنند. این مسله باعث شده قضات مجبور باشند هر روز برای توضیح اینکه چرا برای فلان شخص، فلان حکم را صادر کردهاند، به دادگاهها بروند».
زاهد، دادستان نظامی ۲۹ ساله افغانستان میگوید «با سقوط افغانستان، او و تمام همکارانش بیکار شدهاند و حالا نه تنها تحت تعقیب طالبان که جانشان از سوی مجرمان آزاد شده هم تهدید میشود».
زندگی مخفی اما سرنوشت آنهایی است که توانستهاند از زیر ضرب گلوله طالبها یا زندانیهای آزاد شده، جان سالم به در ببرند؛ آمارها درباره افراد کشته شده متفاوت است؛ عدهای از دادستانها توسط طالبها بازداشت شده و از سرنوشت آنها خبری در دسترس نیست اما آنچه بررسیها نشان میدهد تا کنون مرگ حداقل ۱۹ نفر از دادستانها و کارمندان دادستانی قطعی است.
«محمدیاسین دادستان هلمند، طوفان عمری دادستان جرائم امنیت داخلی و خارجی بگرام، احمدشاه سنگر دادستان تحقیق ولسوالی بهسود، عصمت الله خالقی دادستان امنیت داخلی و خارجی کاپیسا، عبدالاحد دادستان قندهار، سارنوال ارسلان دادستان پشتونکوت، حمیدالله رسولی دادستان ابتداییه ولسوالی شیرین تگاب، محمدرسول دادستان ابتداییه ولسوالی بلچراغ، محمدنبی رحیمی دادستان خواجه سبزپوش، عبدالبصیرخان دادستان تعقیبی جزای عمومی، نصرالله فرزند عبدالکبیر از پنجشیر( شهرستان عنابه، روستای ملکان) کارمند بخش اداری دادستانی، سارنوال محرابالدین عثمانی، محرابالدین رها دادستان امنیت داخلی و خارجی، سیداحمد کارمند دادستانی اختصاصی منع خشونت علیه زن و تخلفات اطفال ریاست سارنوالی استیناف فراه، حاجی مصطفی دادستان مواد مخدر ولسوالی بگرامی ولایت کابل، اجمل کارمند بست هفتم ریاست خدمات دادستانی» ۱۶ نفری هستند که روزگاری در دادستانی افغانستان کار میکردند و بعد از سلطه طالبان به قتل رسیدهاند.
با همه اینها اما دادستانهای افغانستان دست از فعالیتهایشان نکشیدهاند، چه سمیه که حالا دو هفتهای است از افغانستان رفته و چه آنهایی که مانند متین و زاهد هنوز در وطن خود زندگی مخفی دارند، تلاش برای برقراری نظم و اجرای عدالت را ادامه میدهند و چنانچه زاهد توضیح میدهد آنها «گروهی در یکی از شبکههای اجتماعی فضای مجازی ایجاد کردهاند تا از طریق آن صدایشان را به سازمانهای مختلف برسانند».
آخرین اخبار سیاست را از طریق این لینک پیگیری کنید.