دست نامرئی نظم
تردیدی وجود ندارد که در ایران باید نوسازی سیاسی صورت گیرد: «خواه از طریق بازبینی معیارها و ارزشها خواه از طریق خطمشی و اهداف. تجربه تاریخی ایران نشان داده مردم به ندرت تمایل به تغییرات انقلابی دارند و ترجیح میدهند نوسازی سیاسی به شکلی آرام، از طریق گفتوگو و مسالمتآمیز پیش برود.
تردیدی وجود ندارد که در ایران باید نوسازی سیاسی صورت گیرد: «خواه از طریق بازبینی معیارها و ارزشها خواه از طریق خطمشی و اهداف. تجربه تاریخی ایران نشان داده مردم به ندرت تمایل به تغییرات انقلابی دارند و ترجیح میدهند نوسازی سیاسی به شکلی آرام، از طریق گفتوگو و مسالمتآمیز پیش برود. این تمایل به نوسازی سیاسی در طول تاریخ ایران نادیده گرفته شده و دست آخر به مرحله انقلابی رسیده است.
اغلب کسانی که در پیش از انقلاب فعالیت سیاسی و چریکی داشتهاند، بیش از هر چیز بر این نکته تأکید میکنند و باور دارند اگر پهلوی اول صدای مردم را بهموقع میشنید و اندکی نظم در بینظمی وضعیت به وجود میآورد، انقلاب نمیشد. نکته اساسی در همین اندکی نظم نهفته است. همه دولتهایی که در وضعیت بحرانی به سر میبرند، برای اینکه ساختار کشور فرو نپاشد، به همین اندکی نظم نیاز دارند. در وضعیتهایی که آشوبناک هستند اما فروپاشی رخ نمیدهد، همین اندکی نظم است که دولت و جامعه را سر پا نگاه میدارد. دولت ایران هم به همین صورت سر پا ایستاده است و همچنان در لحظات بحرانی به راه خود ادامه میدهد. آنچه بسیاری بر آن باور دارند حتی اگر دلیلی برای اثبات آن نداشته باشند، این است که گویا دستی نامرئی کشور را اداره میکند؛ وگرنه با این وضعیت خیلی پیش از این دستگاه دولت باید از کار بازمیماند. این دست نامرئی نهتنها متافیزیکی نیست بلکه کاملا مادی است. این دست نامرئی که ساختار دولتها را تاکنون حفظ کرده و نگذاشته کار تمام شود همین اندکی نظم در بینظمی است.
این یعنی برقرارشدن نسبتها در درون ساختار. یعنی چفتوبست شدن برخی از منافع متعارض در وضعیتهای بحرانی برای ادامه و حفظ بقا و وضعیت موجود. تردیدی وجود ندارد دستی نامرئی اقتصاد بحرانی ایران را تاکنون سر پا نگاه داشته است، چراکه سرپایی اقتصاد منافع مستمر این جریانها را تداوم میبخشد. البته این اندکی نظم را صرفاً نمیتوان به مسائل اقتصادی فروکاست و حتما اشتراکات فرهنگی و ملی و قومی در کارند و نسبتهایی را شکل میدهند که جامعه ایران سر پا میماند. این همان دست نامرئی است که تاکنون جامعه ایران را در هر شرایطی حتی در شرایط آشوب ساختارمند نگاه داشته است. مثالی ساده چفتوبست شدن این نسبتها را نشان میدهد. در دوران همهگیری کرونا و مهمتر از آن در جنگ ۱۲روزه بین ایران و اسرائیل ساختار جامعه ایران سر پا ماند. چه چیزی در این دوران آشوب مردم را کنار یکدیگر همدلانه نگاه داشته است؟ این همان اندکی نظم است برای ادامه زندگی و این همان دستی نامرئی است که در کار است. تردیدی وجود ندارد مردم ایران به دشواری تن به نظم میدهند و ناخواسته از هر نظمی خاصه نظمی که به اجبار به آنان تحمیل میشود، سر باز میزنند. برخورد دوگانه با حجاب در پیش و پس از انقلاب نمونه بارز آن است.
آنچه جامعه را تاکنون منسجم نگاه داشته، اخلاقیات مشترک و مهمتر از آن منافع مشترک است. اخلاقیات در شرایط آشوبناک چندان قابل اتکا نیستند و دیری نمیپاید که فرو میپاشند. همان چیزی که تا حدودی جامعه ایران به سوی آن گام برداشته است. جامعه ایران سر پا است، چون منافعی مشترک مردم را به یکدیگر پیوند داده است. اندکی نظم در حین بینظمی. مردم میدانند در شرایط آشوبناک نمیتوان همه چیز را به دست تقدیر سپرد و بیمحابا به آب و آتش زد. اگر پیش از انقلاب مردم نمیدانستند چه میخواهند و فقط میخواستند «شاه» برود، اکنون تا حدودی میدانند چه میخواهند و میدانند برای دستیابی به مطالبات خود چگونه آرامآرام پیش بروند و خواستهها و منافعشان را به مجریان کشور منتقل کنند.
پس تا زمانی که مردم منافعی مشترک دارند و منافعشان با همین اندکی نظم تأمین میشود باید به سوی بازسازی و نوسازی سیاسی گام برداشت؛ چراکه این اندکی نظم در میان صاحبان ثروت و قدرت و جامعه است که همه چیز را سر پا نگاه داشته و این وضعیت بسیار شکننده است و با برهمخوردن توازن بین منافع مردم با مردم و صاحبان ثروت و قدرت با یکدیگر جامعه از وضعیت اندکی نظم به سمت بینظمی درمیغلتد.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.