|

کودتای 28 مرداد و گسست تاریخی

فردا شصت‌ونهمین سالگرد کودتای 28 مرداد علیه دولت قانونی دکتر مصدق است. این کودتا را بدون شک و برکنار از هر مشرب و مرامی که داشته باشیم، باید یک گسست تاریخی و یکی از مهم‌ترین تحولات تاریخ معاصر ایران به شمار آوریم.

کوروش احمدی دیپلمات پیشین

فردا شصت‌ونهمین سالگرد کودتای 28 مرداد علیه دولت قانونی دکتر مصدق است. این کودتا را بدون شک و برکنار از هر مشرب و مرامی که داشته باشیم، باید یک گسست تاریخی و یکی از مهم‌ترین تحولات تاریخ معاصر ایران به شمار آوریم. با این کودتا روحیه امید به اصلاح امور که یادگار مشروطه بود، جای خود را به یأس و سرخوردگی داد و زخمی عمیق بر پیکر جامعه ایران باقی گذاشت. سرخوردگی و خشم ناشی از این گسست و شکست تاریخی همه ارکان زیست ملی را عمیقا تحت تأثیر قرار داد. درجه اهمیت یک تحول در زندگی یک ملت را می‌توان از میزان انعکاس آن در ادبیات و هنر آن ملت دریافت. همان‌طور که تحولات عظیمی مانند انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه و انقلاب مشروطه بازتاب‌دهندگان نامدار خود در حوزه شعر و رمان را داشت، ادبیات «شکست و یأس» در فردای کودتای 

۲۸ مرداد نیز شاهد عمق تأثیر این تحول بر جامعه ایران بود. ادبیات که یکی از کارکردهایش کاویدن و بازتابیدن حس درونی انسان است، به بیشترین شکل ممکن سرخوردگی و یأس ناشی از گسست تاریخی ناشی از آن کودتا را نشان داد و برای یک دوره حداقل 10ساله، بازنمایی شرایط بعد از کودتا به مشغله اصلی آن تبدیل شد.

این تحول تاریخی که تا این حد جامعه ما را تحت تأثیر قرار داد، به جای اینکه مطابق معمول سایر ملل موضوع پژوهش‌های تاریخی مستند و دانشگاهی باشد، در چند سال اخیر دستخوش اغراض سیاسی روز شده است. گروهی که مخالف دولت مصدق بودند، کوشیده‌اند تا از آن حربه‌ای برای توجیه رویکرد خود در مورد آمریکا و غرب بسازند؛ در‌حالی‌که هم‌زمان ابایی از یادآوری دشمنی‌شان با دولتی که بر اثر کودتا سرنگون شد، ندارند. کتاب «چهره واقعی مصدق‌السلطنه» نوشته حسن آیت که توسط انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در 1360 منتشر شد، یک نمونه است. گروهی دیگر که پذیرش وقوع کودتا را مخل مشروعیت 25 سال آخر سلطنت پهلوی تصور می‌کنند، تلاش گسترده‌ای را در سال‌های اخیر برای قلب ماهیت آنچه در 28 مرداد 32 اتفاق افتاد، انجام داده و در پی احیای تز «قیام ملی» بوده‌اند. جالب است که این تلاش حتی برخی نهادهای حکومتی در داخل کشور را نیز تحت تأثیر قرار داده است؛ به‌‌طوری‌که کم نیستند نهادهایی که در انتشارات رسمی‌شان، ازجمله در تقویم‌هایشان، از تعبیراتی مانند «وقایع 28 مرداد»، سالگرد برکناری مصدق و مانند آن استفاده می‌کنند. تمرکز این فعالیت‌ها عمدتا در خارج از کشور است که با انگیزه‌های سیاسی و شخصی (مانند حلقه اردشیر زاهدی که هدف عمده‌اش تطهیر نام پدر و یکی از خروجی‌هایش کتاب داریوش بایندر بود) انجام شده است. برخی عناصر تندرو در آمریکا نیز مانند جان بولتون، پمپئو، ری تکیه و... بیشتر در چارچوب تقابل با جمهوی اسلامی ایران به این موج پیوسته‌اند. در این میان نارضایتی‌های فزاینده در یکی، دو دهه گذشته در داخل کشور نیز بستر مناسبی برای پذیرش روایت‌های جایگزین فراهم کرده است. در نتیجه، آنچه به حاشیه رفته، تاریخ‌نگاری مستند و آکادمیک و برکنار از اغراض سیاسی در رابطه با این تحول مهم است.

با‌این‌حال، آنچه موجب دلگرمی است، وجود منابع تاریخی معتبر، اعم از کتاب‌ها، خاطرات، رسانه‌های آن دوره و به‌ویژه اسناد دوایر دولتی آمریکاست که امکان پژوهش‌های بیشتر و تکمیل پژوهش‌های پیشین در مورد واقعیت حوادث در 28 مرداد 32 و زمینه‌سازی‌های منتهی به آن را فراهم کرده است. مشکل این است که اسناد جدیدتر کمتر مورد بررسی کارشناسانه و آکادمیک قرار گرفته و امکان دسترسی عموم مردم به آنها کمتر فراهم بوده است. گزارش داخلی سیا که توسط دونالد ویلبر، عضو سیا و طراح کودتا، در مارس 1954 نوشته شد و اول بار در 16 آوریل 2000 توسط نیویورک‌تایمز منتشر شد، حاوی یک جمع‌بندی اجمالی در مورد نحوه انجام کودتاست که عمق و گستره نقش سیا، از‌جمله در هماهنگ‌کردن عناصر داخلی کودتا را نشان می‌دهد. این گزارش سرفصل‌های مختلفی دارد که در یکی از آنها ذیل عنوان «طرح عملیاتی برای کودتا»، نحوه سازماندهی کودتا را توضیح می‌دهد. این بخش حاوی اشاراتی به ضعف‌های تیمسار زاهدی، طرح‌های افسران ایرانی که «به نحو رقت‌آوری احمقانه بود» و نهایتا اقدام سیا به دادن نقش تعیین‌کننده در بُعد عملیاتی به جورج کارول و سرهنگ عباس فرزانگان است. در این بخش همچنین تلاش برای توجیه افسران ایرانی «غالبا غیرمنطقی» که هر‌یک در وقت مقتضی چه باید بکنند و تعیین نظامیان و تانک‌هایی که باید دخالت می‌کردند و تهیه فهرست محل‌هایی که باید تحت کنترل در‌می‌آمدند و فهرست کسانی که باید دستگیر می‌شدند و... توضیح داده شده است.

اسنادی که بعد از گزارش ویلبر به صورت قطره‌چکانی توسط آمریکا از طبقه‌بندی خارج و منتشر شدند، جزئیات بیشتری را به دست می‌دهند. اولین سری از اسناد در 1989 منتشر شد. بعد از آن به‌رغم قانون آزادی اطلاعات در آمریکا و الزام دولت به انتشار اسناد بعد از 30 سال، هنوز با وجود گذشت 69 سال از کودتا بخشی از اسناد منتشر نشده است. در اسناد منتشرشده نیز برخی از بندها و خطوط و اسامی، از‌جمله در آخرین سری از این اسناد که در هزارو هفت صفحه در 2017 منتشر شد، حذف شده‌اند. یکی از این اسناد که صورت‌جلسه نشستی در مرکز سیا در واشنگتن در 28 آگوست (9 روز بعد از کودتا) است، بسیار گویاست (البته ده‌ها خط از این سند نیز حذف شده است). در این نشست، سران سیا و عوامل اجرای کودتا که از تهران بازگشته بودند، حضور داشتند. در بخشی از این سند (سند شماره 307، صفحات 740-727 مورخ 28 آگوست 1953) کیم روزولت، رئیس منطقه‌ای سیا می‌گوید:

«... حدود 10 دقیقه به 4 بعدازظهر [روز 28 مرداد]، به خانه‌ای که زاهدی در زیرزمین آن مخفی شده بود، رفتم و او را در حالی که زیرپیراهن و شلوار خاکی به تن داشت و به همراه [نام حذف‌شده] که یک گرم‌کن کهنه کثیف و یک شلوار پاره پوشیده بود و مشغول ناهارخوردن بودند، یافتم. یونیفورم زاهدی همان‌جا به دیوار بود. گفتم آقایان وقتش رسیده. شما باید به خیابان بروید و هدایت اوضاع را به دست گیرید. ما رادیو را گرفته‌ایم. متأسفانه باطری رادیویی که به آنها داده بودیم تمام شده بود. لذا آنها نمی‌دانستند که ما رادیو تهران را گرفته‌ایم...».

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها