رخداد عجيب در فرابورس
در يک سال گذشته شاهد بهبود وضعيت بازار سرمايه با توجه به تحولات ارزي و افزايش تورم بودهايم. دراينبين قيمت سهام برخي شرکتهاي زيانده با افزايشهاي عجيبي همراه بوده که هيچ تناسبي با عملکرد عملياتي شرکتها نداشته است.
دراينبين تصويب ادامه معافيت مالياتي انتقال مازاد تجديد ارزيابي داراييهاي آنها به حساب سرمايه و همچنين رعايتنکردن محدوديتهاي رشد قيمت در بازار پايه و نداشتن الزام شرکتهاي حاضر در اين بازار درباره افشاي اطلاعات مالي، باعث تشديد اين رويه شده است و درحالحاضر بهجرئت ميتوان گفت که اکثر نمادهاي قابل معامله در بازار پايه در قيمتهاي بالاتر از ارزش ذاتي آنها دادوستد ميشود.
دراينبين ميتوان به رشد قيمت 482 درصدي شرکت قند شيرين خراسان اشاره کرد. اين در حالي است که براساس آخرين صورتهاي مالي ارائهشده از سوی اين شرکت، عملکرد عملياتي آن منجر به کسب زيان 42 ميليارد ريالي شده است. همچنين در مدت مشابه سال مالي قبل از آن، شرکت سود عملياتي 108 ميليارد ريالي را محقق کرده بود. همانگونه که مشاهده ميشود، هيچگونه تناسبي بين عملکرد عملياتي شرکت و رشد بيش از 480 درصدي قيمت سهام شرکت وجود ندارد. لازم به ذکر است که شرکت در ششماهه نخست سال جاري و با شناسايي سود غيرتکرارشونده ناشي از فروش سهام، 136 ميليارد ريال سود خالص و معادل 141 ريال به ازاي هر سهم را محقق کرده است. درحالحاضر ارزش بازار سهام اين شرکت با زيان انباشته 102 ميليارد ريالي معادل 10هزارو 124 ميليارد ريال است.
همانطور که در بندهاي فوق نيز اشاره شد، عوامل اصلي افزايش ارزش بازار سهام شرکتهاي کوچک در يک سال اخير عمدتا افزايش سرمايههاي مبهم از محل مازاد تجديد ارزيابيها و همچنين اعمالنشدن محدوديتهاي رشد قيمت در بازارهاي پايه همزمان با الزامنداشتن شرکتها به افشاي برخي از اطلاعات مالي بوده است.
درباره افزايش سرمايه ثبتشده شرکت در سال گذشته که از محل مازاد تجديد ارزيابي داراييهاي شرکت صورت گرفته است، همچنان موارد مبهمي وجود دارد که به آنها اشاره ميکنيم.
در سال گذشته و براساس گزارش کارشناس رسمي دادگستري، چهارهزارو 515 ميليارد ريال مازاد تجديد ارزيابي از محل داراييهاي ثابت شرکت به جز طبقه زمين به حساب مربوطه منتقل شد. در جدول زير ترکيب مبالغ شناساييشده از اين محل ارائه شده است:
درباره مبالغ شناساييشده از طرف کارشناسان رسمي دادگستري شايد جالبترين نکته لحاظکردن مبلغي بيش از سه هزار ميليارد ريال درباره ارزش فعلي ماشينآلات و تجهيزات شرکت است. همانطور که ميدانيم، اکثر تجهيزات و ماشينآلات شرکتهاي توليدکننده شکر در کشور مربوط به سنوات بسيار قبل و قديمي است و يکي از مهمترين عوامل افت کارايي توليد اين شرکتها و اغلب زياندهبودن آنها کارايينداشتن ماشينآلات با توجه به سن بسيار بالاي آنها است. حال سؤال اصلي اينجا است که اين کارشناسان محترم با چه ادله و مدارکي اقدام به اين ارزشگذاريهاي عجيبوغريب و دور از ذهن ميکنند و آيا نهاد بالاتري نيز به اين ارزشگذاريها نظارت دارد يا صرفا دستور کارفرما ميتواند منجر به ثبت اعداد باورنکردني در گزارش اين اشخاص شود؟ آيا حسابرس شرکت نبايد دقت نظر بيشتري داشته باشد؟
همين موضوع منجر به کاهندهشدن افزايش سرمايه مدنظر شرکت در فرايند تجديد ارزيابيها شده است. در تاريخ 24 دي 1397 و براساس گزارش هيئت کارشناسان رسمي دادگستري، هيئتمديره شرکت قند شيرين خراسان پيشنهاد افزايش سرمايه شرکت به مبلغ چهارهزارو 515 ميليارد ريال را به مجمع عمومي فوقالعاده صاحبان سهام ارائه داد؛ اما اين افزايش سرمايه صرفا به مبلغ 915 ميليارد ريال و معادل 20 درصد پيشنهاد شرکت مورد پذيرش سازمان بورس و اوراق بهادار قرار گرفت.
به نظر ميرسد که مسئولان سازمان بورس نيز که همواره در ارائه مجوزهاي افزايش سرمايه از محل مازاد تجديد ارزيابيها بيشترين امتيازات و کمترين سختگيريهاي منطقي را لحاظ ميکنند، درباره افزايش سرمايه پيشنهادي سنگين شرکت قند شيرين خراسان بهناچار از موضوع منفعل خود خارج شده و درباره تعديل افزايش سرمايه شرکت قندشيرين خراسان اقدام كردهاند.
بااينحال جالبترين نکته را ميتوان تلاش مديران شرکت قند شيرين خراسان به حذف مابقي مازاد تجديد ارزيابيهاي شناساييشده در صورتهاي مالي دانست. پس از ثبت افزايش سرمايه 915 ميليارد ريالي از محل مازاد تجديد ارزيابي داراييهاي شرکت، مبلغ سههزارو 600 ميليارد ريال در حساب مازاد تجديد ارزيابي داراييها و در قسمت حقوق صاحبان سهام شناسايي شد.
شرکت براساس مصوبه مجمع عمومي عادي سالانه خود درباره حذف اين مبلغ از حسابهاي خود اقدام كرده است که علت اين امر مشخص نيست؛ اما به نظر ميرسد که خود مديران شرکت نيز درباره غيرواقعيبودن ارزشهاي ثبتشده در گزارش کارشناسان رسمي دادگستري که اين روزها در اخبار و رسانهها بارها از ايشان نام برده ميشود، اذعان دارند و پس از ثبت 915 ميليارد ريال افزايش سرمايه به نظر ميرسد که به هدف اصلي خود که رشد حبابگونه قيمت سهام شرکت بوده است، رسيدهاند و درحالحاضر نيازي به ثبت رقم عجيب سههزارو 600 ميليارد ريال برای ماشينآلات و چاههاي عميق و قنوات در صورتهاي مالي خود ندارند.
همچنين الزامنداشتن شرکتها به افشاي اطلاعاتي مشابه با شرکتهاي حاضر در بازارهاي بورس و فرابورس منجر به تشويق شرکتها و سهامداران عمده آنها برای حضور در بازار پايه شده است. حضور در بازار پايه که در نگاه اول به نظر ميرسيد در راستای محدودکردن نوسانات قيمتي شرکتهاي مبهم و بيانضباط تأسيس شده بود؛ درحالحاضر به جولانگاه سفتهبازان و شايعهسازان در کنار ارائهندادن صورتهاي مالي بهموقع، شفافسازيهاي بهموقع و ابهامات سنگين در عملکرد و وضعيت مالي شرکتهاي حاضر در اين بازار شده است.
مشخص نيست که هدف سازمان بورس و مسئولان بازار سرمايه به جز کسب درآمد از محل کارمزد معاملات اين شرکتها در سالهايي که از عمر اين بازار ميگذرد، چيست؟ و آيا مسئولان اين نهادها پاسخگوي رشد فراتر از حبابي قيمت سهام شرکتهاي بازار پايه و به طور قطع زيانهاي سنگين سهامداران ناآگاه اين شرکتها خواهند بود؟ يا اينکه مشابه با وضعيت شرکت کنتورسازي مجددا شاهد فرافکني مسئولان و انتقال مسئوليت ذاتي خود به ديگران خواهيم بود؟
و در نهايت اينکه آيا پاياني را بر فعاليت سفتهبازان شناختهشده بازار سرمايه که همواره منجر به کسب زيانهاي سنگين سهامداران خرد در پي شايعهپراکني و غبارآلودکردن فضاي معاملات بازار سرمايه و سهام شرکتهاي کوچک شده است، شاهد خواهيم بود؟
در يک سال گذشته شاهد بهبود وضعيت بازار سرمايه با توجه به تحولات ارزي و افزايش تورم بودهايم. دراينبين قيمت سهام برخي شرکتهاي زيانده با افزايشهاي عجيبي همراه بوده که هيچ تناسبي با عملکرد عملياتي شرکتها نداشته است.
دراينبين تصويب ادامه معافيت مالياتي انتقال مازاد تجديد ارزيابي داراييهاي آنها به حساب سرمايه و همچنين رعايتنکردن محدوديتهاي رشد قيمت در بازار پايه و نداشتن الزام شرکتهاي حاضر در اين بازار درباره افشاي اطلاعات مالي، باعث تشديد اين رويه شده است و درحالحاضر بهجرئت ميتوان گفت که اکثر نمادهاي قابل معامله در بازار پايه در قيمتهاي بالاتر از ارزش ذاتي آنها دادوستد ميشود.
دراينبين ميتوان به رشد قيمت 482 درصدي شرکت قند شيرين خراسان اشاره کرد. اين در حالي است که براساس آخرين صورتهاي مالي ارائهشده از سوی اين شرکت، عملکرد عملياتي آن منجر به کسب زيان 42 ميليارد ريالي شده است. همچنين در مدت مشابه سال مالي قبل از آن، شرکت سود عملياتي 108 ميليارد ريالي را محقق کرده بود. همانگونه که مشاهده ميشود، هيچگونه تناسبي بين عملکرد عملياتي شرکت و رشد بيش از 480 درصدي قيمت سهام شرکت وجود ندارد. لازم به ذکر است که شرکت در ششماهه نخست سال جاري و با شناسايي سود غيرتکرارشونده ناشي از فروش سهام، 136 ميليارد ريال سود خالص و معادل 141 ريال به ازاي هر سهم را محقق کرده است. درحالحاضر ارزش بازار سهام اين شرکت با زيان انباشته 102 ميليارد ريالي معادل 10هزارو 124 ميليارد ريال است.
همانطور که در بندهاي فوق نيز اشاره شد، عوامل اصلي افزايش ارزش بازار سهام شرکتهاي کوچک در يک سال اخير عمدتا افزايش سرمايههاي مبهم از محل مازاد تجديد ارزيابيها و همچنين اعمالنشدن محدوديتهاي رشد قيمت در بازارهاي پايه همزمان با الزامنداشتن شرکتها به افشاي برخي از اطلاعات مالي بوده است.
درباره افزايش سرمايه ثبتشده شرکت در سال گذشته که از محل مازاد تجديد ارزيابي داراييهاي شرکت صورت گرفته است، همچنان موارد مبهمي وجود دارد که به آنها اشاره ميکنيم.
در سال گذشته و براساس گزارش کارشناس رسمي دادگستري، چهارهزارو 515 ميليارد ريال مازاد تجديد ارزيابي از محل داراييهاي ثابت شرکت به جز طبقه زمين به حساب مربوطه منتقل شد. در جدول زير ترکيب مبالغ شناساييشده از اين محل ارائه شده است:
درباره مبالغ شناساييشده از طرف کارشناسان رسمي دادگستري شايد جالبترين نکته لحاظکردن مبلغي بيش از سه هزار ميليارد ريال درباره ارزش فعلي ماشينآلات و تجهيزات شرکت است. همانطور که ميدانيم، اکثر تجهيزات و ماشينآلات شرکتهاي توليدکننده شکر در کشور مربوط به سنوات بسيار قبل و قديمي است و يکي از مهمترين عوامل افت کارايي توليد اين شرکتها و اغلب زياندهبودن آنها کارايينداشتن ماشينآلات با توجه به سن بسيار بالاي آنها است. حال سؤال اصلي اينجا است که اين کارشناسان محترم با چه ادله و مدارکي اقدام به اين ارزشگذاريهاي عجيبوغريب و دور از ذهن ميکنند و آيا نهاد بالاتري نيز به اين ارزشگذاريها نظارت دارد يا صرفا دستور کارفرما ميتواند منجر به ثبت اعداد باورنکردني در گزارش اين اشخاص شود؟ آيا حسابرس شرکت نبايد دقت نظر بيشتري داشته باشد؟
همين موضوع منجر به کاهندهشدن افزايش سرمايه مدنظر شرکت در فرايند تجديد ارزيابيها شده است. در تاريخ 24 دي 1397 و براساس گزارش هيئت کارشناسان رسمي دادگستري، هيئتمديره شرکت قند شيرين خراسان پيشنهاد افزايش سرمايه شرکت به مبلغ چهارهزارو 515 ميليارد ريال را به مجمع عمومي فوقالعاده صاحبان سهام ارائه داد؛ اما اين افزايش سرمايه صرفا به مبلغ 915 ميليارد ريال و معادل 20 درصد پيشنهاد شرکت مورد پذيرش سازمان بورس و اوراق بهادار قرار گرفت.
به نظر ميرسد که مسئولان سازمان بورس نيز که همواره در ارائه مجوزهاي افزايش سرمايه از محل مازاد تجديد ارزيابيها بيشترين امتيازات و کمترين سختگيريهاي منطقي را لحاظ ميکنند، درباره افزايش سرمايه پيشنهادي سنگين شرکت قند شيرين خراسان بهناچار از موضوع منفعل خود خارج شده و درباره تعديل افزايش سرمايه شرکت قندشيرين خراسان اقدام كردهاند.
بااينحال جالبترين نکته را ميتوان تلاش مديران شرکت قند شيرين خراسان به حذف مابقي مازاد تجديد ارزيابيهاي شناساييشده در صورتهاي مالي دانست. پس از ثبت افزايش سرمايه 915 ميليارد ريالي از محل مازاد تجديد ارزيابي داراييهاي شرکت، مبلغ سههزارو 600 ميليارد ريال در حساب مازاد تجديد ارزيابي داراييها و در قسمت حقوق صاحبان سهام شناسايي شد.
شرکت براساس مصوبه مجمع عمومي عادي سالانه خود درباره حذف اين مبلغ از حسابهاي خود اقدام كرده است که علت اين امر مشخص نيست؛ اما به نظر ميرسد که خود مديران شرکت نيز درباره غيرواقعيبودن ارزشهاي ثبتشده در گزارش کارشناسان رسمي دادگستري که اين روزها در اخبار و رسانهها بارها از ايشان نام برده ميشود، اذعان دارند و پس از ثبت 915 ميليارد ريال افزايش سرمايه به نظر ميرسد که به هدف اصلي خود که رشد حبابگونه قيمت سهام شرکت بوده است، رسيدهاند و درحالحاضر نيازي به ثبت رقم عجيب سههزارو 600 ميليارد ريال برای ماشينآلات و چاههاي عميق و قنوات در صورتهاي مالي خود ندارند.
همچنين الزامنداشتن شرکتها به افشاي اطلاعاتي مشابه با شرکتهاي حاضر در بازارهاي بورس و فرابورس منجر به تشويق شرکتها و سهامداران عمده آنها برای حضور در بازار پايه شده است. حضور در بازار پايه که در نگاه اول به نظر ميرسيد در راستای محدودکردن نوسانات قيمتي شرکتهاي مبهم و بيانضباط تأسيس شده بود؛ درحالحاضر به جولانگاه سفتهبازان و شايعهسازان در کنار ارائهندادن صورتهاي مالي بهموقع، شفافسازيهاي بهموقع و ابهامات سنگين در عملکرد و وضعيت مالي شرکتهاي حاضر در اين بازار شده است.
مشخص نيست که هدف سازمان بورس و مسئولان بازار سرمايه به جز کسب درآمد از محل کارمزد معاملات اين شرکتها در سالهايي که از عمر اين بازار ميگذرد، چيست؟ و آيا مسئولان اين نهادها پاسخگوي رشد فراتر از حبابي قيمت سهام شرکتهاي بازار پايه و به طور قطع زيانهاي سنگين سهامداران ناآگاه اين شرکتها خواهند بود؟ يا اينکه مشابه با وضعيت شرکت کنتورسازي مجددا شاهد فرافکني مسئولان و انتقال مسئوليت ذاتي خود به ديگران خواهيم بود؟
و در نهايت اينکه آيا پاياني را بر فعاليت سفتهبازان شناختهشده بازار سرمايه که همواره منجر به کسب زيانهاي سنگين سهامداران خرد در پي شايعهپراکني و غبارآلودکردن فضاي معاملات بازار سرمايه و سهام شرکتهاي کوچک شده است، شاهد خواهيم بود؟