|

کوتاه با رضا مهاجر، عکاس قدیمی سینما

صحنه‌ای که به ذهن عیاری نرسید

رضا مهاجر، عکاس باسابقه سینما، مدتی است از حرفه‌اش کناره‌گیری کرده است. یکی از دلایل مهمش شرایط سینماست. او در‌این‌باره به «شرق» گفت: «زندگی من در سینما خلاصه می‌شود، اما چند سالی است که اوضاع سینما را دوست ندارم؛ چراکه برای هر رشته تعداد درخور توجهی آدم صف کشیده‌اند و متأسفانه برای هم کارشکنی می‌کنند.

صحنه‌ای که به ذهن عیاری نرسید

بهناز شیربانی: رضا مهاجر، عکاس باسابقه سینما، مدتی است از حرفه‌اش کناره‌گیری کرده است. یکی از دلایل مهمش شرایط سینماست. او در‌این‌باره به «شرق» گفت: «زندگی من در سینما خلاصه می‌شود، اما چند سالی است که اوضاع سینما را دوست ندارم؛ چراکه برای هر رشته تعداد درخور توجهی آدم صف کشیده‌اند و متأسفانه برای هم کارشکنی می‌کنند. به همین دلیل در این سال‌ها عکاسی فیلم انجام نداده‌ام، اما احساس می‌کنم دیگر طاقتم تمام شده و نمی‌توانم این دوری از سینما را تحمل کنم و خودم را برای کار‌کردن دوباره در سینما آماده می‌کنم». رضا مهاجر از سال 1342 عکاسی فیلم را آغاز کرد. او که در تمام سال‌های حضورش در سینما، فراز و فرودهای بسیاری را تجربه کرده است، از روزهایی که با آنالوگ عکاسی می‌کرده، صحبت کرد و گفت: «طبیعی است، شرایط با گذشته بسیار متفاوت است. زمانی که من عکاسی فیلم را آغاز کردم، با آنالوگ عکاسی می‌کردم و سختی‌های خاص خودش را داشت. بارزترینش هم این بود که امکان چک‌کردن عکس وجود نداشت، اما به مرور دیجیتال جای آن را گرفت و همه چیز تغییر کرد؛ دست‌کم اینکه حاصل کار قابل رؤیت است. معتقدم باید استفاده درست از دیجیتال را یاد گرفت، اما دیجیتالی‌شدن، اثر چندانی روی کار من نداشت. معتقدم همواره نگاه عکاس، بیش از ابزار، محور اصلی کار است. این بحث روان‌شناختی کار ما در سینماست». عکاس فیلم «هامون» در بخش دیگری از صحبت‌هایش ادامه داد: «سینما تحول بسیاری پیدا کرده است. معتقدم عکاسی فیلم دیگر پز‌دادن عکس نیست. مخاطب امروز دوست دارد عکسی را ببیند که حس خوبی دارد؛ مثل عکاسی مستند. تصور می‌کنم در جامعه و در بیرون سینما، مردم بیشتر به دنبال طبیعی‌بودن عکس هستند. در عکس‌های 40 سال پیش من هم این مستند‌گونه‌بودن را می‌بینید. همان سال‌ها عکس را در حرکت می‌گرفتم و علت آن نیز همکاری با کارگردان‌های بسیار ضعیف بود و به عقیده من کارشان در آن زمان بسیار مصنوعی به نظر می‌رسید و همیشه مورد انتقادم بود. بااین‌حال، رویکرد آنها باعث تغییر نگاهم شد. درست مثل اینکه می‌گویند ادب از که آموختی از بی‌ادبان. من تحصیلات آکادمیک نداشتم، اما همین کارکردن با کارگردان‌های ضعیف کمک کرد خلاف نظر آنها کار کنم». او به بخشی از خاطراتش در سینما اشاره کرد و گفت: «در فیلم«‌دو نیمه سیب» وقتی با کیانوش عیاری کار می‌کردم، صحنه‌ای بود که پشت شیشه اتوبوس دختر فقیری نظاره‌گر دختری است که همزاد او است و در ماشین رانندگی می‌کند؛ نیمی از صورت این دختر در شیشه اتوبوس منعکس بود و نیم دیگر آن سمت چپ دوربین من بود. روز بعد عکس را بزرگ کردم و سر صحنه بردم و به کیانوس عیاری نشان دادم. او دست‌هایش را روی سرش گذاشت و غمگین و عصبی شد. اول فکر کردم می‌خواهد از کارم ایراد بگیرد، ولی چند لحظه بعد گفت: «چرا به ذهن من نرسید و این عکس پوستر فیلم من است». با اینکه عیاری همان روز هم می‌توانست این صحنه را تکرار کند، اما این کار را نکرد و دوست داشت پلان به پلان فیلم نگاه خودش باشد. به همین جهت کیانوش عیاری از نگاه من کارگردان خاصی است».

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.