|

اصلاحات ایران؛ نقد گذشته، بازسازی اعتماد و ترسیم مسیر آینده

اصلاحات در ایران، فارغ از فراز و فرودهای سیاسی، یکی از مهم‌ترین جریانات مؤثر بر ثبات سیاسی و توسعه اجتماعی در چهار دهه اخیر بوده است. این جریان با تأکید بر روش‌های مسالمت‌آمیز و مشارکت‌محور، همواره کوشیده است‌ در برابر گرایش‌های رادیکال، راه‌حل‌هایی مبتنی بر گفت‌وگو و تعامل ارائه دهد. چنین رویکردی نه‌تنها از بروز تنش‌های ساختاری در کشور جلوگیری کرده، بلکه در مقاطع حساس، نقش مهمی در حفظ انسجام ملی داشته است.

اصلاحات ایران؛ نقد گذشته، بازسازی اعتماد و ترسیم مسیر آینده

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

امیرگواهی

 

اصلاحات در ایران، فارغ از فراز و فرودهای سیاسی، یکی از مهم‌ترین جریانات مؤثر بر ثبات سیاسی و توسعه اجتماعی در چهار دهه اخیر بوده است. این جریان با تأکید بر روش‌های مسالمت‌آمیز و مشارکت‌محور، همواره کوشیده است‌ در برابر گرایش‌های رادیکال، راه‌حل‌هایی مبتنی بر گفت‌وگو و تعامل ارائه دهد. چنین رویکردی نه‌تنها از بروز تنش‌های ساختاری در کشور جلوگیری کرده، بلکه در مقاطع حساس، نقش مهمی در حفظ انسجام ملی داشته است. بااین‌حال، بقای تاریخی اصلاحات به‌تنهایی تضمینی برای کارآمدی و اثربخشی آن نیست. امروز، بیش از هر زمان دیگر، این جریان نیازمند بازخوانی انتقادی، پذیرش مسئولیت و بازتعریف راهبردهاست تا بتواند دوباره اعتماد عمومی را جلب کرده و پاسخ‌گوی نیازهای جامعه باشد.

نقد گفتمانی و عملکردی اصلاحات

نمی‌توان انکار کرد که اصلاحات در دو دهه اخیر با چالش‌های جدی مواجه بوده است. ضعف در تعریف روشن از اهداف گفتمانی، اتکای بیش از حد به چهره‌ها به‌جای نهادسازی‌ و ناتوانی در ارائه برنامه‌های منسجم، از جمله عواملی بوده که این جریان را در برابر بحران‌های اجتماعی و اقتصادی آسیب‌پذیر کرده است. تجربه مشارکت اصلاح‌طلبان در قدرت، هرچند با محدودیت‌های ساختاری همراه بود، نتوانست به‌ طور کامل مطالبات اقتصادی، شفافیت در حکمرانی و توسعه پایدار را محقق سازد. این واقعیت‌ها نشان می‌دهد که صرفا دعوت به «صبر» یا تأکید بر «ریشه‌داربودن» کافی نیست. جامعه امروز به کارنامه‌ای شفاف و برنامه‌ای عملی برای آینده  نیاز دارد.

دستاوردهای مثبت و نقش تاریخی اصلاحات

با وجود این کاستی‌ها، نباید نقش اصلاحات در تحولات مثبت کشور نادیده گرفته شود.

این جریان توانست مفاهیمی چون جامعه مدنی، آزادی مطبوعات، حقوق شهروندی و گفت‌وگوی ملی را به گفتمان عمومی وارد کند و تا حد زیادی فضای سیاسی را از انحصار گفتمان‌های بسته خارج سازد. اصلاحات در طول حیات خود کوشیده است که مسیر تغییرات تدریجی و پرهیز از خشونت را به‌ عنوان راهکار اصلی حفظ کند؛ مسیری که در شرایط پرچالش منطقه‌ای و جهانی، تضمین‌کننده ثبات سیاسی ایران بوده است. این دستاوردها، سرمایه‌ای است که می‌تواند مبنای بازسازی و نوسازی گفتمان اصلاحات قرار گیرد، به شرط آنکه این جریان با رویکردی شجاعانه و انتقادی به بازبینی گذشته بپردازد.

راهکارهای عملی برای بازسازی اعتماد و گفتمان اصلاحات

برای عبور از وضعیت کنونی، اصلاحات نیازمند یک نقشه راه  روشن است.

نخستین گام، بازتعریف هویت گفتمانی بر اساس واقعیت‌های امروز ایران است. اصلاحات باید از کلی‌گویی فاصله گرفته و به ارائه برنامه‌های عینی در حوزه‌های اقتصادی، اجتماعی و حکمرانی بپردازد.

دوم، نهادسازی و پرهیز از شخص‌محوری ضرورت دارد. تجربه نشان داده است که اتکا به چند چهره شناخته‌شده، آسیب‌پذیری جریان را در برابر تغییرات سیاسی افزایش می‌دهد. اصلاحات باید تشکیلاتی مدرن، چابک و پاسخ‌گو ایجاد کند که بتواند مشارکت نسل‌های جدید را  جذب کند.

سوم، گفت‌وگو با بدنه اجتماعی و بازسازی اعتماد عمومی اهمیت اساسی دارد. جامعه امروز نسبت به وعده‌های بدون پشتوانه حساس است و بدون شفافیت، هیچ جریانی نمی‌تواند پایگاه اجتماعی خود را حفظ کند. اصلاحات باید با صراحت به کاستی‌های گذشته اعتراف کرده و برنامه‌ای عملی برای اصلاح آنها ارائه دهد.

چهارم، توجه به عدالت اجتماعی و معیشت مردم به‌ عنوان اولویت اصلی است. اصلاحات اگر بخواهد از یک گفتمان صرفا سیاسی به یک پروژه ملی تبدیل شود، باید راه‌حل‌های ملموس برای بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش نابرابری ارائه کند.

اصلاحات‌ با تمام ضعف‌ها و محدودیت‌های گذشته، همچنان می‌تواند یکی از ارکان اصلی توسعه سیاسی و اجتماعی ایران باشد؛ به شرط آنکه از تجربه‌های پیشین درس بگیرد و با شجاعت در مسیر نوسازی حرکت کند.

امروز‌ بیش از هر زمان دیگر، جامعه ایران نیازمند جریانی است که به‌جای شعارهای کلی، برنامه‌های عملی، شفاف و قابل سنجش ارائه دهد. اگر اصلاحات این مسیر را انتخاب کند، نه‌تنها به حیات خود ادامه خواهد داد، بلکه می‌تواند بار دیگر به یکی از مهم‌ترین موتورهای پیشرفت و ثبات کشور بدل شود.

شاید تلخ باشد اما حقیقتی عیان است؛ جریانی که خودش را صادقانه نقد و استراتژی خودش را تصحیح نکند، محکوم به شکست و فناست. در تصاویر یک‌ساله اخیر دیدار جبهه اصلاحات ایران با برخی مقامات ارشد کشور را که مرور کنیم، شاید از دورهمی حدود 40نفره بزرگواران فقط دو یا سه نفر دهه شصتی و پنجاهی در تصاویر و در انتهای عکس حضور دارند آن هم دقیقا در برهه‌ای از زمانه که نسل زد و آلفا گوی سبقت را در شاخص‌های علم و تکنولوژی و سبک زندگی ربوده‌اند.

آیا این میزان فاصله و عقب‌افتادن از نسل نو، خود نیاز به واکاوی ندارد؟ آیا استمرار همین رویه پاسخ‌گوست؟ قطعا خیر.

باید بپذیریم که علاوه بر دلایل گزینشی و... که خارج از اختیار جریانات سیاسی بوده، بخشی از بی‌میلی اکثریت ملت به صندوق‌های رأی در ادوار اخیر، ناشی از رفتار پرفراز و نشیب و غیرمنسجم برخی از رفتارهای اصلاح‌طلبی است. احزاب تک‌نفره و کلونی‌های انحصاری چه در مرکز چه در استان‌ها رگ‌های رسانایی را پلمپ کرده و‌ نیاز مبرم به آنژیوگرافی دارد. لذا اصلاح اصلاحات باید از خود همان جبهه اصلاحات آغاز شود. اصالت مواضع اصلاح‌طلبی، پذیرش مسئولیت و صداقت در رفتار و نهایت انتقال جوانان با انگیزه و انرژیک از نیمکت به درون چمن استراتژی متخذه باشد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.