عدالت آموزشی و سهم مناطق مختلف از رتبههای برتر کنکور
کنکور سراسری در ایران، تنها یک ابزار سنجش تحصیلی نیست؛ آینهای است که کیفیت، توازن و عدالت نظام آموزشی را بازتاب میدهد و منعکسکننده توانایی نظام آموزشی در توزیع عادلانه فرصت بین مناطق مختلف کشور است. در فضایی که رقابت برای ورود به رشتههای پرطرفدار بهشدت افزایش یافته است، سهم مناطق مختلف کشور از رتبههای برتر میتواند نشاندهنده میزان عدالت در توزیع امکانات و فرصتها باشد. یکی از مناطقی که همواره در بحث عدالت آموزشی مطرح میشود، استانهای کردنشین هستند. با وجود پتانسیل انسانی و جمعیتی، گزارشها و آمارها نشان میدهد سهم این مناطق از رتبههای برتر کنکور بسیار محدود است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
طاهره نوری-پژوهشگر حقوق بشر: کنکور سراسری در ایران، تنها یک ابزار سنجش تحصیلی نیست؛ آینهای است که کیفیت، توازن و عدالت نظام آموزشی را بازتاب میدهد و منعکسکننده توانایی نظام آموزشی در توزیع عادلانه فرصت بین مناطق مختلف کشور است. در فضایی که رقابت برای ورود به رشتههای پرطرفدار بهشدت افزایش یافته است، سهم مناطق مختلف کشور از رتبههای برتر میتواند نشاندهنده میزان عدالت در توزیع امکانات و فرصتها باشد. یکی از مناطقی که همواره در بحث عدالت آموزشی مطرح میشود، استانهای کردنشین هستند. با وجود پتانسیل انسانی و جمعیتی، گزارشها و آمارها نشان میدهد سهم این مناطق از رتبههای برتر کنکور بسیار محدود است.
عدالت آموزشی از مهمترین شاخصهای توسعه اجتماعی محسوب میشود. کنکور سراسری در ایران نیز سالهاست که فراتر از یک آزمون ساده، به شاخصی برای سنجش عدالت آموزشی و توزیع فرصتها در کشور تبدیل شده است. دانشآموزانی که از مناطق مختلف ایران وارد این رقابت میشوند، با آرزوی ورود به رشتههای پرطرفدار پزشکی، مهندسی، حقوق، هنر و زبان، مسیر سالها تلاش را طی میکنند. اما یک نگاه دقیق به نتایج کنکور در سالهای اخیر -حتی با وجود محدودبودن دادهها- نشان میدهد توزیع رتبههای برتر بهشدت نامتوازن است و سهم مناطق مختلف کشور از رتبههای برتر کنکور یکسان نیست و دانشآموزان استانهای کردنشین سهم بسیار ناچیزی در رتبههای تکرقمی و ۱۰ رتبه اول رشتههای اصلی دارند و در مقابل استانهای برخوردار همواره سهمی بالاتر داشتهاند. شهرهای بزرگ و برخوردار مانند تهران، مشهد، اصفهان، کرج، تبریز، یزد، شیراز و... تقریبا همیشه در صدر هستند، درحالیکه سهم استانهای محرومتر، بهویژه مناطق کردنشین مانند کردستان، کرمانشاه، ایلام و بخشی از آذربایجان غربی بسیار ناچیز است. این مقاله با تحلیل نمونههای واقعی و بررسی عوامل ساختاری، اقتصادی و آموزشی، به این نتیجه میرسد که نابرابری فرصتهای آموزشی نقش مهمی در عملکرد نهایی این مناطق دارد. در پایان، مجموعهای از راهکارهای عملی برای کاهش شکاف آموزشی ارائه شده است. در ابتدا، این موضوع پرسشی بنیادین را مطرح میکند: چرا دانشآموزان مناطق کردنشین با وجود استعداد فراوان، کمتر در میان رتبههای برتر دیده میشوند؟ آیا این تفاوت نتیجه نابرابری فرصتهاست یا نمایی از شکاف عمیق میان کیفیت آموزش در مناطق مختلف کشور؟
وضعیت فعلی: بررسی شواهد و دادهها
1. رتبه تکرقمی کردستانیها در کنکور ۱۴۰۲: به گزارش خبرگزاری مهر، در کنکور سراسری ۱۴۰۲، دو دانشآموز از استان کردستان به رتبههای تکرقمی دست یافتند: دیاکو فاروقی با رتبه ۸ در رشته تجربی و امید کتاباللهی با رتبه ۵ در رشته زبانهای خارجی. این خبر، اگرچه مثبت است، اما نمونهای استثنائی و نه نماینده سهم بزرگتری از این استان در میان رتبههای برتر است.
2. ادعای «جای خالی دانشآموزان غرب کشور»: در گزارشی از تسنیم، مدیرکل آموزشوپرورش کرمانشاه اشاره کرده که در میان رتبههای تکرقمی کنکور در برخی سالها، استانهایی مثل کرمانشاه، ایلام، کردستان، لرستان و همدان سهمی بسیار کم یا حتی صفر داشتهاند. این اظهارنظر حکایت از یک روند پایدار نابرابری آموزشی در «غرب کشور» دارد که بخش بزرگی از آن را مناطق کردنشین
تشکیل میدهند.
3. گزارش آمار کلی از استانها: براساس گزارش «سهم هر استان از رتبههای برتر کنکور» در خبرگزاری برنا، برخی استانها سهم زیادی از رتبههای برتر دارند، درحالیکه استانهای کردنشین در این فهرست زیاد دیده نمیشوند یا سهم اندکی دارند.
4. رتبههای زیر ۳۰۰۰ کردستانی در کنکور ۱۳۹۶: به گزارش خبرآنلاین، مدیرکل آموزشوپرورش کردستان در سال ۱۳۹۶ اعلام کرد که دانشآموزان استان موفق به کسب ۹۵۳ رتبه زیر سه هزار در کنکور سراسری آن سال شدند. این عدد نشاندهنده فعالیت تحصیلی قابل توجه در استان است، اما تفاوت بزرگی با تعداد رتبههای تکرقمی (یا برتر) دارد که در سطح ملی شناخته میشوند.
5. نابرابری طبقاتی در نتایج کنکور: تحلیلگران اجتماعی و آموزشی میگویند نتایج کنکور به وضوح نشاندهنده نابرابری طبقاتی است. به گفته یک گزارش در سایت جمهوری، دهکهای بالای درآمدی (دهکهای ۹ و ۱۰) بیشترین سهم از رتبههای زیر سه هزار را دارند که نشان میدهد خانوادههای مرفهتر قدرت بیشتری در بهرهگیری از امکانات آموزشی دارند.
تحلیل
با نگاهی به شواهد بالا، چند نکته شایان تأمل است:
1. سهم نزدیک به صفر
براساس آمار رسمی «10 رتبه اول هر رشته»، طی سالهای اخیر گزارشهای رسانهای نشان میدهد که 10 رتبه برتر رشتههای تجربی، ریاضی، انسانی، هنر و زبان تقریبا همگی از شهرهای تهران، مشهد، کرج، شیراز، تبریز، اصفهان، ساری، بندرعباس و مانند آن بودهاند. در رشته ریاضی، تقریبا تمام رتبههای یک تا ۱۰ از شهرهای بزرگ بودهاند و هیچ نامی از استانهای کردنشین دیده نمیشود. در رشته انسانی هم عمدتا پایتخت و شهرهای برخوردار سهم داشتهاند. در رشته تجربی که رقابت شدیدتر است، در اکثر سالها هیچ دانشآموزی از کردستان، کرمانشاه یا ایلام در میان ۱۰ نفر اول دیده نشده است؛ مگر در موارد استثنائی در سالهای مختلف که تعدادشان کمتر از انگشتان یک دست است. در زبان و هنر نیز روند مشابهی دیده میشود. با این حال، موارد استثنائی هم وجود داشتهاند؛ بررسی نفرات برتر از سال 1395 تا 1404 نشان میدهد مهدی روانخواه رتبه 10 تجربی از یاسوج در سال 1396، علی عباسی رتبه 5 ریاضی از شهرکرد در سال 1398، باربد محمدی از سقز رتبه 7 تجربی در سال 1400، محمد بهرامی رتبه یک انسانی در سال 1401، غزل آرمان رتبه 5 زبان در سال 1404، دیاکو فاروقی از سنندج رتبه ۸ تجربی 1402، امید کتاباللهی از سنندج رتبه ۵ زبان 1402، علی منصوریان رتبه 3 ریاضی از کرمانشاه در سال 1402، و جواد جلیلیان از کرمانشاه رتبه 7 علوم انسانی در سال 1403، توانستند رتبههای برتر را کسب کنند. در واقع فقط 9 نفر در 10 سال اخیر در رتبههای یک تا 10 کنکور از مناطق کردنشین بودهاند. این نمونهها ارزشمند هستند، اما واقعیت را تغییر نمیدهند و نشان میدهند سهم مناطق کردنشین از رتبههای تکرقمی یا 10 رتبه اول معمولا بین صفر تا یک نفر است؛ آنهم نه در همه رشتهها، بلکه پراکنده و استثنائی. این در حالی است که استانهای کردنشین جمعیت درخور توجهی دارند و بهطور طبیعی باید حداقل سهمی متناسب با جمعیت و ظرفیت استعداد خود در رتبههای کشوری داشته باشند، اما ندارند.
2. چرا سهم مناطق کردنشین کم است؟
نابرابری آموزشی در کشور ساختاری عمیق و چندلایه است. مهمترین دلایل این وضعیت عبارتاند از:
الف) تمرکز امکانات آموزشی در شهرهای برخوردار: شهرهای بزرگ دارای مدارس غیرانتفاعی با کیفیت بالا، کلاسهای تستزنی و تقویتی، معلمان خصوصی حرفهای، آزمونهای آزمایشی هفتگی، فضای رقابتی و انگیزشی هستند. این امکانات مسیر را برای موفقیت در کنکور هموار میکنند. در مقابل، بسیاری از مناطق کردنشین از چنین امکاناتی محروم هستند یا این امکانات محدود، گران یا دسترسناپذیر است؛ بنابراین دانشآموزان این مناطق از همان ابتدا در یک رقابت ناعادلانه قرار میگیرند.
ب) مشکلات اقتصادی و هزینه بالای آموزش غیردولتی: کنکور سالهاست از یک آزمون علمی ساده خارج شده و به صنعت آموزشی تبدیل شده است. هزینههای کلاسهای آموزشی، کتابها و آزمونها، مدارس غیرانتفاعی و مشاوره تخصصی برای بسیاری از خانوادههای استانهای محروم بسیار سنگین است. در نتیجه، شکاف طبقاتی به شکاف آموزشی تبدیل شده و سپس در نتایج کنکور آشکار میشود.
ج) کمبود مدارس با کیفیت بالا: تعداد مدارس سمپاد، نمونهدولتی یا خصوصی معتبر در برخی شهرهای کردنشین بسیار کم است. حتی اگر این مدارس وجود داشته باشند معلمان باتجربه کم هستند، کیفیت آموزشی پایینتر است، امکانات و منابع کمتر است. این در حالی است که بخش زیادی از رتبههای برتر کشور از همین مدارس برآمدهاند.
د) کمبود معلم متخصص و امکانات آموزشی: در بسیاری از مناطق کردنشین هنوز هم آزمایشگاه استاندارد نیست، کتابخانه غنی وجود ندارد، فضای مطالعاتی مناسب وجود ندارد، کمبود معلم متخصص در درسهایی مانند زیستشناسی، ریاضی و فیزیک دیده میشود و وقتی پایه آموزشی ضعیف باشد، رسیدن به رتبههای برتر تقریبا ناممکن میشود.
هـ) دسترسی محدود به محتوای آموزشی مدرن: دانشآموزان شهرهای بزرگ به فیلمهای آموزشی، بانک تستها، کلاسهای آنلاین، پلتفرمهای یادگیری دسترسی گسترده دارند، اما در بسیاری از مناطق محروم این ابزارها یا وجود ندارند یا دسترسی به آنها دشوار و گران است.
3. پیامدهای نابرابری آموزشی در مناطق کردنشین
این شکاف آموزشی پیامدهای جدی دارد:
۱. مهاجرت استعدادها
دانشآموزان بااستعداد برای موفقیت مجبور به ترک شهر و استان خود میشوند که باعث تخلیه سرمایه انسانی منطقه میشود.
۲. بازتولید فقر و نابرابری اجتماعی؛ وقتی نتایج کنکور و مسیرهای شغلی پردرآمد در اختیار گروههای خاصی باشد، نابرابری اقتصادی تقویت میشود.
۳. توقف توسعه منطقه؛ نبود متخصص در حوزههای پزشکی، مهندسی، اجتماعی و هنری باعث کندشدن روند توسعه در مناطق کردنشین میشود.
۴. راهکارهای عملی برای بهبود عدالت آموزشی
برای کاهش این شکاف و ایجاد فرصتهای برابر، مجموعهای از راهکارها میتواند مؤثر باشد:
۱. توسعه زیرساختهای آموزشی باکیفیت: ساخت و تجهیز مدارس، آزمایشگاهها، کتابخانهها و سالنهای مطالعه ضروری است.
۲. جذب و نگهداشت معلمان متخصص: با مشوقهای مالی، دورههای آموزشی و سیستم تدریس ترکیبی میتوان کیفیت آموزش را بالا برد.
۳. ایجاد و تقویت مدارس سمپاد، نمونه و غیرانتفاعی قوی: این مدارس باید در مناطق کردنشین افزایش یابند و امکانات و معلمان حرفهای دریافت کنند.
۴. آموزش آنلاین رایگان و گسترده: پلتفرمهای رایگان فیلم آموزشی، رفع اشکال و آزمون آنلاین باید برای دانشآموزان مناطق محروم در دسترس باشد.
۵. برگزاری آزمونهای آزمایشی رایگان: برای کاهش هزینهها و افزایش کیفیت آمادهسازی کنکور، آزمونهای منطقهای رایگان بسیار مؤثر خواهند بود.
۶. حمایت مالی از دانشآموزان مستعد: کمکهزینه خرید کتاب، پوشش هزینه کلاسها، تأمین تبلت یا لپتاپ و بورسیههای تحصیلی ضروری است.
۷. توانمندسازی والدین و مشاوره تحصیلی: برگزاری کارگاههای آموزشی برای والدین و حضور مشاور حرفهای در مدارس بسیار اثرگذار است.
۸. ایجاد مراکز استعدادیابی و پرورش نخبه: المپیادهای منطقهای، دورههای تابستانی و همکاری با دانشگاهها باید توسعه یابد.
۹. اصلاح سیاستهای کلان آموزشی: افزایش بودجه مناطق محروم، توزیع منابع براساس نیاز و توجه جدی به توازن آموزشی ضروری است.
نتیجهگیری
با تحلیل دادههای موجود، به وضوح دیده میشود که دانشآموزان مناطق کردنشین سهم بسیار اندکی از رتبههای برتر کنکور دارند؛ نه به دلیل کمبود استعداد، بلکه به دلیل نابرابری در دسترسی به فرصتهای آموزشی. درحالیکه شهرهای برخوردار از مدارس باکیفیت، معلمان متخصص، کلاسهای تقویتی و امکانات گسترده بهرهمند هستند، بسیاری از مناطق کردنشین همچنان با کمبود زیرساخت، معلم، محتوای آموزشی و حمایت مالی مواجهاند. نتیجه طبیعی این وضعیت، حضور کمرنگ در رتبههای برتر است. این وضعیت نشان میدهد عدالت آموزشی رعایت نشده و هنوز فاصله زیادی تا برابری فرصتها داریم. اگر قرار باشد کنکور معیار شایستهسالاری باشد، باید امکان رشد و شکوفایی بهطور یکسان برای همه دانشآموزان فراهم شود. اگر هدف، ایجاد جامعهای منصفانه و توسعهمحور است و عدالت آموزشی قرار است معنا داشته باشد، باید فرصتها برابر شوند و فرصتهای آموزشی بهگونهای توزیع شود که محل تولد و سطح درآمد خانواده، سرنوشت تحصیلی دانشآموزان را تعیین نکند. توانمندسازی مدارس، تأمین معلم، آموزش آنلاین، حمایت مالی و اصلاح سیاستهای کلان میتواند مسیر را هموار کند تا استعدادهای مناطق کردنشین نیز همانگونه که شایستهاند بدرخشند. برای رسیدن به عدالت آموزشی واقعی، لازم است اقدامات جدی، سیستماتیک و پایدار انجام شود تا دانشآموزان کُرد، کرمانشاهی یا ایلامی شانس برابر با همتایانشان در تهران یا کلانشهرهای دیگر داشته باشند. تنها در این صورت است که کنکور میتواند بهعنوان یک ابزار شایستهسالار واقعی ایفای نقش کند، نه وسیلهای برای تداوم نابرابری. سرمایهگذاری در آموزش در مناطق کردنشین نهفقط یک ضرورت اخلاقی، بلکه یک ضرورت توسعهای برای آینده ایران است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.