|

نگاهي به مجموعه نقاشي‌هاي فرزانه محجوبي

دعوت به آرامش و دوستي

مريم نظري

«فرزانه محجوبي» در نقاشي‌‌هايش با توسل به عناصري ظاهرا طبيعي، جهاني عاري از انسان و بي‌هرآنچه مزاحم است را به تصوير كشيده؛ آثاري نمادين براي به‌نمايش‌درآوردن دنيايي آرام و ساكن. اين آثار نمادين هستند كه نقاش حتي پرداخت به جزئيات را در عناصر تشكيل‌دهنده آثارش حذف كرده و آنها را مانند تنديس‌هايي سمبوليک به نمايش درآورده است، مانند پرندگاني كه گاه فقط با طرحي كلي از فرم اندامشان و به ميني‌ماليستي‌ترين شكل به ما معرفي شدند. محجوبي نقاشي «کلي‌نگر» است و آشكارا خود را درگير جزئيات در آثارش نمي‌کند. او فقط زماني به جزئيات مي‌پردازد که در پي ايجاد بافت موردنظر يا نقوشي محو و نابارز براي تزئين بخش‌هايي از اثرش يا خودنمايي ماهيت بخش‌هايي از عناصر به‌کاررفته در نقاشي است. درواقع با اين تدابير اجازه نداده تا هيچ‌گونه خللي در آرامشي كه قصد داشته به فضاي آثارش ببخشد، ورود پيدا کرده و ايجاد شود.

اولين وجه معنايي و حسي برآمده از نقاشي‌هاي فرزانه محجوبي از نگاه بيننده، آرامش است و او تمامي تلاش خود در به‌وجودآوردن و القاي چنين حسي را با موفقيت به انجام رسانيده است. استفاده از فرم‌هاي نرم و نوازشگر در ساختار عناصر آثار، پرهيز از پرداختن به جزئيات، استفاده از رنگ‌هاي خاموش و غلبه اين رنگ‌ها بر فضاي آثار، بي‌‌توجهي به پس‌زمينه در راستاي جلب توجه و تمركز هرچه بيشتر به عناصر موردنظر نقاش در فضاي پيش‌زمينه و ايجاد فضاي وهم‌آلود و محو در اغلب آثار، از جمله اقداماتي است كه اين نقاش جوان براي ايجاد و القاي آرامش در آثارش از آنها بهره گرفته است. او درواقع قاب موردنظر خويش را فقط در پيش‌زمينه براي مخاطب آثارش برپا کرده است و کاري به دوردست‌ها ندارد، به‌طوري‌که حتي عنصر خورشيد يا گاهي ماه را که ماهيتا دست‌نيافتني و مربوط به دوردست مي‌شود براي معنابخشي موردنظرش جلوتر و در پيوند با ديگر عناصر نشانده است. در اغلب آثارش، زمين و آسمان معناي طبيعي خود را از دست داده‌اند و اين دو گاه درهم تنيده شده تا در خدمت معناي نماديني باشند که نقاش درصدد ارائه آن است.
آنچه در اين آثار براي نقاش اهميت و اولويت دارد معنايي است كه او مي‌خواهد به بيننده القا كند و براي همين حتي نسبت‌هاي طبيعي و واقعي عناصر در قياس با يكديگر از نگاه او رنگ مي‌‌بازد، به‌طوري‌كه پرداختن به جزئياتي مثل چشم پرندگان نيز شكلي غيرواقعي به خود مي‌گيرد و چشم‌هاي کشيده آنها گاه تا به درون منقار آنها امتداد پيدا مي‌‌كند يا چشم‌هايي به پهناي سر در آنها پديد مي‌آيد تا بر وجه نمادين اين پرندگان در رأفت و مهرباني هرچه بيشتر صحه گذاشته شود. البته چنان‌كه اشاره شد، در اغلب آثار اين هنرمند پرداخت به همين اندك جزئيات هم ناديده گرفته شده و مفهوم عشق و مهرباني فقط با اندام‌‌واره‌هاي نرم اين پرندگان و درهم‌تنيدگي اين اندام‌ها با گل‌ها و درختان و خورشيد و ماه به نمايش درآمده است.
محجوبي در پي ايجاد حجم در آثارش نيست و براي همين عناصر آثارش به‌عمد جسميت نيافته‌اند تا به صورت طرح‌واره‌هايي در هاله نمادين خود باقي بمانند. رنگ‌هاي به‌کاررفته در اين آثار نيز هم‌راستا با بار نمادين و معنايي جلوه يافته‌اند و در تمامي عناصر و حتي زمينه هر يک از آثار، رنگ ماهيتي يکدست و برآمده از تناليته‌هاي مختلف از چند رنگ محدود و خاموش بر بوم و سطح کار نشانده شده است تا علاوه‌بر ايجاد آرامش در فضاي آثار، بر يکپارچگي و درهم‌تنيدگي مفهومي عناصر موجود تأکيد شود.
حضور سه عنصر پرندگان، گل‌ها، درختان و خورشيد يا ماه تقريبا در اغلب آثار محجوبي ديده مي‌شود؛ گل‌ها، گياهان و درختاني كه با همان نرمش و لطافت فرم پرندگان، نقش شده‌اند و چه‌بسا در اغلب آثار با ابعادي بزرگ‌تر از حد طبيعي و معمول در قياس با ديگر عناصر، بخش وسيعي از فضاي نقاشي را به خود اختصاص داده‌اند تا در همجواري با نقش پرندگان و گردي و نرمي نقش خورشيد و ماه، حسي از آرامش، مهرباني، صلح و عشق را به بيننده اثر ببخشند.
در راستاي القاي همين مفاهيم است كه هنرمند در نحوه تركيب‌بندي‌هاي عناصر آثارش هيچ‌گاه در پي ايجاد حركت نبوده است و سكون و سكوت و ايستايي به‌وضوح در اين آثار به چشم مي‌خورد. اين هنرمند در بيشتر نقاشي‌‌هايش براي ايجاد اين ايستايي و سكون از تركيب‌بندي به شيوه قرينه‌سازي بهره برده و عناصر معدود تشكيل‌دهنده هر اثر نقاشي به صورتي در فضاي اثر جاي گرفته‌اند كه سنگيني عنصر ديگر را در سوي ديگر تابلو جبران كنند. در همين جهت است كه در اغلب آثار محجوبي ما به تعداد دوتايي پرندگان برمي‌خوريم كه به نوعي در مقابل هم و در كنار گل‌هايي بزرگ‌تر از حد طبيعي جاي گرفته‌اند. اين دست از آثار محجوبي يادآور نقاشي‌هاي سنتي ـ ايراني «گل و مرغ» نيز هست كه در اين نوع نقاشي، پرندگاني كوچك در ميان گل‌هايي بزرگ نقش شده‌اند و جالب اينكه در تركيب‌بندي و رنگ‌آميزي نقاشي‌هاي گل و مرغ نيز قرار نانوشته‌اي در ايجاد فضايي ساكن و آرامش‌بخش ديده مي‌شود.
عنصر ثابت ديگر در اغلب آثار محجوبي چنان‌كه اشاره شد، خورشيد و گاه ماه است. به نظر مي‌‌رسد هنرمند با قراردادن خورشيد و در بعضي آثارش ماه، در پس‌زمينه مي‌خواهد مفاهيم خير برآمده از اين نقاشي‌ها را كامل كند و با قراردادن اين عنصر دايره‌وار، معناي اميد را در كنار مفاهيم صلح، آرامش، عشق و مهرباني به مخاطب اثرش عطا كند.
زندگي امروز، فضايي پر از خشونت، جنگ و سوءتفاهم است، دنيايی سرشار از تزوير، ريا و دروغ و بي‌اخلاقي، دنيايي كه در آن انسان نه‌تنها دست به تخريب خود و مفهوم انسانيت زده كه قدم در راه تخريب فضاي زيستي و تمامي عناصر موجود در آن نيز برداشته است، به‌طوري‌که به نظر مي‌رسد هيچ گريزي از آن و اميدي به بهبودي اين وضعيت رو به انحطاط نيست. اما نقاشي‌هاي عاري از انسان فرزانه محجوبي که يادآور روزهاي نخستين زندگي است، با بهره‌گيري از عناصر لطيف نمادين، فرم‌هايي نرم، تركيب‌بندي‌هاي ساكن و استفاده فراگير از رنگ‌هاي خاموش، سعي در دعوت مخاطبان خويش به تأمل دارد و نويددهنده بازگشت به آرامش، بردباري، تفاهم، عشق، مهرباني و صلح و در نهايت اميدواري به آينده‌اي روشن است.

«فرزانه محجوبي» در نقاشي‌‌هايش با توسل به عناصري ظاهرا طبيعي، جهاني عاري از انسان و بي‌هرآنچه مزاحم است را به تصوير كشيده؛ آثاري نمادين براي به‌نمايش‌درآوردن دنيايي آرام و ساكن. اين آثار نمادين هستند كه نقاش حتي پرداخت به جزئيات را در عناصر تشكيل‌دهنده آثارش حذف كرده و آنها را مانند تنديس‌هايي سمبوليک به نمايش درآورده است، مانند پرندگاني كه گاه فقط با طرحي كلي از فرم اندامشان و به ميني‌ماليستي‌ترين شكل به ما معرفي شدند. محجوبي نقاشي «کلي‌نگر» است و آشكارا خود را درگير جزئيات در آثارش نمي‌کند. او فقط زماني به جزئيات مي‌پردازد که در پي ايجاد بافت موردنظر يا نقوشي محو و نابارز براي تزئين بخش‌هايي از اثرش يا خودنمايي ماهيت بخش‌هايي از عناصر به‌کاررفته در نقاشي است. درواقع با اين تدابير اجازه نداده تا هيچ‌گونه خللي در آرامشي كه قصد داشته به فضاي آثارش ببخشد، ورود پيدا کرده و ايجاد شود.

اولين وجه معنايي و حسي برآمده از نقاشي‌هاي فرزانه محجوبي از نگاه بيننده، آرامش است و او تمامي تلاش خود در به‌وجودآوردن و القاي چنين حسي را با موفقيت به انجام رسانيده است. استفاده از فرم‌هاي نرم و نوازشگر در ساختار عناصر آثار، پرهيز از پرداختن به جزئيات، استفاده از رنگ‌هاي خاموش و غلبه اين رنگ‌ها بر فضاي آثار، بي‌‌توجهي به پس‌زمينه در راستاي جلب توجه و تمركز هرچه بيشتر به عناصر موردنظر نقاش در فضاي پيش‌زمينه و ايجاد فضاي وهم‌آلود و محو در اغلب آثار، از جمله اقداماتي است كه اين نقاش جوان براي ايجاد و القاي آرامش در آثارش از آنها بهره گرفته است. او درواقع قاب موردنظر خويش را فقط در پيش‌زمينه براي مخاطب آثارش برپا کرده است و کاري به دوردست‌ها ندارد، به‌طوري‌که حتي عنصر خورشيد يا گاهي ماه را که ماهيتا دست‌نيافتني و مربوط به دوردست مي‌شود براي معنابخشي موردنظرش جلوتر و در پيوند با ديگر عناصر نشانده است. در اغلب آثارش، زمين و آسمان معناي طبيعي خود را از دست داده‌اند و اين دو گاه درهم تنيده شده تا در خدمت معناي نماديني باشند که نقاش درصدد ارائه آن است.
آنچه در اين آثار براي نقاش اهميت و اولويت دارد معنايي است كه او مي‌خواهد به بيننده القا كند و براي همين حتي نسبت‌هاي طبيعي و واقعي عناصر در قياس با يكديگر از نگاه او رنگ مي‌‌بازد، به‌طوري‌كه پرداختن به جزئياتي مثل چشم پرندگان نيز شكلي غيرواقعي به خود مي‌گيرد و چشم‌هاي کشيده آنها گاه تا به درون منقار آنها امتداد پيدا مي‌‌كند يا چشم‌هايي به پهناي سر در آنها پديد مي‌آيد تا بر وجه نمادين اين پرندگان در رأفت و مهرباني هرچه بيشتر صحه گذاشته شود. البته چنان‌كه اشاره شد، در اغلب آثار اين هنرمند پرداخت به همين اندك جزئيات هم ناديده گرفته شده و مفهوم عشق و مهرباني فقط با اندام‌‌واره‌هاي نرم اين پرندگان و درهم‌تنيدگي اين اندام‌ها با گل‌ها و درختان و خورشيد و ماه به نمايش درآمده است.
محجوبي در پي ايجاد حجم در آثارش نيست و براي همين عناصر آثارش به‌عمد جسميت نيافته‌اند تا به صورت طرح‌واره‌هايي در هاله نمادين خود باقي بمانند. رنگ‌هاي به‌کاررفته در اين آثار نيز هم‌راستا با بار نمادين و معنايي جلوه يافته‌اند و در تمامي عناصر و حتي زمينه هر يک از آثار، رنگ ماهيتي يکدست و برآمده از تناليته‌هاي مختلف از چند رنگ محدود و خاموش بر بوم و سطح کار نشانده شده است تا علاوه‌بر ايجاد آرامش در فضاي آثار، بر يکپارچگي و درهم‌تنيدگي مفهومي عناصر موجود تأکيد شود.
حضور سه عنصر پرندگان، گل‌ها، درختان و خورشيد يا ماه تقريبا در اغلب آثار محجوبي ديده مي‌شود؛ گل‌ها، گياهان و درختاني كه با همان نرمش و لطافت فرم پرندگان، نقش شده‌اند و چه‌بسا در اغلب آثار با ابعادي بزرگ‌تر از حد طبيعي و معمول در قياس با ديگر عناصر، بخش وسيعي از فضاي نقاشي را به خود اختصاص داده‌اند تا در همجواري با نقش پرندگان و گردي و نرمي نقش خورشيد و ماه، حسي از آرامش، مهرباني، صلح و عشق را به بيننده اثر ببخشند.
در راستاي القاي همين مفاهيم است كه هنرمند در نحوه تركيب‌بندي‌هاي عناصر آثارش هيچ‌گاه در پي ايجاد حركت نبوده است و سكون و سكوت و ايستايي به‌وضوح در اين آثار به چشم مي‌خورد. اين هنرمند در بيشتر نقاشي‌‌هايش براي ايجاد اين ايستايي و سكون از تركيب‌بندي به شيوه قرينه‌سازي بهره برده و عناصر معدود تشكيل‌دهنده هر اثر نقاشي به صورتي در فضاي اثر جاي گرفته‌اند كه سنگيني عنصر ديگر را در سوي ديگر تابلو جبران كنند. در همين جهت است كه در اغلب آثار محجوبي ما به تعداد دوتايي پرندگان برمي‌خوريم كه به نوعي در مقابل هم و در كنار گل‌هايي بزرگ‌تر از حد طبيعي جاي گرفته‌اند. اين دست از آثار محجوبي يادآور نقاشي‌هاي سنتي ـ ايراني «گل و مرغ» نيز هست كه در اين نوع نقاشي، پرندگاني كوچك در ميان گل‌هايي بزرگ نقش شده‌اند و جالب اينكه در تركيب‌بندي و رنگ‌آميزي نقاشي‌هاي گل و مرغ نيز قرار نانوشته‌اي در ايجاد فضايي ساكن و آرامش‌بخش ديده مي‌شود.
عنصر ثابت ديگر در اغلب آثار محجوبي چنان‌كه اشاره شد، خورشيد و گاه ماه است. به نظر مي‌‌رسد هنرمند با قراردادن خورشيد و در بعضي آثارش ماه، در پس‌زمينه مي‌خواهد مفاهيم خير برآمده از اين نقاشي‌ها را كامل كند و با قراردادن اين عنصر دايره‌وار، معناي اميد را در كنار مفاهيم صلح، آرامش، عشق و مهرباني به مخاطب اثرش عطا كند.
زندگي امروز، فضايي پر از خشونت، جنگ و سوءتفاهم است، دنيايی سرشار از تزوير، ريا و دروغ و بي‌اخلاقي، دنيايي كه در آن انسان نه‌تنها دست به تخريب خود و مفهوم انسانيت زده كه قدم در راه تخريب فضاي زيستي و تمامي عناصر موجود در آن نيز برداشته است، به‌طوري‌که به نظر مي‌رسد هيچ گريزي از آن و اميدي به بهبودي اين وضعيت رو به انحطاط نيست. اما نقاشي‌هاي عاري از انسان فرزانه محجوبي که يادآور روزهاي نخستين زندگي است، با بهره‌گيري از عناصر لطيف نمادين، فرم‌هايي نرم، تركيب‌بندي‌هاي ساكن و استفاده فراگير از رنگ‌هاي خاموش، سعي در دعوت مخاطبان خويش به تأمل دارد و نويددهنده بازگشت به آرامش، بردباري، تفاهم، عشق، مهرباني و صلح و در نهايت اميدواري به آينده‌اي روشن است.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها