|

چه خوب روبان می‌برید آقای وزیر

روز گذشته تعدادی از مسئولان ورزش که در بین آنها بالاترین مقام و رئیس یکی از مهم‌ترین فدراسیون‌های ورزشی دیده می‌شد، مشغول رونمایی از یک هتل 44نفره شدند؛ افتتاحیه‌ای که با پوشش خبری خاصی از سوی فدراسیون مربوطه همراه و اخبارش بخش مهمی از فضای رسانه‌ای را شامل شد.

چه خوب روبان می‌برید آقای وزیر

روز گذشته تعدادی از مسئولان ورزش که در بین آنها بالاترین مقام و رئیس یکی از مهم‌ترین فدراسیون‌های ورزشی دیده می‌شد، مشغول رونمایی از یک هتل 44نفره شدند؛ افتتاحیه‌ای که با پوشش خبری خاصی از سوی فدراسیون مربوطه همراه و اخبارش بخش مهمی از فضای رسانه‌ای را شامل شد. ماجرا مربوط به افتتاح هتل فوتبال بود که دیروز با حضور کیومرث هاشمی، وزیر ورزش، مهدی تاج، رئیس فدراسیون فوتبال و البته تعدادی از اعضای شهرداری تهران انجام شد. استقبال از این هتل که برای بازیکنان تیم‌های ملی فوتبال درنظر گرفته درخور توجه بود؛ به‌ویژه آنکه وزیر ورزش هم وارد میدان شد و روبان افتتاح این هتل را با مناسک مربوط به آن برید، آن‌هم در شرایطی که حضار، خاصه مهدی تاج، مشغول تشویق وزیر در این مراسم بودند. نفس عمل اتفاق خوبی است؛ فدراسیون با کمک یکی دو نهاد دست به کار به نسبت مهمی زده و بعد از سال‌ها کش‌و‌قوس، آستین همت را بالا زده و هتلی را که فعلا مزایایش بیش از معایب آن است، ساخته. با این حال مسئله اصلی که در این بین فراموش شده این است که چطور بعد از این همه سال که مهدی تاج بر مسند قدرت در فدراسیون فوتبال است به‌تازگی چنین پروژه‌ای رونمایی شده است؟ تاج بیش از یک دهه است که نفر اول یا دوم فوتبال ایران است و از چرخش مالی این رشته ورزشی در ایران به خوبی آگاه است. حال چه می‌شود که بعد از این همه حضور، تازه هتلی که ظرفیت آن 44 نفر اعلام شده، ساخته می‌شود؟ آیا کسی برایش سؤال نشده که چرا در طول این همه سال مدیریت، کمترین محل اسکانی که حق ملی‌پوشان و در شأن آنهاست ساخته نشده و به‌تازگی با این گنجایش اندک، راه‌اندازی شده است؟ حداقل این پرسشی است که انتظار می‌رفت کیومرث هاشمی، وزیر ورزش، از مهدی تاج می‌پرسید و جویا می‌شد که چرا این همه سال اهمال؟ کیومرث هاشمی، وزیر ورزش، در دوره‌هایی که عهده‌دار مدیریت در ورزش بوده تا به الان که به بالاترین رده آن رسیده، تلاش زیادی کرده تا مدیریت سالمی داشته باشد. او شعارهایش در همین راستاست و بارها پیگیر اوضاع تعدادی از ورزشکاران هم شده است. با وجود این ولی حالا که بر صندلی وزارت تکیه زده، آیا کاری مهم‌تر از بریدن روبان افتتاح یک هتل که قاعدتا پروژه چندان بزرگی هم نیست، نداشته یا ندارد؟ این نقد به آن معنی نیست که وزیر باید درگیر بایدونبایدهای خاصی در زندگی روزمره مدیریتی‌اش شود، ولی بدون تردید می‌توان او را نقد کرد که درست در روز حذف ملی‌پوشان تنیس ایران که باید کنارشان می‌بود یا اجازه حذف‌شان را نمی‌داد، قیچی به دست، در پروژه مهدی تاج شرکت کرد. شاید طرح مسئله به این سطح از کلی‌گویی، چندان نقد موجود را برجسته نکند، ولی بر کسی پوشیده نیست که اهمال تعدادی از مسئولان ورزشی ایران که در رأس آن وزیر ورزش دیده می‌شود، یکی از مهم‌ترین اتفاقات ورزشی را که می‌رفت نصیب ورزش ایران شود از کشور سلب کرد. این یکی مربوط به حذف تیم ملی تنیس ایران در پلی‌آف گروه دو جهانی است. ماجرا از این قرار است که دومین روز از مسابقات دیویس کاپ مرحله پلی‌آف گروه دو جهانی روز گذشته در سریلانکا برگزار شد و تیم ملی ایران در پایان نتیجه را به حریف اروپایی خود واگذار کرد. در روز نخست مسابقات، دو بازی انفرادی برگزار شد که دو تیم هرکدام یک پیروزی کسب کردند. در روز دوم، ایران در یک بازی انفرادی و در یک بازی دونفره مغلوب شد که با این حساب ایران دیگر شانسی برای پیروزی برابر استونی ندارد و بازی پنجم تشریفاتی است. به این ترتیب تیم ملی ایران نتوانست از مرحله پلی‌آف گروه دو جهانی صعود کند و به گروه سه آسیا برگشت. شاید این مورد در نگاه نخست چندان خاص به نظر نرسد، اما این حذف حکایت‌هایی در دلش دارد که اهمیت کار اصلی وزیر ورزش را برجسته می‌کند. اولین آنها این است که تیم ملی تنیس ایران برای اولین بار بعد از پنج دهه، به مرحله پلی‌آف گروه دو جهانی صعود کرده بود. این موضوع به خوبی بیانگر اهمیت اتفاق رخ‌داده است. تنیس ایران اگر می‌توانست از این مرحله عبور کند، آن وقت غیرممکنی را بعد از نیم‌قرن ممکن کرده بود. قاعدتا اگر چنین می‌شد اعتبارش به همین دولت و وزرایش می‌رسید، ولی دلیلی هم ندارد که با از دست رفتن این اتفاق، از کنار نقش وزیر ورزش به سادگی گذشت. این مورد هم دلیل مشخصی دارد؛ چراکه قرار بود تیم ملی تنیس در ایران از استونی میزبانی کند ولی استونی حاضر به حضور در ایران نشد و سرانجام در شرایطی که کسی نبود تا از حق ورزشکاران ایرانی دفاع کند یا اگر هم بود دفاع مناسبی نکرد، این حق طبیعی از ورزشکاران ایرانی گرفته شد. دست آخر هم کار به جایی رسید که فدراسیون جهانی تنیس میزبانی را از ایران گرفت و به کشور ثالث سپرد. نتیجه‌اش هم مشخص شد؛ تیم تنیس ایران در آستانه خلق یک اتفاق مهم و شکستن طلسمی 50ساله، از ادامه راه باز‌ماند و به همان گروه سوم برگشت. استونی در حالی باید برای برگزاری بازی پلی‌آف به ایران می‌آمد که پایش را در یک کفش کرد و به بهانه‌های سیاسی، حاضر به سفر به ایران نشد. طبق چیزی که پیش‌تر رسانه‌های استونی نوشته بودند مسئولان تنیس این کشور با اشاره به تحریم‌های آمریکا و ادعای حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین، حاضر نشده بودند به ایران سفر کنند و از مسئولان فدراسیون جهانی خواسته بودند تا این بازی به میزبانی کشور دیگری برگزار شود. فدراسیون جهانی ابتدا با این خواسته مخالفت کرده بود ولی مسئولان ورزش استونی، احتمالا به جای بریدن روبان افتتاح یک هتل، به سه دادگاه مختلف شکایت بردند تا علیه ایران رأی بگیرند. موفقیتش نصیب آنها شد و شکست را ورزشکاران ایران متحمل شدند که با تحمل سختی و صرف هزینه‌های هنگفت از خلق یک شگفتی بازماندند. حالا سؤال اینجاست که چرا مسئولان ورزشی ایران در روزهایی که مسئولان استونی به بهانه خوردن مُهر ایران در ویزایشان، در دادگاه‌های مختلف در پی برگرداندن ورق به سود خودشان بودند، سکوت کرده یا دست‌کم دفاع ارزشمندی نداشته و نتوانستند از حقانیت ورزش ایران دفاع کنند؟ دقیقا به همین خاطر است که انتظار می‌رفت کیومرث هاشمی در روزی که تنیس ایران در سکوت خبری، به دلایل سیاسی که ضعف دیپلماسی ورزش ایران را برای چندمین بار ثابت کرده است، حذف شد، به جای بریدن روبان یک هتل نه‌چندان مهم، در کنار ورزشکاران می‌ایستاد. وزیر ورزش به خوبی می‌داند که استونی تنها دغدغه اصلی نیست و در سال‌های گذشته که بخشی از آن مربوط به وزارت هاشمی است، کشورهای متعددی حاضر به صدور ویزا برای ورزشکاران ایرانی نشده و بعضا از حضور در ایران هم سر باز می‌زنند. اینجاست که وظیفه اصلی وزیر خودنمایی می‌کند. هرچند دست آخر تصمیم با نفر اول ورزش ایران است؛ اینکه بخواهد با قیچی، روبان را ببرد یا ریشه مشکلات را.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها