|

‌بی‌تفاوتی صداوسیما به آتش‌سوزی در جنگل‌های الیت

‌رسانه‌ رسمی کشور این روزها در برابر آتش‌سوزی جنگل‌های هیرکانی سکوت کرده؛ سکوتی که نه اتفاقی است و نه تازه. این رفتار بخشی از الگوی ثابت مدیریت رسانه‌ای در ایران است:

‌بی‌تفاوتی صداوسیما به آتش‌سوزی در جنگل‌های الیت

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مجید  سعیدی

 

‌رسانه‌ رسمی کشور این روزها در برابر آتش‌سوزی جنگل‌های هیرکانی سکوت کرده؛ سکوتی که نه اتفاقی است و نه تازه. این رفتار بخشی از الگوی ثابت مدیریت رسانه‌ای در ایران است: بحران داخلی پیگیری نمی‌شود، بحران خارجی بزرگ می‌شود. سال گذشته همین روزها صداوسیما شبانه‌روز از آتش‌سوزی‌های آمریکا می‌گفت و آن را نشانه سقوط یک تمدن معرفی می‌کرد، اما امروز در برابر سوختن میراث میلیون‌ساله‌ وطن خاموش است. این الگو ریشه در یک سازوکار ساده دارد: رسانه نه برای اطلاع‌رسانی و مطالبه‌گری، بلکه برای محافظت از یک رویکرد کار می‌کند.

نتیجه این است که ناکارآمدی داخلی پنهان می‌ماند و توجه به بیرون هدایت می‌شود. مشکلات محیط‌زیستی، مدیریت آب، بحران جنگل‌ها و فرسایش خاک دیده نمی‌شود، اما از موش‌های متروی پاریس و بی‌خانمان‌های نیویورک گزارش‌سازی می‌شود. اما مشکل فقط رسانه نیست؛ نابودی جنگل‌ها، خشک‌شدن دریاچه‌ها و فرسایش منابع طبیعی، نشانه یک بحران مدیریتی گسترده‌تر است: فقدان سیاست‌گذاری علمی و نظام پاداش‌دهی معیوب. سال‌هاست مسیر ارتقای مدیران نه بر اساس تخصص و عملکرد، بلکه بر اساس وفاداری سیاسی و حضور نمایشی تعیین می‌شود. این ساختار مدیرانی می‌سازد که بحران را صحنه عکس یادگاری می‌دانند، نه جایی برای تصمیم سخت. نمونه‌ روشن این ضعف، توسعه بی‌برنامه شهرهاست. در بسیاری از مناطق، رشد شهری بدون هیچ ملاحظه‌ای نسبت به ظرفیت آب، شبکه فاضلاب، حمل‌ونقل، مدیریت پسماند یا حتی ایمنی صورت گرفته است. ساختمان‌ها بالا رفته‌اند اما زیرساخت همراه‌شان ساخته نشده.

شهرها گسترش یافته‌اند بدون سیستم جمع‌آوری آب‌های سطحی، بدون استانداردهای ساخت‌وساز، بدون مدیریت ریسک. نتیجه‌اش هم روشن است: سیل‌های مخرب، کمبود آب، فرونشست زمین، ترافیک فلج‌کننده و بحران‌های خدمات شهری که هر سال شدیدتر می‌شود. در کنار این، سیاست‌گذاری محیط‌زیستی هم عملا کنار گذاشته شده. از تغییر کاربری جنگل‌ها و ساخت‌وساز در مناطق حفاظت‌شده گرفته تا بی‌توجهی به آتش‌سوزی‌ها و نابودی تالاب‌ها. در چنین شرایطی، طبیعی است که هیرکانی بسوزد، ارومیه خشک شود و زاگرس گرفتار بیماری و آفات باشد؛ چون ساختار تصمیم‌گیری اساسا بر حفظ طبیعت بنا نشده. وقتی مدیرانی که مسیر صعودشان وابسته به نمایش رسانه‌ای است، در بحران‌ها هم همان رفتار را ادامه می‌دهند. از همین زاویه باید اظهارنظرهای اشتباه و خوش‌بینانه درباره امنیت، اقتصاد یا محیط‌ زیست را فهمید. اشتباه فردی نیست؛ محصول یک سیستم است که ارزیابی واقعی خطر را تشویق نمی‌کند. مشکل کشور نه کمبود دانش است، نه نبود متخصص. مشکل این است که در ساختاری گرفتار شده‌ایم که صدای هشداردهندگان شنیده نمی‌شود و کسانی که باید پاسخ‌گو باشند، معمولا خودشان تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیرند. تا زمانی که رسانه نقش دیده‌بان و منتقد نداشته باشد و تا زمانی که توسعه کشور بر پایه‌ مطالعه، زیرساخت و محاسبه‌ ظرفیت پیش نرود، بحران‌هایی مثل آتش‌سوزی جنگل‌های هیرکانی فقط تکرار خواهند شد. طبیعت ایران در سکوت نمی‌میرد؛ در سکوت کشته می‌شود.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.