دو ترجمه از لئو اشتراوس

لئو اشتراوس (۱۸۹۹- ۱۹۷۳) نظریهپرداز و مورخ فلسفه سیاسی آلمانی- آمریکایی، بود. از اشتراوس بیش از ۱۷ کتاب و ۷۰ مقاله بهجای مانده است. بیشتر آثار اشتراوس به تفسیر متون قدیمی تاریخ فلسفه خاصه آثار افلاطون و ارسطو میپردازند که در تفسیر آنها از آثار فلاسفه مسلمان و یهودی قرون وسطی ازجمله ابنمیمون و فارابی نیز استفاده میکند. او را از منتقدان فلسفه مدرن میدانند، چنانکه بر این باور بود دیدگاههای فلاسفه قدیمی و ادیان وحیانی بهمراتب محکمتر از نظرات پایهگذاران فکری مدرنیته نظیر ماکیاولی، هابز، لاک و روسو بوده و ازاینرو، سعی داشت نشان دهد فلاسفه مدرن تنها با نادیدهگرفتن استدلالهای فلاسفه قدیمی توانستهاند بر آنها پیروز شوند. اشتراوس در ایران نیز متفکری تقریبا شناختهشده است و به تازگی دو اثر از مجموعه آثار او از سوی انتشارات علمی فرهنگی و نشر آگاه به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
ضیافت افلاطون بهنزد لئو اشتراوس
کتاب حاضر مجموعه درسگفتارهایی است از لئو اشتراوس به سال ۱۹۵۹ در دانشگاه شیکاگو. این درسگفتارها چهل سال بعد منتشر شد. سث بنردتی یکی از برجستهترین شاگردان اشتراوس، ویرایش این درسگفتارها را برعهده میگیرد. کتاب حاضر در میان آثار اشتراوس کمتر خوانده شده است و در میان آثاری که درباره اندیشههای اشتراوس نوشته شده، این کتاب کمترین سهم را دارد. بسیاری دلیل اهمیت این کتاب را تفسیر خاص اشتراوس از «آموزه اروس» و تأکید بر محوریت این آموزه در دیالوگهای افلاطون میدانند. هرچند اشتراوس بیشتر به فلسفه سیاسی افلاطون علاقهمند بود و بیشتر دیالوگهای سیاسی افلاطون را تفسیر میکرد: از جمله میتوان به دیالوگهای دفاعیه سقراط، کریتون و ائوثودموس اشاره کرد. اشتراوس در این کتاب، ضیافت را غیرسیاسیترین دیالوگ افلاطون میداند. بااینحال، اشتراوس در فصل اول کتاب حاضر دو دلیل بر اهمیت ضیافت ارائه میدهد: اول اینکه تنها دیالوگی که آشکارا به «ستیز فلسفه و شعر» اختصاص دارد «ضیافت» است. در نظر او سقراط در کتاب دهم جمهوری از «کهن کشاکش فلسفه و شعر» سخن میگوید، کشاکشی که در نهایت به اخراج شاعران میانجامد. در دیالوگ قوانین نیز بیگانه
آتنی خود و دیگر قانونگذاران شهر نوبنیاد را «تراژدیپرداز» و «شاعر» میخواند و «در هنر و بازیگری هماورد شاعران» معرفی میکند و تأکید میکند تنها در صورتی به شاعران اجازه ورود به شهر را میدهد که هیئت نظارت شهر تأیید کند آموزههای شاعران همانند آموزههای قانونگذاران شهر یا بهتر از آن است. اما اشتراوس تأکید دارد نه در این دو دیالوگ و نه در هیچ دیالوگ دیگری، شاعران امکان دفاع از خود را در برابر فیلسوفان، یا دقیقتر در برابر نماد فلسفه افلاطونی یعنی سقراط ندارند، جز در ضیافت. همچنین اشاره میشود که سقراط در دفاعیهاش تأکید میکند این نمایش ابرهای آریستوفانس است که زمینه اصلی اتهامات دادگاه آتن را علیه او فراهم کرده. ازاینرو، میتوان نتیجه گرفت «ستیز فلسفه و شعر» در اساس فلسفه سیاسی افلاطون قرار دارد. دوم اینکه، در نظر اشتراوس شناخت امر سیاسی بماهو سیاسی بدون شناخت امرغیرسیاسی ناممکن است. درواقع، شناخت امر سیاسی مستلزم شناخت بنیان امر سیاسی است، که خود غیرسیاسی است. بنیان امر سیاسی آن امر غیرسیاسیای است که «بهمنزله شرط یا هدف نهایی امر سیاسی» مفروض گرفته میشود. اگر بهطور سنتی «طبیعت» را بنیان امر سیاسی
میدانند، در نظر اشتراوس «افلاطون تا حدودی بر این اعتقاد است که طبیعت آدمی و، از جهتی، طبیعت کل، اروس است». بنابراین طبق نظر اشتراوس اگر در پی شناخت فلسفه سیاسی افلاطون هستیم، باید نقدا درک عمیقی از بنیان امر سیاسی، به عبارتی دیگر از اروس، داشته باشیم. ازاینرو، ضیافت چون تنها دیالوگ افلاطون است که تصریحا اروس را موضوع خود قرار داده، در نظر اشتراوس از مهمترین منابع برای فهم فلسفه سیاسی افلاطون است. در نتیجه از یک سو «ستیز فلسفه و شعر» و از سوی دیگر «آموزه اروس» را میتوان هسته مرکزی فهم اشتراوس از فلسفه سیاسی افلاطون دانست.
مقدمهای سیاسی بر فلسفه
کتاب «مقدمهای سیاسی بر فلسفه» مجموعهای است از چهارده مقاله شناختهشده و تحسینشده لئو اشتراوس. این مجموعه خطوط کلی فلسفه سیاسی اشتراوس را ترسیم میکند، فلسفه سیاسیای که میکوشد با کنارزدن آنچه اشتراوس شبهفلسفهها یا موانع مصنوعی فلسفهورزی مینامید، راه را برای احیای فلسفه در معنای آغازین و اصیل آن باز کند. فلسفه سیاسی اشتراوس مقدمه سیاسی بر فلسفه است. او فلسفه سیاسی کلاسیک را «مقدمه سیاسی فلسفه» تعریف میکند و آن را در برابر تعریف امروزی از فلسفه سیاسی قرار میدهد که در نظر او تأملی فلسفی است بر مسائل و مفاهیم سیاسی، یعنی فلسفهای که در تلاش برای حل مسائل سیاسی صداقت دارد، فلسفهای که میکوشد مسائل سیاسی را حل کند، فلسفهای که به معنای دقیق کلمه دغدغهای سیاسی دارد. به باور اشتراوس، فلسفه سیاسی کلاسیک دقیقا فاقد چنین صداقتی است. محتوای مقالات کتاب حاضر به طور خلاصه چنین است: مقالات فلسفه سیاسی چیست، حق طبیعی و رویکرد تاریخی، نسبیگرایی و یک مؤخره در کتاب حاضر از مهمترین منابع برای فهم تقابل اشتراوس با پوزیتیویسم و تاریخگرایی هستند. این مقالات مقدمهای است برای آشنایی با نظریه اشتراوس درباره
روش صحیح خوانش متون فلسفی یا همان هنر بینخطوطخوانی. مقالات «تربیت لیبرال چیست» و «تربیت لیبرال و مسئولیت» ملاحظات صریح و شدیدا مناقشهبرانگیز اشتراوس است درباره مسئله تربیت و فرهنگ. مقالات در باب فلسفه سیاسی کلاسیک، چگونه فلسفه قرون میانه را مطالعه کنیم، سه موج مدرنیته و در باب قانون طبیعی نیز واضحترین نظریات اشتراوس درباره تاریخ فلسفه سیاسی یا همان جدال قدما و مدرنها را مطرح میکند و در نهایت، مقالات «اورشلیم و آتن» و «پیشرفت یا بازگشت»، تأملات اشتراوس است درباره رابطه فلسفه و الاهیات، عقل و وحی یا همان مسئله الاهیاتی- سیاسی.
لئو اشتراوس (۱۸۹۹- ۱۹۷۳) نظریهپرداز و مورخ فلسفه سیاسی آلمانی- آمریکایی، بود. از اشتراوس بیش از ۱۷ کتاب و ۷۰ مقاله بهجای مانده است. بیشتر آثار اشتراوس به تفسیر متون قدیمی تاریخ فلسفه خاصه آثار افلاطون و ارسطو میپردازند که در تفسیر آنها از آثار فلاسفه مسلمان و یهودی قرون وسطی ازجمله ابنمیمون و فارابی نیز استفاده میکند. او را از منتقدان فلسفه مدرن میدانند، چنانکه بر این باور بود دیدگاههای فلاسفه قدیمی و ادیان وحیانی بهمراتب محکمتر از نظرات پایهگذاران فکری مدرنیته نظیر ماکیاولی، هابز، لاک و روسو بوده و ازاینرو، سعی داشت نشان دهد فلاسفه مدرن تنها با نادیدهگرفتن استدلالهای فلاسفه قدیمی توانستهاند بر آنها پیروز شوند. اشتراوس در ایران نیز متفکری تقریبا شناختهشده است و به تازگی دو اثر از مجموعه آثار او از سوی انتشارات علمی فرهنگی و نشر آگاه به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
ضیافت افلاطون بهنزد لئو اشتراوس
کتاب حاضر مجموعه درسگفتارهایی است از لئو اشتراوس به سال ۱۹۵۹ در دانشگاه شیکاگو. این درسگفتارها چهل سال بعد منتشر شد. سث بنردتی یکی از برجستهترین شاگردان اشتراوس، ویرایش این درسگفتارها را برعهده میگیرد. کتاب حاضر در میان آثار اشتراوس کمتر خوانده شده است و در میان آثاری که درباره اندیشههای اشتراوس نوشته شده، این کتاب کمترین سهم را دارد. بسیاری دلیل اهمیت این کتاب را تفسیر خاص اشتراوس از «آموزه اروس» و تأکید بر محوریت این آموزه در دیالوگهای افلاطون میدانند. هرچند اشتراوس بیشتر به فلسفه سیاسی افلاطون علاقهمند بود و بیشتر دیالوگهای سیاسی افلاطون را تفسیر میکرد: از جمله میتوان به دیالوگهای دفاعیه سقراط، کریتون و ائوثودموس اشاره کرد. اشتراوس در این کتاب، ضیافت را غیرسیاسیترین دیالوگ افلاطون میداند. بااینحال، اشتراوس در فصل اول کتاب حاضر دو دلیل بر اهمیت ضیافت ارائه میدهد: اول اینکه تنها دیالوگی که آشکارا به «ستیز فلسفه و شعر» اختصاص دارد «ضیافت» است. در نظر او سقراط در کتاب دهم جمهوری از «کهن کشاکش فلسفه و شعر» سخن میگوید، کشاکشی که در نهایت به اخراج شاعران میانجامد. در دیالوگ قوانین نیز بیگانه
آتنی خود و دیگر قانونگذاران شهر نوبنیاد را «تراژدیپرداز» و «شاعر» میخواند و «در هنر و بازیگری هماورد شاعران» معرفی میکند و تأکید میکند تنها در صورتی به شاعران اجازه ورود به شهر را میدهد که هیئت نظارت شهر تأیید کند آموزههای شاعران همانند آموزههای قانونگذاران شهر یا بهتر از آن است. اما اشتراوس تأکید دارد نه در این دو دیالوگ و نه در هیچ دیالوگ دیگری، شاعران امکان دفاع از خود را در برابر فیلسوفان، یا دقیقتر در برابر نماد فلسفه افلاطونی یعنی سقراط ندارند، جز در ضیافت. همچنین اشاره میشود که سقراط در دفاعیهاش تأکید میکند این نمایش ابرهای آریستوفانس است که زمینه اصلی اتهامات دادگاه آتن را علیه او فراهم کرده. ازاینرو، میتوان نتیجه گرفت «ستیز فلسفه و شعر» در اساس فلسفه سیاسی افلاطون قرار دارد. دوم اینکه، در نظر اشتراوس شناخت امر سیاسی بماهو سیاسی بدون شناخت امرغیرسیاسی ناممکن است. درواقع، شناخت امر سیاسی مستلزم شناخت بنیان امر سیاسی است، که خود غیرسیاسی است. بنیان امر سیاسی آن امر غیرسیاسیای است که «بهمنزله شرط یا هدف نهایی امر سیاسی» مفروض گرفته میشود. اگر بهطور سنتی «طبیعت» را بنیان امر سیاسی
میدانند، در نظر اشتراوس «افلاطون تا حدودی بر این اعتقاد است که طبیعت آدمی و، از جهتی، طبیعت کل، اروس است». بنابراین طبق نظر اشتراوس اگر در پی شناخت فلسفه سیاسی افلاطون هستیم، باید نقدا درک عمیقی از بنیان امر سیاسی، به عبارتی دیگر از اروس، داشته باشیم. ازاینرو، ضیافت چون تنها دیالوگ افلاطون است که تصریحا اروس را موضوع خود قرار داده، در نظر اشتراوس از مهمترین منابع برای فهم فلسفه سیاسی افلاطون است. در نتیجه از یک سو «ستیز فلسفه و شعر» و از سوی دیگر «آموزه اروس» را میتوان هسته مرکزی فهم اشتراوس از فلسفه سیاسی افلاطون دانست.
مقدمهای سیاسی بر فلسفه
کتاب «مقدمهای سیاسی بر فلسفه» مجموعهای است از چهارده مقاله شناختهشده و تحسینشده لئو اشتراوس. این مجموعه خطوط کلی فلسفه سیاسی اشتراوس را ترسیم میکند، فلسفه سیاسیای که میکوشد با کنارزدن آنچه اشتراوس شبهفلسفهها یا موانع مصنوعی فلسفهورزی مینامید، راه را برای احیای فلسفه در معنای آغازین و اصیل آن باز کند. فلسفه سیاسی اشتراوس مقدمه سیاسی بر فلسفه است. او فلسفه سیاسی کلاسیک را «مقدمه سیاسی فلسفه» تعریف میکند و آن را در برابر تعریف امروزی از فلسفه سیاسی قرار میدهد که در نظر او تأملی فلسفی است بر مسائل و مفاهیم سیاسی، یعنی فلسفهای که در تلاش برای حل مسائل سیاسی صداقت دارد، فلسفهای که میکوشد مسائل سیاسی را حل کند، فلسفهای که به معنای دقیق کلمه دغدغهای سیاسی دارد. به باور اشتراوس، فلسفه سیاسی کلاسیک دقیقا فاقد چنین صداقتی است. محتوای مقالات کتاب حاضر به طور خلاصه چنین است: مقالات فلسفه سیاسی چیست، حق طبیعی و رویکرد تاریخی، نسبیگرایی و یک مؤخره در کتاب حاضر از مهمترین منابع برای فهم تقابل اشتراوس با پوزیتیویسم و تاریخگرایی هستند. این مقالات مقدمهای است برای آشنایی با نظریه اشتراوس درباره
روش صحیح خوانش متون فلسفی یا همان هنر بینخطوطخوانی. مقالات «تربیت لیبرال چیست» و «تربیت لیبرال و مسئولیت» ملاحظات صریح و شدیدا مناقشهبرانگیز اشتراوس است درباره مسئله تربیت و فرهنگ. مقالات در باب فلسفه سیاسی کلاسیک، چگونه فلسفه قرون میانه را مطالعه کنیم، سه موج مدرنیته و در باب قانون طبیعی نیز واضحترین نظریات اشتراوس درباره تاریخ فلسفه سیاسی یا همان جدال قدما و مدرنها را مطرح میکند و در نهایت، مقالات «اورشلیم و آتن» و «پیشرفت یا بازگشت»، تأملات اشتراوس است درباره رابطه فلسفه و الاهیات، عقل و وحی یا همان مسئله الاهیاتی- سیاسی.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.