|

هراس اصولگرایی)2(

ملاحظات امنیتی و اقتصاد دیجیتال

در ادامه نوشتار هفته گذشته در همین ستون، امروز ابعاد فنی- اقتصادی پلتفرم‌ها را به بحث می‌گذارم تا دو کار را به انجام برسانم؛ نخست نشان دهم که تحلیل ژورنالیستی-امنیتی از پلتفرم‌ها تا چه حد خطا است و دوم آنکه با ارائه این ابعاد توجه نظام سیاست‌گذاری را به موضوعات اصلی جلب کنم که مبادا دچار ساده‌اندیشی شوند و چنان تحلیل‌هایی را جدی بگیرند.

در ادامه نوشتار هفته گذشته در همین ستون، امروز ابعاد فنی- اقتصادی پلتفرم‌ها را به بحث می‌گذارم تا دو کار را به انجام برسانم؛ نخست نشان دهم که تحلیل ژورنالیستی-امنیتی از پلتفرم‌ها تا چه حد خطا است و دوم آنکه با ارائه این ابعاد توجه نظام سیاست‌گذاری را به موضوعات اصلی جلب کنم که مبادا دچار ساده‌اندیشی شوند و چنان تحلیل‌هایی را جدی بگیرند. البته مشکل این است که قد مدیران فنی در دولت از قد و قواره ژورنالیسم شبه‌امنیتی بسیار کوتاه‌تر است؛ بنابراین بیم آن می‌رود که مدیران فنی جرئت و جسارت مخالفت با اینان را نداشته باشند. در این نوشته مخاطب من تحلیل‌های غلطی است که از روی دغدغه و نگرانی‌هایی ارزشمند بیان می‌شود.

1- طرفدار مداخله در سکو‌های دیجیتال معتقد است: «چرا مالکیت و مدیریت [سکوها] در اختیار نظام نباشد؟». ایشان حتما تفاوت مالکیت و مدیریت و نظارت را می‌داند؛ چون در نوشته‌های خود به هر سه اشاره کرده است. دارایی دیجیتال یک دانش فنی است که گاه تا میلیون‌ها «خط-کد» دارد و با مرارت فراوان و هزینه‌های گزاف نوشته شده است. پس از آن باید هزینه‌های اداری و مهم‌تر از همه هزینه‌های بسیار برای بازارگشایی و بازاریابی صرف شود تا یک سکو بتواند حیات اقتصادی خود را آغاز کند. گاه سال‌ها طول می‌کشد که هزینه‌ها سربه‌سر شود. از‌این‌رو آنان که در پی کسب سود آنی‌اند، سرمایه خود را به املاک و مستغلات و دلالی می‌برند و به سراغ سکو‌ها نمی‌روند. آنانی که سرمایه‌ای ندارند و در پی رانت‌اند، به سراغ دلالی‌ها و سودهای بادآورده نفتی رفته و با مُهر دروغین بر پیشانی و ریا به کنج سکوتی خزیده و گنج قارونی انباشته‌اند. دلالی، با پلتفرم و بازارگاه (market place) کاملا متفاوت است که شرح آن در اینجا ملال‌آور است. «کار دیجیتال» اساسا شبکه‌سازی برای اتصالات فنی، خدماتی، مالی و مهم‌تر از همه «به اشتراک‌ گذاری ابزارهای کسب‌وکار» است که با دلالی و واسطه‌گری متفاوت است؛ این همان خطای هولناکی است که نویسنده محترم روزنامه کیهان مرتکب شده است. اساسا قرار نیست «اسنپ»، خودرو داشته باشد؛ «جاباما»، محل اقامتی فراهم کند؛ یا «جابینجا»، نیروی کار داشته باشد. ما با پدیده متفاوتی از «کار» مواجهیم که در آن «شبکه» و «کد» و «داده» عناصر مهم مالکیت و کارند.

2- مبارزه اقتصادی جهانی پیرامون «سکوهای دیجیتال» شکل گرفته است تا جایی که مارکسیست‌ها از آن به «سرمایه‌داری پلتفرمی» یاد می‌کنند و بر آن‌اند که نظام سرمایه‌داری در حال بازیافتی ساختاری از طریق این سکوهاست. تأثیر «سرمایه‌داری پلتفرمی» بر منافع ملی و بر نظام‌های سیاسی بسیار گسترده‌تر از سازمان‌های جاسوسی است؛ که دغدغه شماست. این دل‌نگرانی، در برابر آن بازیافت ساختاری، سرگرمی امنیتیِ کودکانه‌ای بیش نیست. بر سر سکوهای ابری، تجاری-زنجیره‌ای، سازمانی و صنعتی رقابت شدیدی در جهان درگرفته است. به دلایل فنی و دیوانی، دولت‌ها نمی‌توانند از پس این مبارزه بی‌امان برآیند. بخش خصوصی واقعی و قدرتمند راه چاره است. اساسا زمین بازی هم از دولت آغاز نشده که بخواهد آن را ادامه دهد. برگردید به سال‌های میانه قرن نوزدهم، آن‌گاه که جهان سرمایه‌داری، به پیشاهنگی کارآفرینان بزرگ، «چهارنعل» مبارزه‌ای اقتصادی در پیش گرفته بود و در همان زمان شاهان بی‌کفایتِ ما در خواب غفلت بودند. ما در آن دوره تاریخی به قهقرا رفتیم. جهان در تب و تابی عظیم است. به روایتی، می‌توان کل تاریخ بشر را از نظر «نحوه اندیشیدن» به چهار دوره تقسیم کرد: دوران باستان، قرون وسطی، رنسانس و دوران هوش مصنوعی. به گفته اندیشمندان، اکنون، همین امروز و همین لحظه، در آغاز دور چهارم تاریخ تفکر بشر هستیم. هرگونه غفلت و خطای تحلیلی من و شما می‌تواند بار دیگر ما را از گردونه‌ای تاریخی به دره عقب‌ماندگی پرتاب کند. از قضا ظرفیت نیروی انسانی و فناوری ما مزیت بزرگی برای این لحظه تاریخی است؛ اما ظرفیت نهادی‌مان به‌غایت اندک و در معرض خطر خطاهای امنیتیِ امثال شماست. اینکه در میانه اعتراضات سال گذشته پلتفرم‌های داخلی از سوی دشمنان این ملت که در صف معترضان پنهان شده بودند، تحریم شده بود، نشانه همین ظرفیت‌های رو به رشد ما و البته نشانه هم‌راستایی تحلیل‌های شما با همان دشمنان است.

3- به ابعاد فنی-اقتصادی ماجرا توجه نمی‌کنید و به صورت کاملا بی‌ربطی «پایگاه‌های مخفی» و «پایگاه‌های آشکار» و «سراوا» و «سایپ» و «انجمن بین‌المللی مدیران ایرانی» و... را به هم دوخته‌اید تا یک تحلیل بسیار تأسف‌بار امنیتی ارائه دهید و نتیجه بگیرید که «مأموریت [خارجی‌ها]، تشکیل استارت‌آپ‌ها‌ و ایجاد سکوهای مجازی در ایران است». سایه عمر ما و شما بیش از این گذشته است که اسیر جدل شویم تا حریف را با لفاظی از میدان به در کنیم؛ آن‌هم «حریفانی» که خادمانی مفید برای کشورند. نتیجه سخنان شما اولا، نگرانی از مالکیت است که خود صریحا آن را ادعا کرده‌اید. ثانیا، نگرانی از مدیریت سیاسی-امنیتی است که همواره در اولویت نخست شمایان قرار می‌گیرد. ثالثا، ورود ناآگاهانه دولت و نیروهای «مدنظر» است که به تخریب همه دستاوردهای ملی می‌انجامد.

4- گویند کودکی پروانه‌ای را «شوخی‌شوخی» در مشت می‌گیرد؛ ولی پروانه «جدی‌جدی» می‌میرد. متأسفانه شوخی ژورنالیستی با سکوها آنها را جدی‌جدی می‌کُشد. تأثیر نوشته شما تنها به سخنرانان حرفه‌ای سازمان‌دهی‌شده محدود نمی‌شود. اینان البته سخن‌بازانی شهرت‌طلب، «هرجاگوی» و بی‌مسئولیت‌اند که شاید خیلی مهم نباشند. تأثیرشان حتی ممکن است تنها محدود به گمراه‌کردن اقشار مذهبی باشد؛ اما صدافسوس که تأثیر نوشته‌های شما بر دستگاه‌های متولی مخرب‌تر است و آنان را به کژراهه در سیاست‌های امنیتی می‌کشاند؛ چون سابقه شما برای آنها سبب می‌شود که تحلیل‌های غلط شما را جدی بگیرند و فاجعه بیافرینند. اینجا دیگر با سخن‌بازان مجالس زنانه طرف نیستیم که نوشته‌های شما را با خودشیفتگی و با غرور کاذبی از همه‌‌چیز‌دانیِ سیاسی-امنیتی تکرار می‌کنند؛ بلکه با مدیران مرعوب یا ساده‌لوح یا سودجو یا جاه‌طلبی مواجهیم که با اجرای تحلیل‌های خطای شما نظام و نخبگان را گرفتار می‌کنند. چرا در این فقره مهم از کارشناسان شجاع و فهیم بهره نمی‌برید؟ این عرصه، جولانگه هر‌کسی نیست. هم با خطای امنیتی مواجهید و هم با یک خطای تاریخی و استراتژیک در اقتصاد دیجیتال. یک اشتباه کوچک از سوی ما و شما می‌تواند فاجعه‌ای تاریخی در عقب‌ماندگی بیافریند.

5- و اما مسائل سکوهای دیجیتال که در حجاب شما دیده نمی‌شود و بسیار فراتر از یک تحلیل ساده‌لوحانه امنیتی-سیاسی است، به اختصار اشاره می‌شود:

- مسئله ما، مسئله «انبوه‌داده» حاصل از این فعالیت‌هاست و نه «کشف حجاب» شماری از کارکنان «استارت‌آپ»ها.

- مسئله، انبوه محتوای مردمی در پیام‌رسان‌های خارجی است که در دسترس همگان است و سرمایه بزرگی برای دستگاه‌های جاسوسی خارجی است.

- مسئله، تولید ارزهای دیجیتال است که اگر به وسیله این پیام‌رسان‌ها به جریان بیفتد، نظارت بر تراکنش‌های عمومی از چشم منافع ملی خارج می‌شود.

- مسئله، عقب‌ماندگی فنی-دیجیتال است که همه زندگی ما را نابود می‌کند و عقب‌ماندگی تاریخی دیگری را برای ما رقم می‌زند. اعتماد واقعی مردم باید به پیام‌رسان‌های داخلی جلب شود. قطعا دیدگاه‌های امنیتی راه چاره نیست؛ بلکه چاه بی‌اعتمادی را عمیق‌تر می‌کند. راه‌حل اصلی اعتماد دولت-ملت است که متأسفانه این راه برعکس پیموده می‌شود.

- مسئله، «ابر دولت» (governmental cloud) است که باید با رویکردی ملی راه‌اندازی شود تا امنیت داده‌های ما فراهم شود.

- مسئله، مبادلات ملی دیجیتال است تا از خطر بالقوه ارزهای پیام‌رسان خارجی در امان بمانیم. متأسفانه بانک مرکزی و دستگاه‌های ذی‌ربط حتی در توسعه کیف پول الکترونیک هم تعلل دارند.

- مسئله، موتور جست‌وجوی ملی است، که نه با رویکردهای امنیتی و نه از طرف نیروهای نظامی؛ بلکه با رویکرد آزادی، تفاهم و گفت‌وگوی اعتمادساز ملی توسعه یابد.

- مسئله، «سیاست آزادی» و گسترش پهنای باند و توسعه فضای مجازی است. مردم به لحاظ فطری، در آزادی، بیشتر به سوی تعالی می‌روند تا در محدودیت.

- مسئله، محدودیت‌های «فیلترینگ» و رانت‌های ناشی از آن است که باید برداشته شود.

- و اما مهم‌تر از همه مسئله اصلی، تدابیر و تنظیمات نهادی برای رشد و توسعه و نظارت بر همه جنبه‌های «حکمرانی دیجیتال» است. همه اینها حل نمی‌شود؛ مگر با تنظیمات نهادی، توسعه ارتباطات بین‌المللی، آزادی و امنیتِ روانی برای کسب‌وکارهای دیجیتال که اتفاقا شما آن را نشانه گرفته‌اید؛ البته نادانسته و با اعتماد‌به‌نفس بالا!

این نگرش حتی برای «نیروهای متعهد» (به قول خودتان) نیز نگرانی ایجاد می‌کند. می‌پرسید چرا؟ می‌گویم چون عرصه را برای «مقدس‌نمایان بی‌هنری» فراهم می‌کنید که جز متهم‌کردن دیگران و بهره‌کشی رانتی از کسب‌وکارهای موجود هنری ندارند. اگر کسی صلاحیت فنی و اهلیت کارشناسی و توان سرمایه‌ای لازم را داشته است که خود وارد چنین عرصه پیچیده‌ای شده یا می‌شود، اگر هم دانش لازم را ندارد که سپردن چنین کار حساسی به او در حکم خیانت است.

6- خیال می‌کنید با چنین تحلیل‌های امنیتی چه کسانی مدیریت، نظارت و مالکیت سکوها را به دست می‌گیرند؟ تحلیل‌های ضدجاسوسی شما جاده‌صاف‌کن اقدامات امنیتی-سیاستی می‌شود. در پیامد، نه نیروهای متعهد؛ بلکه رانت‌خواران ایدئولوژیک، تنبل‌های ذهنی، نفت‌خواران مفت‌خوار، به جان «استارت‌آپ‌های»‌ تازه جان‌گرفته می‌افتند. نفت‌خواری و مفت‌خواری تاکنون «نیروهای متعهد» را به اندازه کافی! از درون تباه کرده است. خطر این تباهی از هر جاسوسیِ خیالی شما بیشتر است. آن‌گاه که «نیروهای متعهد» به سیاهی نفتی، تباهی بی‌کارگی و رانت‌خواری سیاسی-امنیتی گرفتار شده باشند، دیگر نیازی به جاسوسی و دشمنی ندارید؛ پیش از این حفره‌های امنیتی در روح و روان «خود‌حق‌پنداران» ایجاد شده است.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها