بازگشت شبح پینوشه به شیلی؟
«اگر سری به گورستان عمومی شهر سانتیاگو در شیلی بزنید، در یک سوی گورستان و کنار حواشی آن، لوحی بزرگ و پهن از سنگ گرانیت میبینید؛ دیوار یادبودی که در فوریه 1994، چند سال پس از بازگشت دموکراسی به وطن من، آنجا برافراشته شده است. تعدادی نام، بیش از چهار هزار، روی سطح این دیوار حک شده که همگی قربانیان نیروهای امنیتی دوران دیکتاتوری ژنرال آگوستو پینوشه هستند؛ دورانی که از 11 سپتامبر 1973 تا اول مارس 1990 دوام داشت.
«اگر سری به گورستان عمومی شهر سانتیاگو در شیلی بزنید، در یک سوی گورستان و کنار حواشی آن، لوحی بزرگ و پهن از سنگ گرانیت میبینید؛ دیوار یادبودی که در فوریه 1994، چند سال پس از بازگشت دموکراسی به وطن من، آنجا برافراشته شده است. تعدادی نام، بیش از چهار هزار، روی سطح این دیوار حک شده که همگی قربانیان نیروهای امنیتی دوران دیکتاتوری ژنرال آگوستو پینوشه هستند؛ دورانی که از 11 سپتامبر 1973 تا اول مارس 1990 دوام داشت. کنار نام هزارو دو نفر از مردان و زنان روی دیوار، هیچ تاریخ مرگی حک نشده است؛ اینها desaparecidos هستند، ناپدیدشدگانی که خانوادههایشان هنوز نتوانستهاند به خاکشان بسپارند». آریل دورفمن، نویسنده آرژانتینی-شیلیایی در دوران وحشت یا دوران پینوشه، 10 سال را در تبعید گذراند و بهترین و نزدیکترین دوستانش را بعد از کودتای 1973 پینوشه از دست داد. اگرچه دورفمن مشاور غیررسمی فرناندو فلورس، رئیس دفتر سالوادور آلنده، رئیسجمهور منتخب و محبوب شیلی بود، اما مردم جهان ازجمله ایرانیان او را بهعنوان رماننویس میشناسند. بسیاری کتاب «ناپدیدشدگان» او را خواندهاند و میدانند زنان بینوا و گرسنه شیلی در پی ناپدیدشدن شوهرانشان چگونه سراسیمه به دنبال نشانی از آنها و اجسادشان میگشتند. دورفمن بنیان شخصیت پینوشه را اینگونه به تصویر میکشد: «وقتی زندگینامه خودنوشتش را میخواندم -کودکی سبکبارش در دهه 1920 در بندر والپارایزو، شیطنتهای دوران دانشجوییاش در دانشگاه افسری دهه 1930، سه کتاب مهجورش درباره ژئوپولیتیک که در آنها حتی یک کلام حرف جنجالبرانگیز یا موضعگیری سیاسی به چشم نمیخورد، کارنامه نظامی کسالتبار و بیحادثهاش- نمیتوانستم این حس را کنار بزنم که داشته پنهان میشده، تمام عمرش شاید حتی از خودش داشته پنهان میشده، از بچگی یاد گرفته که به هیچکس، شاید حتی به آینه روبهرویش یا به همسرش هم نگوید که واقعا کیست، نگوید که روزی میتواند چه کسی باشد». این ویژگی پنهانکاری که دورفمن از آن سخن میگوید، درباره بسیاری از دیکتاتورها ازجمله هیتلر هم صادق است. مردی که با رأی دموکراتیک مردم روی کار آمد و جنایاتش به دست میلیونها نفر که به او رأی داده بودند و صدها نفر از نزدیکانش که بیچونوچرا به فرامین او گردن مینهادند، رقم خورد. دورفمن درباره دوران پینوشه میگوید: «میدانستم این جنایات تنها در صورتی میتوانست رخ بدهد که هزاران نفر دیگر هم کمک کنند و میلیونها نفر به تماشا بایستند». این دریافت به این معناست که هرکدام از ما در اتفاقاتی که رخ میدهد مسئول هستیم. چه بیتفاوت ایستاده باشیم، چه زمانی که هورا میکشیم و چه زمانی که مشارکت میکنیم، در جنایت دیکتاتورها سهیم هستیم. پینوشه و هیتلر، مصداق واقعی مفهوم «کازورو»
(Cazurro) هستند؛ مفهومی که از توان ویرانگر فریبکاری حکایت دارد؛ فریبکاری عمیقی که زیر شولایی از گمنامی پنهان شده است. و پینوشه به تعبیر دورفمن، مصداق تمامعیار کازورو بود که «تمام زندگیاش پنهان شده بود». آیا خوزه آنتونیو کاست، رئیسجمهور جدید شیلی، ادامه تاریخی همین مفهوم است؟ آیا کابوس و شبح پینوشه این بار به دست مردم این کشور سر از گور تاریخ برداشته تا به شاهدان تاریخ ثابت کند برای دیکتاتوری، باطلالسحری وجود ندارد و دیکتاتورها قادرند حامیان خود را در هر زمانهای و به انگیزهای فرا بخوانند. آیا این بار نیز پیشگویی آریل دورفمن به وقوع پیوسته است: «او (پینوشه) برای همیشه ما را مسخره خواهد کرد که هیچوقت از شر این بشر و میراث او خلاص نخواهیم شد». خوزه آنتونیو کاست پس از پیروزی در انتخابات 2025 به صراحت از پینوشه و دوران او ستایش کرد. او آلمانیتبار است و پدرش عضو حزب نازی بوده و در جنگ جهانی دوم برای ارتش آلمان جنگیده است. رؤسای جمهور دنیا پس از پیروزی کاست اظهارنظرهای متفاوتی کردهاند که در میان آنها، اظهارنظر رئیسجمهور کلمبیا چیزی نزدیک به وضع موجود شیلی است: «غمانگیز است که پینوشه مجبور بود با زور خود را تحمیل کند، اما غمانگیزتر این است که اکنون مردم دارند پینوشه خودشان را انتخاب میکنند».
این شرایط منحصر به شیلی نیست؛ ریاستجمهوری برخی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین به دست راستگرایان افراطی افتاده است. مهم نیست این افراد چگونه بر سر کار میآیند و میزان رأی آنها چقدر است، مهم این است در سراسر دنیا فقط این روشنفکران هستند که قادرند در برابر سحرِ این طلسم وحشت که به غرب و شرق بازگشته است، ایستادگی و پایداری کنند و در کنار هیچ اقتدارگرایی قرار نگیرند، حتی کسانی که با رأی مردم روی کار آمدهاند. دست بر قضا این روزها وظیفه روشنفکران بسیار حساس، دشوار و تاریخی است. غفلت عوام را تاریخ میبخشد، اما غفلت روشنفکران را تاریخ هرگز نبخشیده است. شاید این نیرنگ تاریخ باشد که خوزه آنتونیو کاست در سانتیاگو، در همان شهری به دنیا آمد که دورفمن از دیوارنوشت جنایتهای پینوشه پردهبرداری کرد.
* برای نوشتن این یاداشت از کتاب «شکستن طلسم وحشت» نوشته آریل دورفمن، ترجمه زهرا شمس، نشر کرگدن، استفاده شده است.
آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.